هوشنگ طالع استاد تاریخ
1
با آغاز جنگ جهانی اول، دولت ایران اعلان بیطرفی کرد؛ اما این بیطرفی از سوی متفقین (روس و انگلیس) و حکومت عثمانی به پشتیبانی دولت آلمان، شکسته شد.
ايران در اين جنگ اعلان بيطرفي كرد. اما از آنجا كه دولت ايران داراي قدرتي نبود كه بتواند بيطرفي را حفظ كند، خاك كشور بدل به صحنه نبردهاي سنگين ميان نيروهاي عثماني با قواي روس و انگليس شد.
شهرها و روستاهاي كشور زير سُم ستوران و چكمه سربازان بيگانه لگدمال شد و دست به دست، گشت. دولت مركزي كه ياراي جلوگيري از دخالت بيگانگان را نداشت، ناچار به اعتراض بسنده ميكرد.
سرانجام آلمانها نيز به وسيله جاسوسان خود، وارد صحنه نبردهاي ايران شده و پيروزيهايي نيز به كف آوردند. دخالت آلمان در صحنههاي پيكار بر سر ايران، بهانه تازهاي به دست روسها براي گسترش عمليات داد. روسيان، نيروهاي تازهنفسي از راه بندر انزلي در خاك ايران پياده كرده و تهران را هدف گرفتند. در اين راستا، گروهي از نمايندگان مجلس و رجال كشور، به قم مهاجرت كردند و در آنجا «كميته دفاع ملي» را بنا نهادند. بخش بزرگي از نيروهاي ژاندارم نيز كه از نظر سطح سواد، تعليمات و تجهيزات، زبدهترين نيروهاي نظامي ايران بهشمار ميرفت و افسران ميهنپرست زيادي را در خود جايداده بود، بدين كميته پيوست.
گروهي كه در قم اجتماع كرده بودند، براي رهايي كشور از سلطه روس و انگليس، به گونهاي همكاري با آلمان را برگزيده بودند. در آذرماه 1294 (دسامبر 1915) نيروهاي كميته ملي در قم و همدان، از روسها شكست خورد. به دنبال اين پيروزي، روس و انگليس، برپايه يك قرارداد محرمانه، موافقت كردند كه منطقه بيطرف قرارداد 1907 ضميمه منطقه نفوذ انگلستان شود و در برابر، روسها مجاز باشند كه هر بخش از خاك عثماني را كه اشغال كردند، به خاك خود منضم نمایند.
نبرد ايران، با دخالت اندك و گهگاه ايرانيان از سوي حكومت موقت در كرمانشاه و نيروهاي ژاندارم، ادامه داشت. در همين اوان، دولت مركزي زيرفشار خردكننده روس و انگليس، نيروهاي ژاندارم را منحل كرد. بدينسان، در شمال كشور نيروي قزاق به فرماندهي افسران روسي و در جنوب كشور، پليس جنوب كه زيرنظر افسران انگليس قرار داشت، به نام دولت ايران و به هزينه ملت ايران، عمل ميكردند.
روز سيزدهم فروردينماه 1296 (2 آوريل 1917)، نيروهاي اشغالگر روس و انگليس، آخرين هستههاي مقاومت ايرانيان را درهم شكستند و در كرمانشاه به يكديگر پيوستند. آنان، نيروهاي عثماني را از بخشهاي بزرگي از ايران رانده و كشور را به اشغال خود درآوردند. در اين ميان، حيطه نفوذ دولت مركزي، به درون دروازههاي تهران محدود شده بود.
روز پانزدهم مارس 1917 (24 اسفندماه 1259)، با استعفاي تزار نيكلاي دوم و خودداري برادرش گراند دوك ميشل، از پذيرفتن تاج و تخت، امپراتوري روسيه فروپاشيد. ايرانيان از فروپاشي نظام جبار روسيه، غرق در سرور و شادماني شدند.
با انتشار خبر فروپاشي امپراتوري روسیه، ارتش اشغالگر روسيه در ايران، از هم پاشيد و به صورت فرار شروع به عقبنشيني كرد. اما در آن لحظههاي زودگذر، كسي نميتوانست تصور كند كه حكومت جانشين آن، با خشونت و ستمگري بيشتري، هدفها و سياست تجاوز و توسعه ارضي تزارها را دنبال خواهد كرد.
دولت ايران، زير فشار مليون و افكار عمومي مردم و باتوجه به فروپاشي امپراتوري ستمگر روس، نمايندگاني بهعنوان دادخواهي و اعاده وضع درباره سرزمينهاي غارت شده وسيله امپراتوري روس و عثماني، بهكنفرانس صلح ورساي فرستاد. همزمان، گروههايي از مردم سرزمينهاي تجزيه شده خوارزم و ماوراءالنهر، نخجوان و...، طومارهايي به كنفرانس مزبور فرستاده و خواستار الحاق به سرزمين مادري، يعني ايران شدند. حتی مردم بخارا و برخي مناطق ديگر، هياتهايي براي پيگيري امر وحدت به ورساي گسيل داشتند.
2 بيانيه دولت ايران به كنفرانس پاريس
آقاي رئيس، نمايندگان كنفرانس صلح پاريس: دولت ايران براي موفقيت به اين منظور كه در كنفرانس داراي نماينده شده و شركت در عمليات داشتهباشد، به مراتب عاليه عدالتپروري زمامداران كنفرانس صلح مراجعه مينمايد.
بيان مقدمه براي تشخيص و مداقه صحيح در وضعيات ايران لازم است كه بهطور اختصار وقايعي را كه در آن مملكت قبل از حدوث جنگ عالمگير جريان يافته مجملا بيان شود.
در آخر قرن هجدهم، روسيه متعاقب توسعه اراضي و بسط متصرفات خويش، از طرف قفقازيه همسايه مملكت ايران شد و مطابق همان سياست امپرياليست (جهانگيرانه) عمليات وي معطوف به غصب و استيلاي اراضي ايران بود.
در ابتداي قرن 19 روسيه بهانهاي براي اعلان جنگ با ايران بهدست آورد و مملكت ايران دليرانه از خود دفاع كرد، ليكن بهواسطه تفوق و كثرت قوه روسيه، ايران مغلوب شد و قسمتي از اراضي وي را روسيه متنزع ساخت.
دولت روس به اين موفقيت قناعت نكرد و پس از چندسال ديگر مجددا به ايران حمله کرد و باز هم يك قسمت عمده از اراضي ملكي ايران را ربوده و اين دفعه، غرامت سنگيني هم مطالبه كرد. متعاقب اين فتح ثانوي روس و معاهده تركمانچاي كه توسط قوه قهريه در سنه 1828 به ايران تحميل شده بود، سياست روسيه در مدت يك قرن تمام پيوسته اين بود كه ايران را ضعيف و مضمحل سازد و كوشش ميكرد كه يك ملت بيقوه را تحت رقيت و استيلاي خود درآورد و براي اجراي اينمنظور، روسيه ممانعت مينمود كه ايران ثروت اراضي خود را استخراج و بهكار اندازد و از همين نظر در روابط خود نسبت به ايران و ايرانيان، همواره يكرويه سخت و تشددآميزي را انتخاب و اتخاذ كرده بود.
منافعي كه بريتانياي كبير در ايران داشت مستلزم اين بود كه درمقابل فشار پيش آمدن روسيه، مقاومتي ابراز شود، ولي همين تصادم منافعي كه يك قرنتمام بين انگليس و روس وجود داشت منجر به قرارداد 1907 دولتين گشت كه ايران درنتيجه آن، به دو منطقه نفوذ يكي متعلق به انگليس و ديگري متعلق به روسيه، با يك منطقه بيطرف در وسط، تقسيم گرديد و به موجب همان قرارداد بود كه شمال ايران مختص به روسيه شد.
باوجود تأمين و ضمامت استقلال و تماميت ايران كه در مقدمه همان قرارداد از طرف دولتين قيد شده بود، روسيه خويشتن را مجاز و مختار پنداشت كه در منطقه نفوذ خويش نقشه حرص و طمعورزي خود را آزادانه طرحريزي نمايد و پيوسته درصدد بهدست آوردن بهانههايي بود كه در نواحي شمالي ايران داخل شده و آن نقاط را به توسط قشون خود اشغال نمايد.
مختصر، مدتي قبل از قرارداد 1907 دولتين، «رولوسيون« (خيزش، انقلاب) و نهضت مشروطيت ايران صورت يافته و رژيمآزادي و ترقي را ايرانيان برقرار كرده بودند. متعاقب رولوسيون مزبور، دولت روس انديشناك شد كه نهضت آزادي ايران مبادا در روسيه تأثير نمايد و بيم داشت كه در نتيجه آزادي، ايران قدم در جاده ترقي نهاده و يكچنين طعمهاي كه سنوات متمادي ربودن آن را در نظر داشت، مبادا از دست طمعورزي او گرفته شود، خصوصا كه دولت و ملت انگليس هم نهضت آزاديطلبي ايران را تشويق نموده بودند.
به همين واسطه دولت مزبور از همان قدم اول با مقاصد و عمليات آزاديطلبان ايران، بناي ضديت و مخالفت نهاد و پادشاه وقت را وادار كرد كه با كمك و مساعده صاحبمنصبان روسي كه در استخدام مملكت ايران بودند، متشبث به كودتا شده و پارلمان را بمباران و مليون را محبوس و به دارآويخته يا طرد و تبعيد نمود. اين اقدامات تعديكارانه، نتوانستند از نهضتهاي طرفداران آزاديجلوگيري نمايند و عناصر آزاديطلب خصوصا در آذربايجان، از منظور و مقصود خويش مدافعه ميكردند.
دولت روس به بهانه اغتشاشاتي كه خود محرك و فراهمكننده آنها بودو بهعنوان آن كه لازم است اتباع روس مقيم تبريز را محافظت كرده و به آنان آذوقه رساند، قشون به آذربايجان فرستاد. در صورتي كه جان و مال اتباع خارجه حتی در دو سه ساله انقلاب پيوسته در ايران محفوظ و محترم بود.
دولت روسيه به همين اندازه هم قناعت نكرد، در همان موقعي كه آزاديخواهان بر قواي مرتجعين فائق آمده و موفق شدند كه در سنه 1909 (1288خورشيدي) مجددا پارلمان را افتتاح نمايند، روسها مساعي خود را براي مرعوب كردن و اضرار آنان، دو مقابل نمودند و به بهانه تأمين انتظامات و رفاهيت عامه، متدرجا شهرهاي عمده ايالات شمالي ايران را اشغال نظامي كرد و اراده و ميل خود را به پايتخت تحميل و از موفقيت و نفوذ خويش در شمال استفاده ميكردند و بالاخره به انجام مقاصد سياسي و اقتصادي خود موفق شدند.
روسها به تمام وسايل متصوره با وعده و وعيد و دسيسه و تحريك و تخويف و تهديد و غيره و غيره، پيوسته موانع و مشكلات براي ترقي ملت ايران و اصلاحاتي كه دولت درنظر ميگرفت ايجاد مينمودند. روسها كينه و عداوت مخصوصي نسبت به رژيم آزادي و بغض بين و لجوجانهاي نسبت به وطنپرستان ايران ابراز ميداشتند و در اين راه، براي وصول به مقصود خود، از هيچگونه ظلم و لطمه به حق حاكميت مملكت و هيچ نوع عملياتوحشيانه، پروا نداشتند.
مليون ايراني، حتی اشخاصي خيلي محترم را دستگير ميكرده و به دار ميآويختند و از مرتجعين حتی ارتجاعيوني كه از اشرار خيلي پست بودند، بهحكومت و حكمراني برقرار ميساختند، بقعه مقدس شهر مشهد را بمباران كردند و در روز محترم عاشورا، رئيس مذهبي بزرگ تبريز را به دار آویختند. خلاصه آن كه مظالم آنان حدي نداشت.
نمايندگان روسيه در تهران همواره يك نوع فشار سختي به هياتدولت ايران وارد مينمودند و پيوسته، تعهداتي كه مخالف استقلال و تماميت مملكت بود، از دولتطلب ميكردند.
براي ذكر يكي از اين قسم مظالم، اين مطلب كافي است كه در موقعي كه در سنه 1911 (ميلادي برابر با 1290 خورشيدي) دولت ايران هيأت مستشاران آمريكايي را براي اصلاحات ماليه استخدام نموده بود، دولتروسيه كه همواره مخالف هرگونه تجدد و تعالي ايران بود، يك عده قواي نظامي به ايران فرستاده و اولتيماتومي به كابينه تهران داد و به اين تهديد كه اگر قبول ننمايد، پايتخت را اشغال خواهد نمود، تقاضا كرد كه مستخدمين آمريكايي را اخراج نموده و ملتزم شود كه پس از اين بدون آن كه قبلا بهروسيه مراجعه نكرده و آن دولت تصويب ننمايد، حق استخدام مستشارانخارجي را نخواهد داشت و چون كه سياست روسيه پيوسته معطوف بهضعف و اضمحلال ايران بود، دولت روس همواره از ايجاد يك قشون كافي براي تأمين انتظامات و حفظ سرحدات ممانعت نموده و دخالت مأموران روس را در قضاياي داخلي مملكت تقويت ميكرد.
درنتيجه همين رويه بود كه ارتجاعيون و عناصر متمرد ايران را عموما سفارت و کنسولگريهاي روس حمايت ميكردند و حتی آن كه کنسولهاي روس حق دريافت ماليات را در ايالات ايران به آنان اختصاص داده و درنتيجه دواير ماليه را متلاشي و از واردشدن پول به خزانه مملكت جلوگيري مينمودند.
تماميت اين عمليات و بسياري از انواع آنها كه ذكرش موجب تطويل است، طبعا احساسات ملت ايران را جريحهدار نموده و خصوصا آنان را نسبت به ظلمكننده خود تهييج ميكرد و وضعيات ايران در ماه اوت 1914(برابر با 1293) كه جنگ اروپا طالع شد، به ترتيبي بود كه شرح داده شد.
در آن موقع دولت عثماني شروع به تجهيزات نظامي نموده بود و وزراي مختار دولتين روس و انگليس، تمايل خود را كه دولت ايران اعلان بيطرفي خود را بدهد، به دولت ايران خاطرنشان كردند. نظر به هيجان افكار عليه سياست روسيه و بدون آنكه با يك نوع جنبه مخالفتكارانه قوي از ملت خود مواجه شود، طبعا نميتوانست مسأله دخالت ايران را در جنگ به همراهي روسيه مورد دقت قرار دهد و به اين سبب با تمايل مزبور وزراي مختار، يعني اعلان بيطرفي ايران موافقت نمود. وليكن همين كه اعلان بيطرفي ايران به دولت عثماني ابلاغ شد، صريحا اعلام نمود تا زماني كه ايالات ايران تحت اشغال نظامي روسها است، دولت عثماني نميتواند اين بيطرفي را جدي و موثر بشناسد.
دولت ايران براي برطرف كردن اين بهانه عثماني چندين مرتبه در مسأله مزبور با وزراي مختار روس و انگليس داخل مذاكرات گرديد ليكن با مساعدت و همراهي كه وزير مختار انگليس در ايران در موضوع و در اين مبحث از دولت ايران ميكرد، معهذا به علت نيات سوء دربار پطروگراد كه پيوسته در نظر داشت استقلال ايران را محو نموده و لااقل نصفي از ايالاتشمالي را تصرف نمايد، دولت ايران موفق به قبولاندن تقاضاي خود نگرديد، به اين ترتيب كه پيوسته مطلب را به طفره و تعلل گذرانيده و عثماني نيز مانند روسيه، خود را حاضر براي احترام بيطرفي ايران نشان نميداد.
بالاخره عثمانيها به روسها تأسي نموده و قواي خود را به حدود ايران سوق داده و بالنتيجه مملكت ميدان عمليات طرفين متخاصمين شد. تمامتايالات شمالي و غربي نوبه به نوبه در تحتاستيلا و تاخت و تاز قشونهايروس و عثماني افتاده و فجايع و مظالمي كه هر دو طرف در آنجا مرتكب شدهاند از شرح و بيان خارج است. مظالم و شقاوتكاريهايي كه روسها و عثمانيها در ايالات فوقالذكر نمودهاند از حد هرگونه تصوري خارج است.
در همهجا غارت و چپاول و خرابي، سوزاندن قراء و قصبات را مرتكبشده، اموال را قهرا دريافت نموده و مردم را مجبور مينمودند كه پولهايكاغذي آنان را به نرخ معمول سابق دريافت و در عوض، پول نقد ميگرفتند. قشونهاي خارجي مزبور مأمورين دولت و محترمين محل را به دارآويخته، عده كثيري از آنان را دستگير و تبعيد نمودند.
معهذا دولت ايران براي حفظ بيطرفي اصرار و كوشش داشت و اينبيطرفي، براي دول متفقه بيشتر نافع بود. زيرا اين مسأله را نميتوان انكار كرد كه اغلبي از ممالك متفقه هريك ميليونها اتباع مسلمان داشته و مسلمانان مزبور با كمال صميمیت براي پيشرفت مقصود آنها جنگ ميكردند و بدون كراهت نميتوانستند مشاهده نمايند كه يك مملكت بزرگ مسلمان در يك جنگ كه دولت عثماني آن را جهاد و جنگ مقدس ناميده است، بيطرف باقي مانده است.
حفظ اين بيطرفي، فوقالعاده شايانتقدير بود، چه عثماني در ايران جدا مشغول تبليغات و پروپاگاند و براي اين مقصود وسايل مؤثري در دستداشت و حضور رؤساي روحانيون شيعه در بينالنهرين كه در آن وقت در تصرف عثمانيها بود، يكي از اين وسايل بود.
اين مطلب را نيز نبايد فراموش كرد كه عمال دول اروپاي مركزي نيز دركمال مهارت از نفرت و عداوتي كه روسيه در ميان اهالي ايران عليه خودتوليد نموده بود، استفاده كرده و از همانرو، ايرانيان را به مسلح شدن و بيش از پيش حاضر گشتن براي همراهي با عثماني مهيا ميكردند. همان عمال، عناصر غوغاطلب ايران را به كار گرفته و به آنان اسلحه داده و موجبات ازدياد انقلاب مملكت را فراهم ميساختند.
ايران تمامي نتايج مشئومه جنگي را كه ميخواست از آن احتراز نمايد، از قبيل مظالم وارده به اهالي، خونريزي، هتك نواميس، خرابي بلدان، قحط وغلاء و امراض مسريه را تحمل نموده اما با تمام اين وقايع دولت ايران به قوليكه داده بود صادق ماند و باوجود آن كه احساسات خصومتكارانه ايرانيها نسبت به روسها در كار بود، با وجود اين كه پيوسته روسيه بيطرفي ايران را بيشتر نقض ميكرد و باوجود وعدههای فريبنده كه دول اروپاي مركزي ميدادند و در همان حال تمام وسايل تهييج و تحريك در دست آنان ميبود و ميتوانستند از آنها استفاده نمايند، معهذا دولت ايران تمام مساعي و ممكنات خود را به كار برد و از توسعه جنبش تركها و از اينكه بتوانند ايران را مركز و محور عمليات جنگي عليه ممالك مجاور بنمايند، ممانعت بهعمل آورد.
3 خلاصه
ـ دولت ايران برطبق تمايلات دول متفقه سياست بيطرفي را اتخاذ نموده و تا آخرين قدم با وفا و صميميت به آن عمل نموده و تمام مساعي ممكنه خود را براي حفظ و محترم داشتن آن به كار برد و سياست بيطرفيايران به منفعت دول متفقه بود.
بهعلاوه، رويه بيطرفي خيرخواهانه را پيوسته نسبت به آنان مجري و ملحوظ داشت و حتی آن كه در اواخر سنه 1915 ميلادي (اوايل زمستان1294 خورشيدي) دولت ايران لايحه يك فقره معاهده اتحاد را نيز به متفقين پيشنهاد و تقديم نمود.
2- بيطرفي ايران از جانب طرفين متحاربين مراعات و محترم نگرديد و همواره هر دو طرف آن را نقض كردند.
3- بر اثر نقض بيطرفي ايران، مملكت ميدان يك جنگ شديدي گشت و در نتيجه، تمام اثرات و نتايج آن، تمام مظالم و شنايع آن و تمام خسارات وارده از آن را تحمل نمود.
4- دولت ايران به توسط اظهارات صريحه با پروتستهاي دول متفقه عليه نقض حقوق بشريت كه از طرف آلمان ارتكاب به آن ميگشت، خصوصا در جنگ تحتالبحري موافقت و اشتراك نمود.
4 نتيجه
به علل و موجباتي كه در فوق ذكر شد، ايران حقوقي را تحصيل نموده كه نميتوان انكار و ترديد كرد و نبايستي ايران را در همان رديفي كه ساير ممالك بيطرف را قرار دادهاند، قرار داد. به علاوه، ايران ميبايد اميدوار باشد كه از پاره ممالكي كه در رديف محاربين محسوب شدهاند، در صورتي كه صدمه و لطمه از جنگ به آنها وارد نگشته و هيچ نوع تلفاتي نداده، هيچ قسم شدائدي تحمل نكردهاند، هيچ شكل فداكاري ننموده و معهذا بيشتر طرف مراعات و عنوان از طرفدول متحارب هستند، فقط به همين فقره كه اعلان جنگ به طرف مقابل داده يا آن كه بهطور ساده، روابط ديپلماسي خويش را با متحدين اروپاي مركزي قطع نمودهاند، بيشتر مساعدت و معاضدت نمايند. به علاوه، بعضي از دول معظمه قبلا اين مطلب را به سمع دولت ايران رسانيدهاند كه با تقاضاي دولت ايران كه كرسي و مقامي كه در كنفرانس صلح در كنار دول متفقه داشته باشد، همراهي و مساعدت خواهند كرد.
بنابراين ايران انتظار دارد به اين وعده عمل شود و اميدوار است كه دوره جديدي از عدالت براي وي شروع شده و به وي اجازت دهد به طوري كه مشتاق است، در طريق اصلاحات و ترقي قدم نهاده و چون غير از عدل و انصاف چيزي نميخواهد، تقاضاي او پذيرفته شود.
5 خسارت وارده در جنگ به ايران توسط ارتش عثماني
(از ادعانامه تاريخي ملت ايران به انجمن صلح ورساي)
پس از انعقاد آتشبس، قواي خارجي از خاك ايران خارج شد. دولت ايران تحقيقاتي را در مناطق ويران آغاز نمود تا حتيالامكان ميزان تخريب و تاراج مردم و دولت ايران را كه به وسيله قواي دشمن انجام شده بود، ارزيابي نمايد. در اين تحقيقات، شكايات اهالي بدبخت كه اين خرابيها و غارتها را تحمل كرده بودند، جمعآوري گرديد. نتايج اين تحقيقات محلي كه دقيقا قابل رؤيت است، به وسيله شهادت مردم قابل اعتماد، تأييد شد و در كميسيوني از كارمندان وزارت خارجه، داخله و ماليه و عدهاي از شخصيتهاي مهم پايتخت، در تهران ثبت شد.
بدين ترتيب خرابيهايي را كه فقط تركها به بار آورده بودند، 000/000/63 تومان ارزيابي شد. پرسشنامههاي جمعآوري شده، به وسيله محققين، كه به دهها هزار رسيده، در دست كميسيون مركزي در تهران است. نمايندگي ايران در پاريس، اسناد و رسيدهايي در دست دارد كه ثابت ميكند افسران ترك در خاك ايران به زور از مردم بيگناه در مناطق اشغالي پول ميگرفتند. ذيلا صورت خسارات وارده از سوي تركها به ايالت مورد تهاجم ارایه ميشود.
در اين صورت البته نميتوان بيحرمتي به مردم، نابودي ناشي از محروميت زياد و زجر و بيماري را كه از نتايج عمليات نظامي بود و منجر بهنابودي صدها هزارتن و اعدام بيش از پنجهزار تن بهوسيله نيروهاي تركشد، محاسبه نمود.
تركها فقط به تخريب و وارد كردن خسارت به ايرانيان مقيم ايران راضي نبودند بلكه حتي ايرانيان مقيم تركيه را اذيت كرده و صدماتي به آنان واردساختهاند كه توسط كميسيوني از ايرانيان مقيم قسطنطنيه محاسبه گرديدهاست. اين كميسيون به جمعآوري شكايات تقريبا هزار نفر، كه به جبر و زور به قشون ترك برده شدهاند يا مورد تعدي و آزار قرار گرفتهاند، پرداختهاند. اما همه شكايات را نپذيرفته زيرا كه هدف آن، اجراي عدالت بود. تنها شكاياتي را كه حقيقي بودند پذيرفتند كه در مجموع به دو و نيم ميليون ليره ترك ميرسد. اين صورتي است كه كميسيون ارایه داده است:
در اثر اشغال ایران از سوی متفقین و نیز نیروهای حکومت عثمانی و عمال آلمان، کمابیش نیمی از جمعیت کشور در اثر عملیات مستقیم جنگی، قتل و نفی بلد، کوچ اجباری، بیماری و نیز قحطی حاصل از اشغال کشور و از آن زیانبارتر، مصادره و غارت خواروبار، دامها و نیز کشتار بیحد گلههای شکار از سوی نیروهای اشغالگر، نابود شد. زیانهای مالی وارده بر مردم و دولت ایران بسیار زیاد و شاید غیرقابل برآورد باشد.
بننبشت: تاریخ تجزیه ایران- دفتر ششم- تلاش در راه وحدت - هوشنگ طالع- انتشارات سمرقند- تهران، 5 شهریور 1359 -رر 73 - 72