سعید اصغرزاده
جوایز پولیتزر را که دادند، دیدم موضوعاتی که روزنامهها، ادبیات و موسیقی به آن پرداختهاند تا چه حد داوطلبانه و بشردوستانه است. دیدم که روزنامهنگاری چقدر در آنور مرزها، موضوعی سترگ است. دیدم که برای همین است که روزنامهنگاران و عکاسانشان، گاه روزها و ماهها روی یک پروژه کار میکنند تا میشود کاری کارستان!
جایزه پولیتزر، جایزهای در روزنامهنگاری، ادبیات و موسیقی است که بخشهای گوناگون دارد. این جایزه معتبرترین جایزه روزنامهنگاری در آمریکا است که هر ساله (از سال ۱۹۱۷) با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامهنگاران (و نیز به نویسندگان، شاعران و موسیقیدانان) داده میشود. این جایزه بهنام بنیانگذار آن جوزف پولیتزر، روزنامهنگار و صاحب امتیاز چند روزنامه در سده نوزدهم نامگذاری شده است. «جایزه پولیتزر ۱۴ بخش مختلف دارد که از میان آنها میتوان به گزارشگری کاوشگرانه، تفسیر، نقد، عکاسی خبری و عکاسی مستند، کاریکاتور، گزارشگری بینالمللی، درام، بیوگرافی، تاریخ، شعر و موسیقی اشاره کرد. همچنین بنیاد پولیتزر هر ساله جوایز نیممیلیون دلاری خود را به بهترین عکسهای خبری در زمینههای مختلف در جهان اختصاص میدهد؛ عکسهایی که راویان جسورانه خبر در جهان باشند. دنیای روزنامهنگاری حرفهای و همینطور ادبیات را نمیتوان بدون جایزه پولیتزر تصور کرد.امسال موضوعاتی که جایزه گرفتهاند عجیب با حال و هوای این ستون داوطلبی و داستانهای داوطلبانه همسو است. مثلا «آنتونی دوئر» برای رمان «تمام نوری که نمیتوانیم ببینیم» موفق به کسب این جایزه معتبر در بخش ادبیات داستانی شده است. این رمان که الهام گرفته از کتاب «وحشت جنگ جهانی دوم است» به دلیل «فصول کوتاه که به ماهیت بشر و قدرت متناقض تکنولوژی میپردازد». یا در بخش ادبیات غیرداستانی «انقراض ششم: یک تاریخ غیرطبیعی» از «الیزابت کولبرت» جایزه پولیتزر سال 2015 را از آن خود کرد، کاوشی در طبیعت است که خواننده را مجاب به تفکر در تهدید رفتار انسانی در جهان گوناگونیهای شگفتانگیز میکند. و اما جایزه روزنامهنگاری بخشهای مختلفی دارد، در یکی از مهمترین بخشهای پولیتزر که گزارشگری محققانه باشد، جایزه دو برنده داشت:
۱- روزنامهنگاران والاستریت ژورنال به خاطر بررسی ژرف کیفیت خدماتدهندگان بخش پزشکی آمریکا در برنامهای به نام
Medicare Unmasked.
۲- اریک لیپتون از نیویورک تایمز به خاطر نشان دادن تأثیر لابیکنندهها بر رهبران کنگره و دادگستری آمریکا که منجر به ناعدالتی و سوگیری به سمت ثروتمندان و افراد مرتبط میشود.
پولیتزر البته بخشهای متعددی دارد اما شاید یکی از عینیترین بخشهای جایزه پولیتزر بخش عکاسیاش باشد که خود دو بخش دارد:
در Breaking News Photography که به عکاسی خبری اشاره دارد، عکاس نشریه St. Louis Post-Dispatch برنده اعلام شد که عکسهایی از ناآرامیها و شورشهای شهر فرگوسن به دنبال مرگ یک جوان سیاهپوست، مایکل براون، توسط پلیس تهیه کرده بود. در بخش
Feature Photography اما یک عکاس آزادکار به نام دانیل برهولاک به خاطر عکسهایی که برای نیویورک تایمز از همهگیری ابولا در غرب آفریقا تهیه کرده بود، برنده اعلام شد. موضوع مهم این است که دنیا خدمات، فرهنگسازان و آنان که داوطلبانه در کانون حوادث و بحرانها حاضر میشوند و جانفشانی میکنند را پاس میدارد. این شاید همان اولین کاری است که پولیتزر با نلیبلای کرد. قصهاش را برایتان مینویسم: پولیتزر در سال ۱۸۸۲ به مردی ثروتمند مبدل شد و توانست امتیاز روزنامه «نیویورک ورلد» را خریداری کند. این روزنامه پیش از اینکه پولیتزر آن را به دست بگیرد، روزنامهای زیانده بود که سالانه بیش از ۴۰هزار دلار زیان میداد اما با تخصص و پشتکار پولیتزر به روزنامهای با تیراژ بالا تبدیل شد. در سال ۱۸۸۷ و در اوج موفقیت کار، پولیتزر روزنامهنگار معروف «نلی بلای» را استخدام کرد. داستان استخدامکردن نلیبلای داستان جالبی است. نلیبلای که نام اصلیاش «الیزابت کوکران» بود و هنگامی که کار خبرنگاری را آغاز کرد نام مستعار «نلی بلای» را برگزیده بود بهعنوان یک طرفدار حقوق زنان به سردبیر روزنامه «سنت لوئیس» یعنی پولیتزر نامه نوشت و از یک نویسنده ضد زن شکایت کرد. پولیتزر آنچنان تحتتأثیر این زن قرار میگیرد که مبادرت به استخدام او میکند. «بلای» داستانهای تحقیقی بسیاری در مورد کار کودکان و شرایط ناامن کار در کارخانهها نوشت. بله! پولیتزر در وصیت خود در مورد شوقش به پرورش روزنامهنگاران چنین آورده است: «من شدیدا به پیشرفت و ارتقای حرفه خبرنگاری علاقهمندم و زندگیام را در این حرفه سپری کردم و به آن بهعنوان حرفهای بینظیر نگریستم. معتقدم که اهمیت شگفت آن به خاطر تأثیراتش بر اذهان و افکار عمومی است. مایلم که در جذب جوانان باشخصیت و توانا به این حرفه کمک کرده و همچنین آنهایی را که در این حرفه مشغول به کار هستند یاری دهم تا به بالاترین درجات روشنفکری و اندیشمندی و اصول اخلاقی نایل شوند». راستی ما هم جایزهای داریم که مشوقمان باشد؟ حوصله شوخی کردنم را ندارید. ایکاش حداقل میشد عکسها را چاپ کرد. عکسها چه دیدنی بودند.