عبدالجلیل کریمپور آموزگار
بسیاری از اوقات در گفتارهای روزانهمان از افراد زیادی میشنویم که: همه اینجوریند! و بر مبنای همین منطق، رفتارهای خود را برنامهریزی و بهنوعی خودمان را همرنگ با جماعت میکنیم، غافل از اینکه بنا نیست رفتارهایمان تابع رفتارهایی باشد که به آنها اعتقادی هم نداریم! برخیاوقات به رفتارهایی برمیخوریم که با معیارهای اخلاقی هماهنگی ندارد، اما افراد زیادی آن را انجام میدهند! بیشک، شرط درستی یکعمل، فقط انجام آن توسط افراد زیاد نیست، چهبسا آنها نیز هرکدام صرفا انجام آن توسط بقیه افراد را ملاکعمل قرار دادهاند، که راهکاری منطقی و علمی نیست. اما چه باید کرد؟ اولین راهکاری که بهنظر میرسد، این است که باید از خودمان شروع کنیم. خودمان را در طبق نقد بگذاریم و جوانب مثبت و منفی رفتارهایمان را از یکدیگر متمایز کنیم! کمی مدبرانهتر و آگاهانهتر رفتارهای روزمره خود را سازماندهی کنیم. اگر نگاهی گذرا به این رفتارها داشته باشیم، میبینیم که بهراحتی دروغ میگوییم! بهراحتی غیبت میکنیم، بهراحتی به یکدیگر تهمت میزنیم و بهراحتی سوگندهای دروغین را بر زبان میآوریم و شوربختانه هیچگاه این رفتارها را نقطه منفی زندگی خویش بهحساب نمیآوریم. بیگمان اگر روند به همین صورت پیش رود، رفتارهای غیرانسانی دامنگیر شخصیت ما خواهد شد و ما را به افولی غیرقابل تصور گرفتار خواهد کرد. تغییر، یگانه راهی است که نباید آن را به باد فراموشی سپرد و از آن غافل شد، هیچوقت برای هیچ تغییری دیر نشده! لازم است از همین امروز شروع کنیم. اول به خودمان دروغ نگوییم، خودمان را گول نزنیم. تلاش کنیم ریاکاری را از شخصیتمان بزداییم و به خودمان قول دهیم که برای دیگران زندگی نکنیم بلکه با دیگران زندگی کنیم.
راستی چرا تلاش میکنیم مردم از رفتارهایمان خرسند باشند و آنها ما را بپذیرند؟ بیشک اگر ما درست بیندیشیم، درست رفتار میکنیم و چون درست رفتار کردیم، درست زندگی خواهیم کرد! پس ضرورتی نخواهد داشت، بقیهای که در هیچجای زندگی ما نیستند، برای ما راه را ترسیم کنند! اگرچه بسیار پسندیده است که در رفتارهایمان حقوق دیگران را ملاک نظر قرار دهیم و آنها را محترم بشماریم، چراکه توجه به حقوقاجتماعی دیگران، نشانه رشد اجتماعی خودمان است و کسانی میتوانند آن را اجرایی کنند که آن را بفهمند. بیشک زمانی که حق اجتماعی را فهمیدیم، در اجرای آن نیز کوشاتر خواهیم بود، اما رعایت این مسأله دلیل بر این نیست که پذیرفتهشدن توسط آنها را ملاکعمل قرار دهیم، بلکه باید بیاموزیم که آزادانه بیندیشیم و مبتنیبر منطق عمل کنیم. بیاییم فربه از اندیشه شویم و آزادمنشی را تمرین کنیم، بنده زر نشویم و برای عزت و آزادی از پای ننشینیم که انسان آزاده، آزاد میاندیشد، آزاد میزید و آزاد
میگوید.