حجت مرادخاني پژوهشگر هنر و مدرس دانشگاه
در دنیای امروز بسیاری از فعالیتها و کنشهای فردی و جمعی انسانها به کمک فرآیند آموزش، اثربخشی و کیفیت مطلوبتری پیدا میکند. افراد جامعه به کمک آموزش اصولی میتوانند ظرفیت اساسی کارها و فعالیتهای خود را شناخته و از نتایج آنها بهتر بهرهمند شوند. تأکید بر آموزش تا آنجا توسعه یافته که حتی کنشهای زیربنایی مثل تفکر و اندیشهورزی نیز در قالب روشها و شیوههای اصولی از سنین کودکی به افراد جامعه آموزش داده میشود. در این بین بسیاری دیگر از مفاهیم و حرکتهای انسانی مثل نوعدوستی، ازخودگذشتگی و کمک به دیگران هم از افعال ارزشمندی هستند که برای حفظ انسجام اجتماعی و حیات جامعه ضروری هستند. بيتردید برای فراگیر شدن این موارد نیز میبایست از سنین کودکی افراد یک جامعه را با این مفاهیم آشنا ساخت و به مرور و با تکرار بیشتر، پرداختن به این امور را برای آنها تبدیل به باور کرد.
مسلما برای اینکه این آموزشها جذاب باشد و بتواند کودکان را با خود همراه و در نتیجه بر آنها تاثیرگذاری لازم را داشته باشد، به نظر میرسد باید از ابزارها یا به عبارت بهتر بسترهایی با جذابیت بالا استفاده کرد. همانگونه که پژوهشگران حوزه فلسفه، برای آموزش اندیشیدن و پرسشگری به کودکان از داستان و قصه برای بیان مفاهیم و روابط فکری پیچیده استفاده میکنند، برای یاد دادن کنشی مانند نوعدوستی یا کمک به دیگران در شرایط سخت، نیز باید چنین فعالیتی صورت بگیرد و این آموزش در زمینهای جذاب به کودکان ارایه شود، تا آنها به واسطه جذابیت ظرف، مظروف را بهتر بپذیرند. شاید مثالی ملموس برای این مورد برپایی نمایشگاه نقاشی پیغامی دوستانه در محل موسسه محک باشد، که بهطور آگاهانه و به کمک هنر نقاشی و برپایی نمایشگاهی گروهی از آثار 67 نقاش کودک و نوجوان 6 تا 16 ساله آنها را متوجه توانایی شان برای همیاری با همنوعانشان کند.
آنچه در این نمایشگاه بیش از هر چیز دیگر قابل تامل بود، تاثیری است که این حرکت گروهی روی ناخودآگاه این کودکان و نوجوانان هنرمند میگذارد، تا آنها در ادامه مسیر زندگی خود متوجه تاثیرگذاری حضور یک انسان در حرکتی گروهی برای کمک به دیگران شوند. این مقوله از این حیث مهم است که بسیاری از ما اغلب آموزههایی را که در سنین کودکی یاد میگیریم یا در معرض انجام آنها قرار داریم، به مرور در نهاد و ذهنمان جای میگیرند. حال برپایی نمایشگاه نقاشی گروهی به زیبایی هر چه تمامتر، بستری فراهم آورد تا عدهای از کودکان و نوجوانان در معرض این شرایط سازنده قرار گیرند.
اگر بخواهیم از نظر تاثیرات آموزشی هم به این مسأله نگاه کنیم باید افزود که اصولا هنر و پدیدههای هنری به دلیل جذابیتهای ذاتی خود همواره از مهمترین رسانهها برای تاثیرگذاری بر ذهن انسان به شمار میروند. وقتی قرار است مفهومی ارایه و در سطحی وسیع مخاطب را درگیر کند، ارایه آن در قالب اثری هنری شاید بیشترین تأثیر را به همراه داشته باشد. حال اگر بخواهیم مفهوم یا باوری به کودکان و نوجوانان آموزش دهیم، استفاده از هنر میتواند بیشتر سطح اثرگذاری بر مخاطب را به همراه داشته باشد. در نمایشگاه پیغامی دوستانه در کنار ارایه یکسری تابلوی نقاشی هنرمندان کودک و نوجوان، در کنار به ثمر نشستن تلاش چند ماهه این هنرمندان و مربی آنها برای نمایش رشد هنری آنها، از نظر تاثیرگذاری اجتماعی آن بر کودکان نیز بسیار سازنده و مهم بود. درواقع با برپایی این رویداد هنری، موقعیتی ارزشمند برای آموزش کنشی انساندوستانه به این هنرمندان مهیا شد؛ تا آنها متوجه شوند که باید نسبت به همنوعان و همسالان بیمارشان بيتفاوت نباشند و هر طور که شده و حتی با کشیدن یک تابلو نقاشی و فروش آن، به یاری آنها بیایند. این مسأله بيتردید برای کودکان حاضر در این برنامه و تمامی افرادی که مستقیم و غیرمستقیم در جریان این کار قرار گرفتند، موثر خواهد بود. اینکه ما باید بدانیم برای تعالی و رشد جامعهمان بيتفاوت نباشیم و به مصداق این بیت شیخ ازل سعدی: چو عضوی بدرد آورد روزگار // دگر عضوها را نماند قرار. نسبت به درد و سختی دیگر انسانها متأثر شویم و برای رفع آن آنچه که از دستمان بر میآید، دریغ نکنیم. حتی اگر این تأثیر خلق یک تابلو نقاشی توسط کودکی 6ساله باشد...