یحیی بازیاریزاده مشاور خانواده
سرعت روزافزون تغییرات جوامع در ابعاد گوناگون و ناممکن شدن همگامی بخشی از شهروندان و خانوادهها با طیفی از مسائل جدید برآمده از این تغییرات، آنان را با بحران عدمانطباق با این شرایط ناپایدار مواجه کرده و منجر به بروز برخی تعارضات درونفردی و بینفردی شده است. سازگاری با شرایط جدید و تطبیق با الزامات زیستی متعادل، در بستری مدام درحال تغییر، در بسیاری موارد از عهده و توان افراد خارج میشود. در این شرایط و قبل از بروز تعارضات، احساس نیاز به نیرویی خودتوانمندساز برای تسهیل گذر از موانع و گذار به تعادل روانی در زندگی امری ضروری مینماید. مشاوره پیشگیرانه سلامتروان بهعنوان خدمتی تخصصی، یکی از راهبردهای راهگشا در این راستاست. معمولا در عرف اجتماعی جاری، مراجعه به مشاور و دریافت مشاوره پس از پیدایش اختلالی روانشناختی در روند زندگی یا کارکردهای روانی فردی و اجتماعی افراد، به رسمیت و مجاز شمرده میشود. این بدانمعناست که جامعه، شأنی برای مراجعه افراد سالم قبل از ابتلا به اختلالات و نارساییهای روانی به مشاور و بهرهمندی از خدمات مشاوره قایل نیست. مشاوره پیشگیرانه مفهومی است که در یک دهه و بهویژه چندسال اخیر بیش از پیش از سوی صاحبنظران این عرصه وارد ادبیات مشاوره شده است.
مشاوره پیشگیرانه مبتنیبر یک نگاه پیشگیرانه، ارتقای دانش و مهارتهای شخصی در مشاورههای فردی و دانش و مهارتهای جمعی در مشاورههای گروهی بهمنظور پیشگیری از ابتلا به طیفی از اختلالات روانی- عاطفی پیشگیری پذیر در افراد سالمی که هنوز به اختلالات روانی گرفتار نیامدهاند را مورد نظر دارد. بسیاری از اختلالات و وضعیتهای دشوار، آزارنده و توانکاه روانی- که سادهترین آنها اختلال در تطابق با تغییرات اجتماعی نسبتا سریع در جوامع امروزی است- از ترکیب و درآمیختگی تدریجی پیشسازهای بالقوه درون و برونفردی پدید میآیند. بهعبارت دیگر، پدیدآیی و فعالشدن بسیاری از شرایط دشوار زیست روانی ناشی از بههم پیوستگی پیشسازهای بالقوه نافعالی است که در شرایط فقدان مشاوره پیشگیرانه بههم پیوسته و فرد زودتر در معرض فعال شدن این اختلالات و وضعیتهای دشوار زیستی- روانی قرار میگیرد. مشاوره پیشگیرانه سلامتروان از طریق ایجاد عایق میان این پیشسازهای نافعال بالقوه، مانع از بههم پیوستگی و بهتبع آن فعال شدن اختلالات و وضعیتهای دشوار و توانکاه روانی در افراد در معرض ابتلا میتواند شود. از منظر این منطق، با گسترش مراکز مشاوره پیشگیرانه در سطح جامعه و تشویق شهروندان سالم به بهرهگیری منظم از خدمات مشاوره پیشگیرانه، زمینه بروز و ظهور بسیاری از اختلالات افولگر سلامت روان در شهروندان فروکاسته و در بسیاری موارد میتوان آنها را از میان برداشت. یکی از توجیهات ارزنده اولویتبخشی به این رویکرد را میتوان از منظر اقتصاد سلامت اقامه کرد. از این منظر، هزینه پیشگیری از بسیاری از اختلالات و وضعیتهای دشوار روانی مخرب، با تکیه بر خدمات مشاوره پیشگیرانه بهمراتب کمتر و ارزانتر از درمانهای پرهزینهتر و زمانبر آنهاست.
تحقق این امر اما در گرو ظرفیتآفرینی فرهنگی برای استفاده از خدمات تخصصی مشاوره پیشگیرانه سلامت روان در ابعاد و زمینههای مختلف است. باورمندی به اثربخشی مشاوره و اعتقاد به مراجعه افراد سالم به مشاور، در فرهنگی که در بسیاری موارد افراد ناسالم از مراجعه به مشاور اجتناب میورزند، شاید کمی دشوار مینماید. ظرفیتآفرینی فرهنگی از طریق معرفی دقیق و عمیق رشته و حرفه مشاوره بهعنوان یکی از رشتههای علمی که علاوهبر دانش، هنر را نیز در خود نهفته دارد، میتواند عموم شهروندان را با فرصتهایی که خدمات تخصصی مشاوره برای آنان در پی خواهد داشت، آشنا کند. این آشنایی کم و کیف اقبالعمومی شهروندان حتی سالم به مشاوران و بهرهگیری از خدمات تخصصی مشاوره را تسهیل و تسریع خواهد کرد.
در جامعه مدرنشونده امروزین، توجه به ارزشهای مشاوره و استفاده از مشاوره پیشگیرانه، دریچههایی به روی شهروندان در معرض آسیبهای روانی خواهد گشود که خواهند توانست در سایه آن با دانش و مهارتافزایی خود در حوزههای آسیبپذیر، در مسیر خودتوانمندسازی روانی خویش گام برداشته و با حفظ و ارتقای سلامت روانی، خود، خانواده و جامعه را از مزایای یکشهروند سالمتر، کارآمدتر و خودشکوفاتر برخوردار گردانند.