محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران
اوایل این ماه، در سوییس به پیشرفتهای مهمی دست یافتیم. ما به همراه پنج عضو دایمی شورای امنیت و آلمان به راه حلهایی رسیدیم که میتواند هرگونه شک و تردید را درباره ماهیت صرفا صلحآمیز برنامه هستهای ایران از بین ببرد و همزمان تحریمهای بینالمللی علیه ایران را لغو کند. با این حال برای دستیابی به توافق هستهای مورد انتظار، به اراده سیاسی بیشتری نیاز است. مردم ایران قبلا انتخاب و اراده خود را برای تعامل عزتمند با جهان نشان دادهاند. اکنون نوبت آمریکا و متحدان غربیاش است که از بین تعامل و تقابل، بین مذاکره و شعار و بین توافق و فشار یکی را انتخاب کنند.
ایران در مواضع خود همواره شفاف بوده است. گستره تعامل سازنده ایران در واقع گسترهای بسیار فراتر از مذاکرات هستهای را فرا میگیرد. روابط خوب با همسایگان جزو مهمترین اولویتهای ایران است. اعتقاد اساسی ما این است که موضوع هستهای صرفا به مثابه یک عارضه جانبی بوده و نمیتواند عاملی برای عدم اعتماد، تنش و بحران در نظر گرفته شود. با توجه به پیشرفتهای اخیر در پیشگیری از این گونه عوارض جانبی، اینک زمان آن رسیده است که ایران و دیگر کشورهای منطقه به ریشههای اصلی بیاعتمادی و تنش در «منطقه وسیعتر خلیجفارس» بپردازند.
ماهیت سیاست خارجی ایران جامع و فراگیر است. این یک انتخاب یا ترجیح صرف نیست بلکه به دلیل شناسایی عمیق این واقعیت است که جهانی شدن تمامی گزینههای جایگزین را منسوخ کرده است. هیچ چیز در سیاست بینالملل در خلا عمل نمیکند. امنیت نمیتواند به هزینه ناامن کردن دیگران به دست آید. در حقیقت هیچ ملتی نمیتواند به منافع خود دست یابد، بدون اینکه منافع دیگران را نیز در نظر گیرد.
در هیچ نقطهای از دنیا اهمیت این ساز و کارها مشهودتر از منطقه خلیج فارس نیست. همگی ما به یک ارزیابی هوشمندانه از پیچیدگیها و واقعیتهای درهم تنیده منطقه و اتخاذ سیاستهایی پایدار براساس آن و به منظور مواجهه با آنها نیاز داریم. مبارزه با ترور یک نمونه از این موارد است. هیچکس نمیتواند با القاعده و خویشاوندان فکریاش نظیر به اصطلاح دولت اسلامی - که نه دولت است و نه اسلامی - در عراق مبارزه کند، درحالیکه آنها را در یمن و سوریه به شکل موثری گسترش میدهد. یکی از موضوعات ضروری و فوری در میان فجایع جاری در منطقه ما یمن است. ایران یک رهیافت معقول و اجرایی برای حل این بحران دردناک و غیرضروری ارایه داده است. طرح چهار مادهای ما خواستار آتشبس فوری، کمکهای انساندوستانه برای غیرنظامیان یمنی، تسهیل گفتوگو میان گروههای یمنی و تشکیل یک دولت فراگیر گسترده وحدت ملی است.
در یک سطح وسیعتر، گفتوگوهای منطقهای میبایست براساس اصول مشترک پذیرفته شده جهانی و برخی اهداف مشترک صورت گیرد که مهمترین آنها عبارتند از: احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی تمامی کشورها؛ تغییرناپذیری مرزهای بینالمللی؛ عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها؛ حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات؛ ممنوعیت تهدید یا استفاده از زور و ترویج صلح، ثبات، پیشرفت و سعادت در منطقه.
یک گفتوگوی منطقهای میتواند کمک موثری به اشاعه درک مشترک و ارتباطات متقابل در سطوح مختلف دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی باشد و به توافق در طیف وسیعی از موضوعات شامل موارد زیر منجر شود: اقدامات اعتمادساز و امنیتساز؛ مبارزه با تروریسم، افراطگرایی و فرقهگرایی؛ تضمین آزادی کشتیرانی و جریان آزاد نفت و دیگر منابع در خلیجفارس و محافظت از محیطزیست منطقه. این گفتوگوی منطقهای میتواند همچنین در نهایت شامل ایجاد سازوکارهای عدم تجاوز و همکاریهای امنیتی منطقهای شود.
در حالی که این همکاریها باید به کشورهای مرتبط منطقه محدود شود، میتوان از چارچوبهای نهادی موجود برای گفتوگوها و بهویژه سازمان ملل متحد استفاده کرد. دبیرکل ملل متحد نیز میتواند محیط بینالمللی لازم را برای انجام این گفتوگوها فراهم کند. نقش منطقهای سازمان ملل متحد قبلا در قالب قطعنامه (598) شورای امنیت که به پایان جنگ ایران و عراق در سال ١٩٨٨ کمک کرد دیده شده است و میتواند به کاهش نگرانی و تشویش بهویژه نزد کشورهای کوچکتر؛ تامین سازوکاری برای امنیت جامعه جهانی و رعایت منافع مشروع آن و ایجاد ارتباط بین گفتوگوهای منطقهای با مسائلی که بهطور ذاتی از مرزهای منطقهای فراتر میروند، کمک کند. جهان نمیتواند بیش از این از پرداختن به ریشههای ناآرامی در «منطقه وسیعتر خلیجفارس» طفره برود. این فرصت یگانهای است برای تعامل که نباید هدر برود.
منبع: نیویورکتایمز