شهروند| مسئولان ارشد ورزش کشور در تصمیمی جالب قصد تهیه اساسنامهای کلی برای همه فدراسیونهای ورزشی را دارند.
در نگاه اول، این ایده به حاشیههای پرتعداد هر فدراسیونی، قبل و بعد از انتخابات پایان میدهد اما اگر ریزتر به ماجرا بنگریم و طرح در دست اجرا را بخوانیم، متوجه برخی اعمال نفوذها و لحاظکردن بندهای حقوقی برای اساسنامه میشویم. درواقع اگر این طرح مشترک بتواند منفعت همه فدراسیونها را به همراه بیاورد و آنها را در مدیریت حوزههای مختلف ورزشی کمک کند، بدونشک از ایدههای کارآمد خواهد بود اما ردپایی از دخالت وزارت ورزش هم دیده میشود.
معایب
یکی از مهمترین موارد و ابهامات این پیشنویس، درج عنوان نماینده هیأتها به جای روسای هیأتها است که دست وزارت ورزش را برای هر نوع انتصاب و عزل رئیس فدراسیون باز میگذارد. به عبارت بهتر روسای هیأتها با شناختی که از عملکرد و فعالیت رئیس فدراسیون خود دارند، میتوانند با اجماع و تحلیل برای ابقا و انتخاب فرد مورد نظرشان رأی دهند اما نماینده استان که قطعا از سوی مدیرکل و با هماهنگی وزارت ورزش انتخاب خواهد شد، مجری بیچون و چرای دستورات است!
انتصاب، نه انتخاب
دیگر عیب بزرگ تدوین اساسنامه مشترک، انتصابی شدن روسای فدراسیونهای غیرالمپیکی با فرمولی خاص است. در جنجالیترین بند اساسنامه، وزارت ورزش و جوانان (بالطبع وزیر ورزش و یا یکی از معاونین) بهعنوان جانشین مجمع فدراسیونهایی معرفی میشود که در زمره رشتههای مورد تأیید کمیته بینالمللی المپیک قرار ندارند! در این حالت وزارت ورزش میتواند بهعنوان جانشین مجمع تصمیم به عزل یا انتصاب ریاست فدراسیونهای غیرالمپیکی بگیرد؛ این یعنی نقض آشکار دموکراسی ورزشی.
یک نفر، 2 رأی
این پیشنویس، امکان جالب و البته خلاف قانونی به نام افزایش رأی رئیس مجمع از یک به 2 رای دارد! از سوی دیگر چنان پردهپوشی در این اساسنامه شکل گرفته که فدراسیونها هم فعلا از جزییات طرح اطلاع ندارند و معلوم نیست با کدام اطلاعات، قصد دارند فدراسیونهای جهانی رشته خود را مطلع کنند! به نظر میرسد طرح یکپارچه کردن اساسنامهها باید مورد مطالعه اهل فن و کارشناسان زبده قرار بگیرد و سپس با یک دید فنی، نکات مثبت آن تقویت و نکات تاریک، حذف شود.