گویا آغاز سال جدید در فضای نشر کتاب را باید با نوشتههای ساختارشکن به شکلی در محتوا و به مفهومی در مضمون تجربه کنیم. «نشر چشمه» به تازگی کتابی 118 صفحهای را با عنوان «نئو گلستان» نوشته پدرام ابراهیمی، به پیشخوان کتابفروشیها آورده است؛ کتابی که در نگاه نخست، با نشستن واژه «نئو» در کنار«گلستان» عجیب به نظر میرسد. در کنار همین متناقضنمای کوتاه اما «چشمه» خود با آوردن «جهان تازه دم» که سری کتابهای اغلب متفاوتش را زیر عنوان آن به چاپ میرساند؛ به مخاطب نشان داده است که این کتاب، همانگونه که از عنوانش بر میآید، نگاه تازه و نویی را عرضه کرده است. «نئو گلستان» که به ادعای نویسندهاش، با نگرش به نسخ مختلفی از گلستان و از پس ناامیدی نسبت به وجود متنی دقیق از گلستان شیخ اجل سعدی و بعد از آنکه او (مولف) به این اطمینان میرسد که «عمری سر کار بودهایم»، ایجاد شده است؛ درواقع و در تعریفی ساده و روان، روایتهایی در ساختار 53 «حکایت» است که با ساختار زبانی گلستان سعدی به نگارش درآمده اما در مضمون و درونمایه، سعی کرده است مسائل، مصائب و دغدغههای زیستشهری و شهروندی مردم معاصر را درونمایه خود کند. کتاب از حیث رعایت ساختار نویسش بر پایه گلستان سعدی و به ادعای مولف با نظر به سه نسخه از مجموعههای «لرد الدفاکس»، «یک نسخه خطی» و یک نسخه که از کتابفروشیهای زیرزمینی میدان انقلاب به دست آمده و مهر کتابخانه «کیوتو ژاپن» را دارد، نوشته شده است اما خود این مدعی، همچون اغلب دوبیتیها و اشعاری که پس از حکایتهای کتاب آمده، به طنزی میماند که مخاطب را هدف گرفته است، چرا که در آن از نسخههای استفاده شده، داده، منبع، سورس یا تصویری ارایه نشده است. با این همه برخی حکایتهایی «نئو گلستان» که به باور نویسندهاش «نوسازی بنای گلستان» است، در مقام یک فکاهی یا طنز جای تأکید دارند؛ تاکیدی که خالی از سابقه کاری نویسندهاش بهعنوان یک طنزنویس نیست. از این منظر شاید مختصری از حکایت نخست این کتاب برای پایانبندی این معرفی جالب باشد که: «گفتهاند هر که دست از جان بشوید، دهان بگشاید و ناگفتهها بگوید.» و از پی این جمله تکبیت: «بینوا باید که اندر زیر دار/ شُل کند لذت برد از روزگار»