شماره ۵۴۲ | ۱۳۹۴ شنبه ۲۹ فروردين
صفحه را ببند
ابتکارات داوطلبانه بین‌المللی
پناهگاه مقوایی

شیگو  رابان معمار

 خیلی قبل از این‌که موضوع پایداری تبدیل به حرف روز مردم شود، معمار شیگورابان شروع به تجربه ساختمان‌هایی با مصالح حافظ محیط‌زیست مثل لوله‌های مقوایی و مقوا کرد. بناهای او اغلب به‌عنوان مسکن موقت، برای کمک به محرومان در کشورهای فاجعه‌زده مانند ‌هائیتی، رواندا یا ژاپن درنظر گرفته شدند. اما اغلب این ساختمان‌ها‌ برای مدت‌ها‌ی طولانی پس از این‌که مورد استفاده قرار می‌گیرند به چشم‌انداز مورد علاقه مردم مبدل می‌شوند.
سلام، من یک معمارم و تنها معمار در جهان هستم که ساختمان‌ها را با  لوله مقوایی می‌سازد، در ‌سال ۱۹۸۶ درواقع خیلی قبل از این‌که مردم شروع به توجه كردن به مسائل اکولوژی و محیط‌زیست کنند، من شروع به آزمایش روی لوله‌های مقوایی به منظور استفاده از آنها برای اسکلت ساختمان کردم. آزمایش مواد جدید برای استفاده در ساختمان‌سازی بسیار پیچیده است، اما این لوله‌ها از آنچه که انتظار می‌رفت بسیار مقاوم‌تر و قوی‌تر بودند، همچنین ضدآب‌کردن این لوله‌ها بسیار آسان بود و  چون این یک ماده صنعتی‌ است، ضدآتش و نسوزکردن آنها ممکن است.
سپس در ‌سال ۱۹۹۰، من یک بنای موقتی ساختم و این اولین بنای موقتی بود که از کاغذ ساخته شده بود. در آن ۳۳۰ لوله به قطر ۵۵سانتی‌متر وجود داشت و تنها ۱۲ لوله به ضخامت ۱۲۰ سانتی‌متر بود که حدود ۴ فیت عرض داشت. در‌ سال ۲۰۰۰، در آلمان نمایشگاه بسیار بزرگی برپا بود و از من خواسته شد که ساختمان را طراحی کنم. چون‌که موضوع نمایشگاه مسائل محیط‌زیستی بود. بنابراین از من خواسته شد که غرفه‌ای از لوله‌های مقوایی بسازم، کاغذهای بازیافت شده. هدف من در طراحی این ساختمان کامل نشد. درواقع هدف من وقتی کامل شد که این ساختمان تخریب شد، زیرا همه کشورها غرفه‌های زیادی را می‌سازند اما بعد از یک سال، ما نخاله‌های ساختمانی و ضایعات صنعتی زیادی ایجاد می‌کنیم. خب بناهای زیادی باید دوباره مورد استفاده قرار گیرند یا بازیافت شوند. بعد از این‌که این بنا بازیافت شد. این هدف نهایی طراحی من بود. بعد از آن من بسیار خوش‌شانس بودم که برنده مسابقه‌ای به منظور احداث دومین پمپیدوسنتر فرانسه در شهر متز شدم. چون من خیلی فقیر بودم می‌خواستم که یک دفتر در پاریس اجاره کنم، ولی استطاعت آن را نداشتم. بنابراین تصمیم گرفتم که شاگردانم را برای احداث دفترم در پشت‌بام پمیپیدو سنتر پاریس بیاورم تا آن‌را خودمان بسازیم. خب ما لوله‌های مقوایی و اتصالات چوبی برای احداث یک دفتر کار به طول ۳۵ متر خریدیم. ما بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای‌ برای اجاره مدت شش‌سال آن‌جا ماندیم. سپس من مرکز پمپیدو را در متز تمام کردم و حالا این موزه بسیار مشهوری ا‌ست و من برای دولت یک بنای یادبود بزرگ درست کردم.
اما در حرفه‌ام به‌عنوان معمار بسیار ناراضی و مأیوس بودم، زیرا کمکی نمی‌رساندیم و برای جامعه کاری نمی‌کردیم، ما در اصل برای افراد صاحب منصب، ثروتمندان، دولت و ساخت و سازکنندگان کار می‌کردیم. آنها پول و قدرت دارند. این چیزها نامرئی هستند. خب آنها ما را استخدام کرده بودند تا قدرت و پول‌شان را با ساختن یک بنای یادبود در پیش چشم دیگران به نمایش بگذاریم. این تخصص ما است، با این‌که به‌صورت تاریخی این به همان شکل انجام پذیرفت و با این‌که ما الان هم درحال انجام همان کار هستیم. بنابراین من بسیار مأیوس بودم که ما برای جامعه و مردم کار نمی‌کنیم، با این‌که افراد زیادی بودند که خانه‌‌هایشان را به واسطه بلایای طبیعی از دست داده بودند. اما باید بگویم اینها بلایای طبیعی نیستند. برای مثال، هرگز زلزله مردم را نمی‌کشد، اما فروریزی ساختمان‌هاست که مردم را می‌کشد و معماران مسئول این هستند.


تعداد بازدید :  210