شاخص جهانی بخشش به ما ایرانیان نشان میدهد که نباید انگشت اتهام را تنها به سمت مسئولان نشانه رفت. در همه جوامع دنیا بسیاری از مسائل و مشکلات جامعه توسط افراد آن جامعه و با کمکهای نقدی و غیرنقدی آنها حل میشود. فرهنگ نیکوکاری در جوامع موجب میشود مردم آن جامعه به جای توقع از دولت، خودشان برای حل آسیبهایشان آستین بالا بزنند. برای همین هم تشویق و جا انداختن این فرهنگ در میان مردم، در رشد کشورها و از میان برداشتن بخشی از مسائل و چالشهای اجتماعی اهمیت بسزایی دارد. از طرف دیگر این امر در فرهنگ دینی اسلام هم بسیار توصیه شده است و این دین همواره ایرانیان را به نیکوکاری تشویق میکند. اما باید دید آیا واقعا فرهنگ ایرانیان تا اندازهای که دین آنها را ملزم میکند، به نیکوکاری گرایش دارد؟ پاسخ بدین سوال را موسسه خیریه بینالمللی ( CAFبنیاد کمک به خیریهها) به ما میدهد. براساس آمارهای این موسسه درسال 2011، ایران رتبه جهانی 91 را در نیکوکاری به خود اختصاص داده است.
معرفی
«CAF» یک موسسه خیریه بینالمللی است که کمکهای بشردوستانه را تشویق و فرهنگ بخشش و اهدا را ترویج میکند و به دلیل تحقیقاتی که تا کنون در مورد موضوعات مختلف مربوط به امور خیریه انجام داده است، شهرت جهانی دارد. این موسسه در زمینه کمکهای بشردوستانه و اینکه جوامع در سراسر جهان چگونه و چه مقدار به مراکز خیریه کمک میکند، آمار میدهد. CAF در سالهای 2010 و 2011، بر مبنای نظرسنجیهایی که توسط موسسه گالوپ (Gallup) از مردم جهان در رابطه با فعالیتهای خیریهشان به عمل آمد، تحقیقی انجام داده است که در نوع خود بزرگترین پروژه محسوب میشود و رفتار خیرخواهانه یا نیکوکارانه 95درصد از جمعیت جهان را تحلیل و بررسی میکند. این تحقیق برای اولین بار این امکان را برایمان فراهم میکند که ببینیم رفتار خیرخواهانه افراد در سراسر جهان منطقه به منطقه و کشور به کشور با یکدیگر چه میزان متفاوت است.
در تهیه و تدوین گزارشی بینالمللی با این موضوع، مدنظر قرار دادن میزان زمان کارهای داوطلبی برای انجام فعالیتهای خیرخواهانه و توجه به کمکهای نقدی حایز اهمیت است. چون توجه صرف به معیار ساده کمکهای خیرخواهانه نقدی (مالی)، ممکن است کشورهای ثروتمند جهان را خیرخواهتر نشان دهد. به همین دلیل CAF، «شاخص جهانی بخشش» را تولید کرده که ترکیبی است از هر دو معیار پول و زمان تا بدین وسیله طبیعت متغیر و منحصربهفرد رفتار خیرخواهانه را انعکاس دهد و فراتر از آن بر تفاوتهای فرهنگی و منطقهای در زمینه انجام امور خیریه، تأکید کند.
این تحقیق براساس اطلاعات به دست آمده از نظرسنجیهای انجام شده توسط موسسه گالوپ در 153 کشور جهان، تدوین شده است؛ این کشورها در مجموع نماینده 95درصد از جمعیت جهان هستند. در اغلب کشورهای مورد بررسی، 1000 پرسشنامه توسط جامعه نمونهای متشکل از افراد بالای 15سال که در مناطق شهری زندگی میکردند، تکمیل شد. برای تولید شاخص جهانی بخشش، میانگینی از
سه معیار تولید ناخالص داخلی سرانه براساس برابری قدرت خرید، رفاه (احساسی که افراد نسبت به زندگی خود دارند که این در ارتباط مستقیم با فعالیتهای خیرخواهانه است) و تقسیمبندی کشورهای دنیا به 13 منطقه براساس تقسیمبندی سازمان ملل متحد و به منظور در نظر گرفتن برخی هنجارهای سیاسی و واقعیتهای جغرافیایی گرفته شد. همچنین در این شاخص، سه رفتار خیرخواهانه یعنی کمک نقدی به موسسات خیریه، فعالیتهای داوطلبی و کمک به افراد نیازمند ناشناس، لحاظ شده است.
نکته کلیدی و مهم این است که وقتی مفهوم کمکهای خیریه و داوطلبانه چیزی بیش از کمکهای نقدی در نظر گرفته میشود، کشورهایی که در ابتدای صف قرار میگیرند و پیشرو به حساب میآیند لزوما آن دسته از کشورهایی نیستند که در باور عموم، خیر و انساندوستند. بر طبق گزارشسال 2011، ایالات متحده آمریکا خیرترین کشور جهان با اندازه شاخص 60درصد است و ضمنا این نخستینبار است (ازسال 2010 تا کنون) که کشوری به امتیاز 60درصد رسیده است. ایرلند و استرالیا به ترتیب رتبه دوم و سوم را به خود اختصاص دادهاند.
منطقه خاورمیانه دربردارنده کشورهای نفتخیز جهان است. با این حال کمکهای نقدی خیرخواهانه به موسسات خیریه بسیار کمتر از کمک به افراد نیازمند ناشناس رواج دارد و تقریباً فقط02 درصد از جمعیت این منطقه به سازمانها و موسسات خیریه کمک مالی میکنند. این منطقه همچنین دربردارنده کمترین آمار مربوط به فعالیتهای داوطلبی است. (چیزی در حدود 13درصد از جمعیت این منطقه). قطر رتبه اول در انجام فعالیتهای خیرخواهانه (مجموع سه رفتار) در خاورمیانه را دارد و ضمنا در میان 20 کشور برتر دنیا قرار گرفته است به این دلیل که در حدود دوسوم جمعیت قطر(64 درصد) به خیریهها کمک مالی کردهاند. نکته قابل توجه آن است که عراق که پایینترین سطوح کمکهای مالی خیرخواهانه و فعالیتهای داوطلبی را داشته است، در رابطه با کمک به افراد نیازمند ناشناس در میان 20 کشور برتر دنیا قرار گرفته است. همانگونه که آمار و ارقام نشان میدهد، سبک و الگوی رایج و غالب فعالیتهای خیرخواهانه در منطقه، کمک نقدی به افراد نیازمند ناشناس است و کمترین میزان کمک نیز به فعالیتهای داوطلبی اختصاص دارد. (فعالیتهای داوطلبی از کمترین محدودیت برخوردارند.)
وضعیت ایران
مطابق با گزارش سال 2010، ایران با کسب رتبه 86، از منظر فعالیتهای خیریه، هشتاد و ششمین جایگاه را در جهان از میان 153 کشور به خود اختصاص داده است، با 35درصد کمکهای نقدی به سازمانها و موسسات خیریه، 12درصد فعالیت داوطلبی و 38درصد کمک به افراد نیازمند ناشناس. این درحالی است که در گزارشسال 2011 رتبه ایران به کشور 91 در جهان رسیده است. همانطور که از آمارها برمیآید، شیوه رایج و غالب فعالیتهای خیرخواهانه در کشور، کمک به افراد نیازمند ناشناس است. ایران درحالی در جایگاه نهم در منطقه خاورمیانه و آسیای غربی قرار گرفته است که قطر رتبه اول،امارات متحده عربی رتبه سوم و افغانستان در مقام پنجم ایستاده است. عربستان نیز تنها به علت افزایش در میزان فعالیتهای داوطلبی از سال 2010 تا 2011، روندی بسیار صعودی داشته و از رتبه 87 در جهان به 57 ارتقا پیدا کرده است. در این میان بهنظر میرسد که نسبت به ترکیه وضع بهتری داریم چون ترکیه، رتبه 134 در جهان با 14درصد کمک نقدی به موسسات خیریه، 7درصد فعالیت داوطلبی و 35درصد کمک به افراد نیازمند ناشناس داشته است. برخلاف تصور موجود، آمارها نشان میدهد که ایران در انجام امور خیریه، خوب عمل نمیکند. شاید بتوان با نگاهی به درآمد سرانه کشور و اوضاع نابسامان اقتصادی و تورم فزایندهای که بر شکاف طبقاتی میافزاید توضیحی برای این موضوع پیدا کرد. اما نکته دیگر این است که از میزان فعالیتهای دو دهک برتر درآمدی جامعه نیز آمار دقیقی در دست نیست. پس ریشه این واقعیت (کسب رتبه 91 در دنیا براساس شاخص جهانی بخشش) نهتنها در دلایل اقتصادی است بلکه در فقر فرهنگی نیز هست. چگونه باید فرهنگ کمک به موسسات خیریه را در جامعه و حداقل میان دو دهک بالای درآمدی، نهادینه کرد؟ چه اقداماتی در راستای فرهنگسازی، آگاهی رسانی و ترویج امور خیریه باید انجام شود؟ نقش دولت در این میان چیست؟ با تدوین چه برنامهها و اتخاذ چه سیاستهایی میتواند در جهت ارتقای فرهنگ نیکوکاری، گامی به جلو بردارد؟
نقش دولتها در این میان بسیار مهم است. دولت میتواند با تأسیس وزارتخانهای به منظور حمایت از جامعه مدنی به حداکثرسازی اثربخشی موسسات خیریه و سازمانهای غیردولتی از طریق اطمینان یافتن از وجود استانداردهای حداقلی حاکمیت و نظارت بپردازد. از دیگر اقدامات دولتها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تولید و تقویت «هنجار اجتماعی» کمک و بخشش، تبلیغ، ترویج و آگاهیرسانی
- انجام تحقیقاتی مرتبط با امور خیریه در سطح ملی
- اعمال تسهیلات مالیاتی برای افراد خیر و انساندوست
- همکاری با سازمانها و مراکز خیریه خصوصی جهت تسهیل امر فعالیتهای داوطلبی
- همکاری با بانکها و مشاوران مالی برای ترویج و حمایت از کمکهای خیرخواهانه
- ترویج و حمایت از منابع جایگزین برای تأمین مالی موسسات اجتماعی مانند سرمایهگذاری اجتماعی، مایکروفاینانس(سرمایه خرد) و سرمایه خصوصی
- سرمایهگذاری در فعالیتهای داوطلبی اثربخش و تسهیل تأمین مالی
اما تنها دولتها نیستند که باید در این زمینه بکوشند، مردم نیز وظیفه دارند وضع نیکوکاری را در محیط اطراف خود ارتقا دهند. افراد میبایست ارزیابی کنند که چقدر زمان و پول میتوانند به فعالیتهای نیکوکارانه و خیرخواهانه اختصاص دهند. باید «هنجار» اجتماعی وجود داشته باشد که افراد، حداقل 1.5درصد از درآمدشان را به موسسات خیریه کمک کنند که البته ایندرصد نسبت به میزان ثروت و درآمد افراد باید متغیر باشد. همچنین با کمکهای منظم و برنامهریزی شده به موسسات خیریه به آنها کمک کنند تا اثرات عمیقتر و بزرگتری بیافرینند.
بنگاههای اقتصادی هم در این میان نقش مهمی بازی میکنند. آنها میتوانند در حمایت از فرهنگ بخشش و کمک در محل کار با تشویق فعالانه کارکنان ماهر در داوطلب شدن و فراهمکردن راههای آسان و موثر برای ایشان جهت کمکهای خیرخواهانهشان به جوامع محلی فعال باشند. چاپ و انتشار گزارش سالانه مسئولیت اجتماعیشان بهعنوان بخشی از گزارشدهی معمول کسب و کار با روندی پیوسته و مقایسهای یکی از اقداماتی است که در سالهای اخیر بنگاههای اقتصادی را بیش از پیش در نیکوکاری فعال ساخته است.
موسسات خیریه بهعنوان نهادهایی که نیکوکاری وظیفه اصلی آنها محسوب میشود میتوانند به بهترین نحوی ترویج فرهنگ نیکوکاری را تسهیل کنند. از اقدامات آنها میتوان متقاعدکردن دولت و نهادهای اجتماعی برای همکاری نزدیک، پیوسته و موثر با سازمانهای خیریه و متعهد کردن آنها به تعریف و اجرای پروژههای مشترک هدفمند
اشاره کرد.
بر اساس نظر جامعهشناسان، اختصاص زمان یا پول داوطلبانه برای کمک به دیگران، یکی از نشانههای وجود انسجام و یکپارچگی در جامعه است. تقریبا همه کشورها، فرهنگها و ادیان، سنتها و رسوم خاص خودشان را در مورد فرهنگ اهدا و کمکهای خیریه و بشردوستانه دارند که این سنن مختلف، توسط تاریخ، آداب و رسوم و مذاهب شکل گرفتهاند. سطح و مقدار کمکهای خیرخواهانه در یک کشور- محدودهای که در آن اشخاص، علاقهمند به کمکهای خیریه هستند و ضمنا قادرند و این توان (مالی) را دارند که پاسخگو و تأمینکننده نیاز افراد نیازمند چه در داخل و چه خارج از مرزهای کشورشان باشند – نشاندهنده قوت و استحکام جامعه مدنی در آن کشور است. علاوه بر این با ترویج فرهنگ خیرخواهی و نیکوکاری میتوان مردم را به نیکوکاری ترغیب و به نوبه خود در استحکام بخشی به جامعه مدنی
کمک کرد.