كسى كه دوستى ندارد، اندوختهاى
ندارد . امام على (ع)
لشکر فتنه
ای جهانی بنده چون من مر تو را
نیست چون من بنده دیگر تو را
دل چو نطفه در رحم خون میخورد
تا چرا زاد این چنین مادر تو را
از برای آفت جان من است
شانه گر ره میکند بر سر تو را
لشکر فتنه بکُش، عالم بگیر
فتنه شد چون جملگی لشکر تو را
عالمی را از تو شد پیمانه پر
پُر نگشت از خون کس ساغر تو را
من ز جورت مو شدم وز آه من
جز میان چیزی نشد لاغر تو را
نامسلمانی مکن شرمی بدار
چند گویم حال خسرو مر تو را
امیر خسرو دهلوی