زن؛ خانواده سالم، جامعه سالم
معصومه قربانیبرزگر مشاور رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر
بر کسی پوشیده نیست که شرط داشتن جامعهسالم، داشتن خانوادههایی سالم است و اینکه خانواده چگونه میتواند یک خانواده سالم باشد، مسالهای چند متغیره است که به عوامل بسیاری وابسته است و قطعا زنان بهعنوان مدیر اجرایی هر خانواده و نقش مادری و همسری و خصوصیات منحصربهفردی که خداوند متعال به آنها برای حفظ بقای خانواده اعطا کرده، از متغیرهای اصلی داشتن خانواده سالم بهشمار میآیند.
موضوعی که در این یادداشت به آن اشاره خواهد شد، حول این محور است که چگونه میتوانیم به زنان جامعه کمک کنیم تا بتوانند نقش پررنگتری در داشتن خانواده سالم ایفا کنند. بدون تردید اولین معلم هر فردی مادر اوست و همه مادران جامعه دارای شغل معلمی هستند؛ و همانطور که باورهای عینی و آموزههای دینی میگوید، آموختههای اساسی انسان که شخصیت او را شکل میدهد در ششسال اول زندگی و توسط اولین معلم یعنی مادر به او انتقال پیدا میکند. همانطور که میدانیم، معلمان برای آموزشدادن به کودکان و نوجوانان در مدارس چندین سال درس میخوانند و درخصوص نحوه ارتباط برقرارکردن با کودک یا نوجوان دورههای متعددی را میگذرانند و بهصورت تئوری و عملی با مسائل آشنا میشوند؛ در مقابل اولین و مهمترین معلمان یعنی مادران تا چه اندازه با این مقولهها آشنایی دارند؟ اصلا چند درصد آنها میدانند که درواقع معلم فرزندان خود هستند و خود را در این مقام میبینند؟
پیشنهاد این است برای سروسامان دادن به این نیروی عظیم انسانی در داخل کشور نهاد یا وزارتخانهای تشکیل شود و کلیه مادران را بهعنوان معلم به استخدام درآورد؛ با شیوههای نوین آموزش ضمنخدمت به عزیزان در دورههای مرتبط، ایشان را از حقوق و مزایای حداقلی در سطح جامعه بهرهمند کند؛ همچنین این معلمان پس از بازنشستگی از مزایای مرتبط بهرهمند شوند. امروزه کم نیستند زنانی که برای فرار از کار بیجیره و مواجب خانه، حضور در اجتماع و داشتن نقش اجتماعی، برخورداری از بیمه تأمین اجتماعی، بازنشستگی و... کار بیرون از منزل با حداقل حقوق را انتخاب میکنند، اما تمام دریافتی آنان صرف ایاب و ذهاب و مهدکودک فرزندانشان شده و متاسفانه خستگی روزانه، آنان را از ادای درست وظیفه مادری بازمیدارد و باعث میشود با این انتخاب، خود آنان نیز صدمههای جبرانناپذیری را متحمل شوند.
با وجود تعداد 21 میلیون و 185 هزار و 647 خانواده ایرانی (بنابر سرشماری سال 1390) یکی از مشکلات بزرگ این طرح، هزینه بالای آن برای دولت خواهد بود که اجرای آن را در سالهای فعلی مشکل خواهد کرد، ولی این موضوع نباید سبب شود به محاسن و برکاتی که این طرح میتواند برای جامعه ما داشته باشد، فکر نکنیم و عزم خود را برای اجراییشدن آن در سالهای آتی بهکار نبریم. جامعه ایرانی همواره نقش والایی را برای مادران ایرانی قایل بوده است، همچنین در فرهنگ اسلامی بهویژه ما شیعیان با داشتن الگوی بینظیری همچون فاطمه زهرا(س) که نقش زن در خانواده را بهطور کاملا ملموس تبیین نموده، لازم است در قوانین اجرایی خود جایگاه ویژهای برای نقش مادری زنان قایل باشیم و زنان خود را فرزند در آغوش، در صبحهای سرد و تابستانگرم در صفهای طولانی تاکسی و اتوبوس نبینیم و از آنها حمایت بیشتری به عمل آوریم.
اجراییشدن این پیشنهاد علاوهبر مزایای اصلی خود دارای محاسن دیگری نیز خواهد بود که یکی از آنها میتواند توسعه شبکههای رسمی و مجازی در بین مادران جهت تبادل تجربیات و اطلاعات جهت پرورش فرزندان و توسعه رفاه خود و خانواده خودشان باشد. همچنین این رویه میتواند مادران را به مطالعات موردی درباره فرزندان و خانواده خود و تحقیق و پژوهش درخصوص آنها تشویق کند. همانطور که در کشورهای پیشرفته دنیا نیز معمول است، نتایج این تحقیقات درقالب مقاله و کتاب قابلارایه است.
نقش زنان در حفاظت از محيطزيست و توسعهپایدار
مریم نخساز معاون جذب نیروی انسانی و کمکهایمردمی سازمانداوطلبان
نيمي از جمعيت جهان را زنان تشكيل ميدهند؛ اما نقش زنان در توسعه و پيشرفت جوامع، بسيار بيش از يك نيمه است. زنان بهعنوان نیمی از نیروی فعال جامعه نقش بسزایی در تحولات اجتماعی و نیز در توسعه اقتصادی ایفا میکنند. پس میتوانیم با این حساب سهم زنان را در پيريزي آينده جوامع بسيار بيشتر از يك نيمه بدانيم.
یکی از مهمترین عوامل چالشبرانگیز آینده، محیطزیست و توسعهپایدار آن است؛ این امر آنگاه اجرایی و موفقيتآميز میشود كه با ياري و مشاركت همه گروههاي اجتماعي و براي همه آنان صورت پذيرد. چراکه يکي از الزامات اساسي توسعهپايدار استفاده صحيح از منابع موجود است. زنان بهعنوان نيرويي كارآمد در سطح فعاليتهاي اجتماعي و همچنين ارتباط نزديك و تنگاتنگ اين قشر با بسياري از گروههاي سني و گستردگي دامنه تأثير فعاليت اين گروه در ترويج و انتقال فرهنگ محيطزيستي و همچنین توجه به چگونگي مشاركت آنان در تعيين الگوهاي مناسب محيطزيست و انرژي و كاهش زائدات از جايگاه والايي برخوردار هستند. از اینرو زمینهسازی برای توسعهپایدار از طریق شكوفايي چنين نيروهاي بالقوهاي نیازمند برنامهریزی مبتنیبر آموزش و یادگیری است. به نظر میرسد زنان در راه دفاع از محیطزیست با دو مشکل اساسی روبهرو باشند، یکی سهم كم و اندک آنان در تصميمگيريها و برنامهريزيهاي توسعه و محيطزيست که به نظر میرسد به دلیل عدمآگاهی، کمبود دانش و مهارتهای مرتبط با موضوع محیطزیست است و دیگری اینکه، این نگهبانان محیطزیست بهعنوان سرمایه ملی و میراثی گرانبها برای فرزندان خود بهدليل كار طولاني و فعاليت در خانه یا کار در بیرون فرصت بهرهگيري از آموزشهاي زیستمحیطی را ندارند. البته ناگفته نماند که سهم آموزشهاي همگاني خصوصا در بحث محيطزيست برای شهروندان ناكافي و نامناسب است. توانمندسازی زنان در راه ارتقای دانش، مهارت و یادگیری درخصوص چگونگی حفظ محیطزیست و توسعهپایدار آن میتواند تضمین بقای این ثروت ملی برای آیندگان باشد. امروزه آموزش و مشاركت زنان در حفاظت از محيطزيست و مديريت آن، بيش از پيش مورد توجه مسئولان امر در سطح جهاني قرار میگيرد. توسعه پايدار بدون مشاركت زنان امكانپذير نيست. مشاركت زنان در امور به مفهوم دخالت آنان در تصميمگيريها و ايجاد شرايطي است كه قابليتهاي فطري و طبيعي آنان را شكوفا کرده و باعث بالا رفتن راندمان اقدامات و فعالیتها میشود. در امر آموزش زنان بايد به چند نكته توجه داشت؛ اول اینکه شيوه آموزش زنان روستايي با شهري متفاوت است، همچنانكه نحوه مشاركت آنان نيز فرق دارد. بايد در برنامههاي آموزش زيستمحيطي به نحوه انگيزش اقشار مختلف در حفظ محيطزيست توجه کرد و اهداف مختلفي را براي آموزش زنان در شهرها یا روستاها دنبال كرد. دوم اینکه ضروري است آموزش زنان در هر منطقه از كشور براساس آمایش سرزمینی متناسب با چالش یا نوع آلودگي يا تخريبهاي زيستمحيطي در آن منطقه صورت پذيرد. یکی دیگر از اقدامات مهم در بخش قادرسازی زنان در رفتارهای زیستمحیطی توسعه اخلاق زيستمحيطي است. برخی از زنان بهدلایلی خاص (رفاهاجتماعي) ارتباط و دغدغهشان در قبال محيطزيست کمتر است؛ حتی در برخی از جوامع یا مناطق مرفه، رابطهای معكوس بين بهرهمندي زنان از امكانات اجتماعي و اقتصادي جامعه و رفتارهاي زيستمحيطي برقرار ميشود. گاهی ناديده گرفتن اخلاق زيستمحيطي به نمادي از تمول و اشرافيت تبديل ميشود. بنابراین ضروری است در امر توانافزایی آموزشهای زيستمحيطي، زنان خصوصا زنانی که در کلانشهرها زندگی میکنند، مورد توجه قرار گیرند. درنهایت اینکه ارایه آموزشهای زيستمحيطي زنان با هدف جذب مشارکتهای مردمی برای تغيير الگوي مصرف موجود در جامعه، تغيير در دیدگاه، نگرش و رفتار و اقدامات، ماموریتی مهم برای مسئولان ذیربط محسوب میشود که این مهم بهدلیل مردمیبودن و نیاز به کار گروهی و مشارکتمردمی با بهرهگیری از توان سَمنها و تشكلهاي مردمی زيستمحیطی ممکن خواهد بود.