| مرتضی طالع | مشاور ارشد رئیس سازمان گردشگری و میراث فرهنگی ایران |
1- به عنوان یک گیلانی به رئیسجمهوری کشورمان خوشامد میگویم. شاید از میان تمام مشکلاتی که گیلانیها هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند، هیچ معضلی بزرگتر از آسیبهای زیستمحیطی نباشد. مسلم است برای مردان و زنانی که از دیرباز با طبیعت زیستهاند، هیچچیز دردناکتر از نابودی تدریجی هویتشان نباشد. هویتی که به سبزی طبیعت گره خورده است.
بارها گفته شده که گیلان استان سرسبزی است و این را همه میدانند. همه میدانند و اما ظاهرا تاکنون کسی را غم این سرسبزی نبوده است. متاسفانه در سالهای گذشته به نام توسعه یا پروژههای گردشگری یا احداث کارخانجات صنعتی بخش بزرگی از محیط سبز استان گیلان تخریب شده و ساختوسازیهای غیراصولی و تغییر کاربریهای متعدد و غیرقانونی جنگلها و ساحلهای گیلان را کاملا ویران ساخته است. از سویی ورود گردشگر به این استان به جای آنکه درآمد عظیمی نصیبش کند جز تخریب نتیجهای دربرنداشته است. این در حالی است که کشور فرانسه با جذب بیش از 80میلیون گردشگر خارجی، سوییس با 50میلیون گردشگر خارجی و مالزی با 25میلیون گردشگر خارجی اینچنین حجم تخریب زیستمحیطی را به خود ندیدهاند، آنقدر که گیلان با 10میلیون گردشگر داخلی به خود دیده است. از این روست که فعالان و دلسوزان محیطزیست از آقای رئیسجمهوری درخواست مهمی دارند و آن هم چیزی نیست جز دستور ویژه برای حراست از محیطزیست و سپردن پروژههای عمرانی و گردشگری به کسانی که توانایی مدیریت این پروژهها را مطابق قواعد زیست محیطی دارند. امید است که با عنایت به فرمایشات مقام معظم رهبری در اسفندماه 92 دستور صریحی صادر شود. برای جلوگیری از هرگونه تجاوز به منابع طبیعی و کان لم یکن کردن هر طرحی که احتمال تخریب حتی ذرهای از محیطزیست استان را دارد. خلاصه آنکه نباید ساختوساز و توسعه بهانهای شود برای بعضی از مسئولان که محیطزیست زیبای گیلان را تخریب کنند. مسئولان باید بدانند که توسعه سالها پیشتر در کشورهای توسعهیافته انجام شده است و حال آنها را به این نتیجه رسانده که برای توسعه پایدار میبایست براساس قواعد و قوانینی به محیطزیستشان احترام بگذارند و جلوی تخریبش را به هر دلیلی که باشد، بگیرند. چه آنکه اگر این نکنند دودش به چشم خودشان میرود و تخریب محیطزیست هزینههای جبرانناپذیری را به گردنشان میگذارد.
ما امیدواریم که طی بازدید رئیسجمهوری از تخریبهای صورت گرفته ایشان دستورات قاطعانهای صادر کنند و با دادن لقب حافظ محیطزیست به گیلان – با توجه به پتانسیلهای زیستمحیطی گیلان- هم مسئولان را وادار به رعایت قواعد و موازین زیستمحیطی کنند و هم گیلان را به عنوان اولین پایلوت و الگوی محیطزیست و منابع طبیعی در کشور قرار دهند تا نمونهای شود برای توسعه پایدار تا در آیندهای نزدیک این فرهنگ اشاعه پیدا کند به تمام ایران.
2-در عین حال محیطزیست گیلان از دیرباز با اقتصاد گیلانیها گره خورده است. کشاورزی شغل آبا و اجدادی گیلانیان است و صنعت کشاورزی از یک قرن پیش، محور توسعهای کشور. صنعتی که در بسیاری از کشورها همچون هندوستان و چین و برزیل موجب ترقی و پیشرفت آنها شده است اما در ایران و مخصوصا در گیلان که قطب کشاورزی بوده این صنعت سالهاست که مورد بیمهری قرار گرفته است. هرچند که با روی کارآمدن دولت آقای روحانی توجه به صنعت کشاورزی مجددا در دستور کار دولت قرار گرفته و حال که رئیسجمهوری به مرکز کشاورزی ایران سفر کردهاند، امیدواریم که ایشان بتوانند با ارایه دستورالعملهای صریح و قاطعانه بخشی از مشکلات عدیده صنعت کشاورزی گیلان را حل نمایند. از این رو پیشنهاد میکنم که گیلان بهعنوان اولین نمونه اقتصاد سبز در ایران شناخته شود و برنامهریزان توجه ویژهای به ارتقای این نوع اقتصاد در گیلان داشته باشند. در این راه میتوان از تجربه موفق کشورهای توسعهیافته در حوزه اقتصاد سبز استفاده کرد. اقتصادی که محیطزیست و توسعه در آن به هم گره خوردهاند و میتوان ثروتی عظیم از محیطزیست کسب کرد و در عین حال از محیطزیست نیز حراست نمود.
3- امروزه اکوتوریسم یکی از درآمدزاترین صنایع در کشورهای توسعهیافته به شمار میرود. گیلان نیز در میان استانهای کشور یکی از مستعدترین استانها برای جذب اکوتوریستهای دنیا است. مسأله مهمی که طی سالیان اخیر نهتنها به آن توجه نشده که به بهانه صنعت گردشگری از قضا اکوسیستم طبیعی گیلان از بین هم رفته است اما هنوز دیر نشده و بلایی که مثلا بر سر مازندران آمده هنوز تمام و کمال بر سر گیلان نیامده است و میتوان با برنامهریزی درست و سختگیری در موازین زیست محیطی فضایی فراهم کرد که گیلان یکی از قطبهای اکوتوریسم در ایران شود و گردشگران به خاطر جاذبههای طبیعی این استان سفر کنند. سفری که اگر با برنامهریزی و هماهنگی باشد درآمد زیادی را به خزانه استان و کشور واریز میکند.
4-معضلی هست که روح گیلانیها و مخصوصا رشتیها را سالهای سال است که دارد میخورد و آن وضع اسفناک دو رودخانه گوهررود و زرجوب است. رودخانههایی که میتوانست رشت را ونیز ایران کند اما اکنون رگهای آلودهای هستند که از همه جای شهر میگذرند و فاضلاب خانهها و صنایع و بیمارستانها را با خود حمل میکنند. رودخانههایی که درنهایت به دریای خزر میریزند. این یک مشکل ملی و حتی بینالمللی است و شایسته کشوری چون ایران نیست که چنین لکهای بر پیشانی یکی از بهترین شهرهایش باشد و بزرگترین دریاچه جهان را نیز آلوده سازد. بنابراین با سفر رئیسجمهوری به گیلان این امید به وجود میآید که ایشان با این مسأله قاطعانه برخورد کنند و مشکل را برطرف نمایند. اگرچه مشکل، اما شدنی است.