شماره ۵۴۰ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۶ فروردين
صفحه را ببند
التماس‌های متهم در دادگاه به اولياي دم هم فایده‌ای نداشت
مجازات مرگ برای قاتل آتش افروز
مهمانان تور گردشگري در ویلای دماوند قربانی این توطئه کینه‌جویانه شدند

شهروند| پسر جوان که خانه ويلايي زن ثروتمند را به آتش كشيده و سه نفر را به قتل رسانده بود، از سوي قضات دادگاه كيفري به 3 بار قصاص محكوم شد.
دوم تيرماه‌ سال 91 بود كه شعله‌هاي آتش از يك ويلاي بزرگ در دماوند زبانه كشيد و صداي فرياد کمک‌خواهی از داخل ويلا شنيده شد. بلافاصله ماموران آتش‌نشاني، حریق ویلا را خاموش کردند. از همان لحظه حضور ماموران آتش‌نشاني مشخص شد 7 نفر در داخل اين ويلا محبوس شده‌اند و درخواست كمك دارند. پس از اين‌كه آتش خاموش شد سه نفر از ساكنان ويلا كه به شدت دچار سوختگي شده بودند به بيمارستان منتقل شدند. مختار 28ساله، محبوبه 60ساله و فروغ 70ساله سه قرباني اين آتش‌سوزي بودند كه در بيمارستان تلاش پزشكان براي نجات جان آنها نتيجه نداد. با مرگ اين سه نفر و مشخص شدن عمدي بودن آتش‌سوزي، تحقيقات از سوي پليس آغاز شد و كارآگاهان به پيگيري در مورد اين حادثه پرداختند. تحقيق از ساكنان ويلا نشان داد كه همه آنها آن شب در ويلاي يك زن به نام فريبا میهمان بوده‌اند. فريبا 54ساله در تحقيقات به ماموران گفت: «عامل اين آتش‌سوزي پسر جواني به نام حميدرضا است كه هميشه براي من مزاحمت ايجاد مي‌كرد.»
حميدرضا خيلي زود از سوي پليس شناسايي و دستگير شد. وي در بازجويي‌ها درحالي‌كه به آتش‌سوزي اعتراف كرد به ماموران گفت: «تصور مي‌كردم كه فريبا به من خيانت كرده براي همين به ويلا رفتم و آن‌جا را به آتش كشيدم.»
با اعتراف متهم، صحنه اين آتش‌سوزي مرگبار نيز بازسازي شد و پرونده پس از صدور كيفرخواست به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز متهم در مقابل هيات قضايي ايستاد و از خودش دفاع كرد. در ابتداي اين جلسه نماينده دادستان براي متهم تقاضاي مجازات كرد. بعد از آن پسران محبوبه و فروغ و همچنين مادر مختار از دادگاه تقاضاي قصاص براي متهم را كردند. مادر مختار درحالي‌كه به شدت گريه مي‌كرد به هيات قضايي گفت: «پسرم 28ساله بود و معلول جسمي بود. من آن روز او را به همراه اين تور با خودم به گردش برده بودم تا شايد حال و هوايش عوض شود. وقتي اين آتش‌سوزي رخ داد پسرم به دليل ناتواني جسمي‌اش نتوانست خودش را نجات دهد. من هم بيهوش شده بودم، كسي هم او را از ميان شعله‌هاي آتش نجات نداده بود. پسرم ناجوانمردانه مُرد و من براي قاتلش تقاضاي قصاص دارم.»
در ادامه اين جلسه فريبا در جايگاه قرار گرفت و به قضات دادگاه گفت: «من مربي ورزش هستم و با حميدرضا چند وقت قبل آشنا شدم و به صورت موقت با وي ازدواج كردم. اما بعد فهمیدم این رابطه اشتباه است و به حميدرضا گفتم تو چند سال از من کوچک‌تر هستی و اين ارتباط به جايي نمي‌رسد اما او ديگر دست‌بردار نبود. من 4 فرزند داشتم و نمی‌خواستم به این رابطه ادامه دهم. حميدرضا مدام تهدیدم مي‌کرد و مي‌گفت کاری می‌کند که ديگر نتوانم زندگی کنم. شب حادثه اعضاي يك تور گردشگري در ويلايم در دماوند میهمان بودند. صدای فریادهای حميد را بیرون از خانه شنیدم. به من گفت تو خیانت کرده‌ای و باید تاوانش را پس بدهی، می‌گفت بنزین با خودش آورده و اگر به حرفش گوش ندهم، خودش را آتش می‌زند. یکی از میهمانان بیرون رفت تا شاید بتواند او را آرام کند اما حميد اصلا گوش نمی‌کرد. او ناگهان بنزين را ريخت و همه جا را به آتش كشيد. خودش هم فرار كرد. »
در ادامه جلسه متهم در مقابل هيات قضايي قرار گرفت و گفت: «من عاشق فريبا بودم اما او جواب تلفنم را نمي‌داد. وقتي فهميدم در ويلاي دماوند است، به آن‌جا رفتم و فهميدم كه او مهماني ترتيب داده است. بنزين تهيه كردم. مي‌خواستم خودم و فريبا را بكشم و به همه چيز پايان دهم. من بنزين را روي خودم ريختم. به فريبا گفتم اگر از اتاق بيرون نيايد خودم را مي‌سوزانم اما او به حرف‌هايم اهميتي نمي‌داد. درحالي‌كه با يكي از میهمانان در حياط مشغول صحبت بودم، ناگهان شعله‌هاي آتش از خانه زبانه كشيد. من كبريت نكشيده بودم و نمي‌دانم بر اثر ريختن بنزين روي زمين بود يا چيز ديگري اما خانه آتش گرفت. من خودم بوكسور تيم ملي بودم، قتل را قبول ندارم و هيچ‌وقت دلم نمي‌خواست كسي را بكشم.»
بعد از صحبت‌هاي متهم و دفاعيات وكيل وي، هيأت قضايي وارد شور شدند و متهم را به 3 بار قصاص محكوم كردند.

 


تعداد بازدید :  170