مهرداد کریمی پژوهشگر و مدرس
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با ایستادن اتفاقی در برابر آیینه یا شیشهای بزرگ و دیدن بازتاب تصویرتان در آن، ناخودآگاه و برای چند لحظه، نگاهی به تصویر خودتان بیندازید و دستی به سر و رویتان بکشید. به ندرت پیش میآید که در منطقهای دور از دیگران و به تنهایی زندگی کنیم، مثلا در یک جزیره دور افتاده و خالی از سکنه؛ اما فکر میکنم حتی در چنین شرایطی نیز، چگونه به نظر رسیدن، برایمان مهم باشد یا دستکم، دیدن بازتاب تصویر خود، ما را با لحظاتی مکث و درنگ مواجه سازد، انگار نه فقط به ظاهرمان، بلکه به درونیات و ویژگیهایی از وجودمان مینگریم که مجموعهای پیوسته از آنها را بهعنوان «فردیت» یا شخصیت خودمان میشناسیم.
ژاک لاکان (1981-1901) - متفکر و روانشناس فرانسوی - در بخشی از نظریاتش از مرحله آیینه (mirror stage) در مراحل رشد و تحول انسان یاد میکند و آن را با زمانی مربوط میداند که کودک با تشخیص دادن تصویر خودش در کنار سایرین یا والدین، به وجود مستقل خویشتن بهعنوان موجودی یکپارچه و کامل پیمیبرد، وجودی که با کلمه «من» مشخص میشود. این بازشناسی خود، با طی کردن مراحل رشد فردی و اجتماعی، همواره کاملتر و شاید پیچیدهتر میشود، چرا که با افزایش سن و ورود و حضور بیشتر فرد در جامعه، نقشهای او نیز پر شمارتر و متنوعتر میشوند. نقشهایی که از نهاد خانواده بهعنوان فرزند، همسر، خواهر، برادر، پدر یا مادر و ... آغاز شده و در جامعه با زمینههای اقتصادی، شهروندی، شغلی یا اجتماعی، تجلی مییابند. هر یک از این نقشها، اغلب با نشانهها یا قالبهایی شناخته میشوند که از سوی جامعه، رسانهها و سایر عوامل تأثیرگذار، تقویت و ترویج میشوند. ضمن اینکه گاهی، میان انتظارات از صاحبان نقشهای گوناگون، تضادهایی پدیدار میشود. فرزندان یک استاد دانشگاه یا پزشک، واکنشها و انتظارهای متفاوتی نسبت به دانشجویان یا بیماران یا مجموعه همکاران، از والدینشان دارند. در شکل سنتی زندگی، مجال و میدان چندان وسیعی برای بروز و جلوهنمایی فردی وجود ندارد و شخص در محدوده ارتباطهای معمول و (اغلب) روزمرهاش شناخته میشود. اما در شیوه زندگی (life style) امروزی که ارتباطات و رسانههای فراگیر و انبوه، از ویژگیهای بارز آن به شمار میآید، این امکان فراهم شده است که اشخاص به سادگی در گسترهای پهناور حاضر باشند و به سرعت، اطلاعات و خبرهایی از تجربیات و رویدادهای مربوط به خود و اطرافشان را منتشر کنند. با نگاهی به آن چه که افراد در فضای مجازی منتشر یا به آنها توجه میکنند، میتوان تاحدودی به برخی از ویژگیهای شخصیتی و رویکردهای فردی ایشان پیبرد. بهویژه از طریق شبکههای اجتماعی یا تعاملیای که کاربران میتوانند اطلاعات شخصی خویش را به شکل مستقیم در آنها اعلام کنند. کاربران همواره تشویق میشوند که لیست بلند بالایی، از علاقهمندیها، سفرها، دوستان و حتی تصمیمهای مهمشان را تهیه و عرضه کنند و تارنماها و شبکههای مجازی نیز سخاوتمندانه، فضایی فراخ و جذاب برای به اشتراکگذاردن این قبیل اطلاعات فراهم میآورند. برای بخش بزرگی از کاربران و مخاطبان فضای مجازی، مفهوم انتشار مطالب و دیده شدن آنها در این فضا، مشخص است. اینکه «دیده میشویم»، مسألهای بدیهی دراینباره است، حال چه به وسیله تعدادی محدود و اندک و چه از سوی شماری زیاد و فراوان. بنابراین، منطقی است اگر فکر کنیم که هر کاربر، با آگاهی از دیده شدن و مورد قضاوت قرار گرفتن، اطلاعات و مطالب شخصی خود را در فضای مجازی منتشر میکند. اما نکته در اینجاست که معمولا به دلیل رو در رو نبودن مستقیم با دیگران، میزان ملاحظات گوناگونی که فرد در ارتباط با سایرین، در برخوردها و حضور واقعی دارد، به نسبت فضای مجازی، بیشتر است. این امر سبب میشود که بتواند آزادانهتر حضور یابد و به گونهای جلوه کند که به دلایل مختلف، در ارتباطهای واقعی، به آن شکل ظاهر نمیشود یا سخن نمیگوید.
بیمناسبت نیست اگر صحنهای از فیلم سینمایی بین (Been محصول 1997) را به یاد آوریم که در آن، روان اتکینسون (بازیگر نقش مستر بین) در اتاق بازجویی پلیس نیویورک و در مقابل شیشهای که قسمت داخلیاش به صورت آیینه بوده و از سمت دیگرش، داخل اتاق دیده میشد، مشغول شکلک درآوردن و انجام حرکات مضحک بود، بیآنکه ذرهای به پلیسهایی که با تعجب به کارهای او مینگریستند، بیندیشد.
شاید فضای مجازی برای برخی از ما نیز، حکم چنین شیشهای را داشته باشد. گاهی فراموش میکنیم که ممکن است در پشت آیینهای که تصویرمان را در آن میبینیم و آزادانه در برابرش جلوه میکنیم و ظاهر میشویم، ناظران دیگری هم حضور داشته باشند که کم و بیش ما را میشناسند و حالا براساس تصویری که از خویشتن ارایه میدهیم، دربارهمان به قضاوت میپردازند.