سال ۲۰۰۱ نقطه عطفی برای کارهای داوطلبانه بود. پس از اعلام اینسال بهعنوانسال بینالمللی داوطلبان، مجمع عمومی سازمان ملل متحد درصدد بر آمد تا راههای گسترش کارهای داوطلبانه و مشارکت دولتها را در این زمینه جستوجو کند. آن نقطه اوجی بود، برای داوطلبان که مردم را در ۱۳۰ کشور جهان بسیج کرده بود، اما این تنها آغاز راه بود. باید داوطلبان عملا میلیونها انسانِ جهان را بهگونهای همراه میساختند که آنان دریابند تنها به کمک آنهاست که میتوان به تحولاتی چشمگیر در کمک به یکدیگر و تقویت وحدت اجتماعی دست یافت. در برنامه سال بینالمللی داوطلبان، مردم تشویق میشوند که از سیاستهای ترویج فعالیتهای داوطلبانه حمایت کنند و ارزش کار داوطلبانه را دریابند؛ کارهایی که امروز به آن به مثابه «سرمایهای اجتماعی» مینگرند (پیام یونسکو، ۳۷۲: ۱۷ و۲۰).
اما نخست باید کار داوطلبانه را تعریف کرد تا آن را از اقسام دیگر کار تفکیک کرده و باز شناخت. فعالیتهای داوطلبانه به هر شکلی که باشد، دارای سه تفاوت بنیادی با کار دستمزدی یا کار تفریحی است. اول اینکه برخلاف کار دستمزدی، هدف اصلی از فعالیتهای داوطلبانه، کسب سود مادی نیست. دوم آنکه کار داوطلبانه، آزادانه و بدون اجبار انجام میشود. سوم این که فعالیت داوطلبانه باید عامالمنفعه بوده و به نوعی به سود جامعه باشد؛ هر چند که ممکن است پاداشی برای داوطلب به همراه داشته باشد که معمولا پاداشی معنوی است.
در طول سالها تجارب، نگرش جهان به فعالیتهای داوطلبانه تغییر کرده است و دیگر آن فعالیتها را جریانی یک طرفه نمیدانند. اکنون گروههای بسیاری در سراسر جهان میآموزند که مهارتهای گوناگون را برای بهبود اوضاع جوامع به اشتراک بگذارند. داوطلبان نهتنها در واحدهای خدماتی سازمانها، بلکه بهطور غیررسمی و خود انگیخته نیز کار میکنند. امروز عقیده غالب آن است که از طریق پژوهشهای ملی میتوان درک بهتری از دستاوردهای آنان بهدست آورد و به دولتها، سازمان ملل متحد و دیگر نقشآفرینان خارجی نشان داد که چگونه میتوان فضای مثبتی فراهم آورد تا فعالیتهای داوطلبانه در سطح محلی و بومی پرورش یابد.
آسیبهای اجتماعی در دنیای امروز با پیچیده شدن، نیاز به راهکارهای تازهای نیز دارند. شواهد مختلف مؤید آن است که یکی از این راهحلها، کارهای داوطلبانه است. افراد در قالب این گروهها علاوهبر یاری رساندن به نیازمندان (معتادان، بزهکاران و...)، خود یاد میگیرند که تلاش کنند تا به دیگران کمک کنند. این کنش علاوه بر اینکه میتواند برای جامعه سودآور باشد، به آنها هویتی جدید نیز میبخشد. دانشگاهیان برای توصیف پیوندها و ارتباطهایی که افراد از طریق کار داوطلبانه برقرار میسازند، مفهوم سرمایه اجتماعی را مطرح کردهاند. برخی تحقیقها نشان داده است، در جامعهای که از لحاظ کارهای داوطلبانه غنی است، معمولا بزهکاری، ترک تحصیل و درگیریهای نژادی کمتر و رشد اقتصادی افزونتر است (همانجا،۲۰ - ۲۱). کارهای داوطلبانه در ایجاد گروههای اجتماعی قدرتمند و فعال نقش دارند، اما این نقش فقط در شرایط خاصی میتواند به بیشترین اثرگذاری برسد؛ بهخصوص کسانی که دچار انزوای اجتماعی هستند، از فعالیتهای داوطلبانه سود میبرند. آن دسته از بازنشستگان و سالخوردگان که در فعالیتهای داوطلبانه شرکت میکنند میتوانند به یکپارچگی اجتماعی یاری برسانند و با این باور عمومی منفی که آنان مددجویان منفعلی هستند، مقابله کنند. فعالیتهای داوطلبانه به جوانان فرصت رشد و ریسکپذیری میدهد و زمینهای ارزشمند برای ایفای شهروندی در اختیارشان قرار میدهد. این فعالیتها میتواند به کهنسالان نیز در فرآیند سالخوردگی فعال کمک کند، حتی برخی تحقیقات نشان داده که فعالیتهای داوطلبانه برای تندرستی نیز مفید است. روند رو به رشد فعالیتهای داوطلبانه به سوی بهبود وضع گروههای محروم جامعه نیز کشیده شده است. گروههایی همچون معلولان، مهاجران، سالخوردگان و بهطورکلی کسانی که در حاشیه جامعه در کار بهبود وضع خویش هستند. در برخی از موارد این فعالیتها راه را برای بازسازی نوعی شهروندی هموار میسازد. خلاصه اینکه فعالیتهای داوطلبانه موقعیتی ایجاد میکند که در آن هم داوطلب و هم جامعه متقابلا از یکدیگر سود میبرند. فعالیتهای داوطلبانه موقعی بیشترین تأثیر را داراست که در چارچوب یک بخش دولتی سالم و با منابع کافی
صورت گیرد.