شماره ۵۳۸ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۲۴ فروردين
صفحه را ببند
فرهنگ عمومی و ضرورت رجوع به ادبیات

عبدالله کوثری مترجم

به‌نظر می‌رسد، امروز ضرورت رجوعی همه‌جانبه به ادبیات در جامعه، ضرورتی انکارناپذیر است چراکه کماکان مسیر فرهنگسازی، از رهگذر ادبیات خواهد گذشت. هر کتاب و رمانی که ترجمه یا چاپ می‌شود، تأثیر خود را روی افکار و طرز فکر خواننده می‌گذارد، البته این تاثیرگذاری می‌تواند خوب یا بد باشد. برای همین انتخاب یک کتاب مناسب بسیار مهم است چون خواننده با خواندن یک کتاب داده‌هایی را کسب می‌کند و فرهنگ‌عمومی او آرام‌آرام متحول می‌شود. به‌عنوان مثال، تجربیاتی که یک رمان در خود نهفته دارد به خواننده منتقل می‌شود، البته الزاما به این معنی نیست که صرفا سواد خواننده بالا می‌رود بلکه خواننده با امکانات انسان و احتمالات وجودی او آشنا می‌شود. درواقع خواننده با خواندن کتاب، تجربیات نویسنده- فارغ از  خوب و بد بودن آن- را فرا می‌گیرد و باعث می‌شود به دانسته‌هایش افزوده شود. البته این‌که خواننده بخواهد از این تجربیات پند بگیرد یا ملال بحثی جداست. رمان ژانری است برای لذت‌بردن و سرگرمی؛ درحقیقت این یکی از ویژگی‌های رمان است. زمانی که یک رمان ترجمه می‌شود به خواننده خود  اطلاعاتی ارایه می‌دهد و خواننده در ذهن خود این داده‌ها را تحلیل می‌کند. البته گاهی این داده‌ها بی‌تاثیر هستند و گاهی تأثیر مثبت یا منفی روی خواننده می‌گذارند. این مقوله حتی درمورد یک کتاب فلسفی یا شعر نیز رخ می‌دهد، بنابراین مسلم است که هر کتابی تاثیری بر ذهن خواننده می‌گذارد. می‌توان گفت هر فرد باسواد، مجموعی از خوانده‌ها و شنیده‌هایش است که از طریق آنها به اطلاعاتی دست یافته. یعنی انسان دانسته‌های خود را یا شنیداری کسب می‌کند یا از طریق خوانش که این خوانش می‌تواند از طریق کتاب، اینترنت و... باشد. یکی از وسایل آگاهی‌بخشی- آگاهی به‌معنای کلی- از چند هزار ‌سال پیش، کتاب بوده و تا امروز هم توانسته نقش خود را حفظ کند، بنابراین نمی‌توان تأثیر آن را منکر شد. یک کتاب بنابر ژانر و زمینه‌ای که نگاشته شده است، مجموعه‌ای از آگاهی، اطلاعات و لذت از خواندن- لذت زبانی- را به خواننده خود  ارایه می‌کند؛ همه اینها در دل یک کتاب نهفته است. طبیعی است که آگاهی ما جزوی از فرهنگ ما است. من معتقد هستم، انسانی که کتاب می‌خواند، فرهیخته‌تر و بافرهنگ‌تر از انسانی است که کتاب نمی‌خواند. مقاله‌ای از آقای بارگاس یوسا به‌نام «چرا ادبیات؟» ترجمه و چاپ شده است. این مقاله به این پرسش که ادبیات چه فایده‌ای دارد، چرا لازم است، چرا نشانه فرهنگ یک جامعه است و این‌که چرا جامعه‌ای که ادبیات می‌خواند جامعه فرهیخته‌تری است، پاسخ داده است. البته تاکنون مطالب زیادی درباره تأثیر ادبیات به رشته تحریر درآمده‌اند و می‌توان دراین‌باره بسیار سخن گفت اما درمجموع این ادبیات است که نشان‌دهنده فرهنگ یک جامعه است. جامعه‌ای که بیشتر ادبیات می‌خواند، جامعه‌ای بافرهنگ‌تر است. نمی‌توانیم منکر این بشویم که گفتارها و نوشته‌های 7-6 شاعر و نویسنده از فردوسی گرفته تا حافظ و سعدی بخش عمده‌ای از فرهنگ ایران را ساخته‌اند و این تأثیر ادبیات و شعر و هنر است. مسلما بی‌هیچ تردیدی ادبیات در فرهنگ‌سازی جامعه تأثیر دارد و امروز ضرورت رجوعی همه‌جانبه به ادبیات ایران و جهان، ضرورتی انکارناپذیر است.


تعداد بازدید :  179