| مصطفی عابدی |
تعطيلات نوروز هميشه يادآور خوشيها و در مواردي غم و اندوه است. نو شدن سال و ديد و بازديد اقوام و دوستان و نيز سفرهاي تفريحي، همه و همه وجه خوشايند اين تعطيلات هستند. شايد تصور اينكه سال را بدون چنين تعطيلاتي آغاز كنيم، سخت باشد. ولي وجه تأسفبار آن نيز تصادفات جادهاي و مرگوميرهاي ناشي از حوادث رانندگي است. نسبت مرگومير جادهاي در ايران در مقايسه با جهان بالاست و در طول سال نيز روزهاي تعطيل ازجمله عيد نوروز آمار مرگومير ناشی از تصادفات رانندگی بيشتر از ساير روزها است. كمتر فردي در ايران هست كه حداقل يكي از اقوام درجه يك يا دو او جان خود را در حوادث رانندگي از دست نداده باشد. تعطيلات امسال نيز از اين قاعده مستثنا نبود، ولي دردآورترين صحنهاي كه در اين خصوص ديده شد، تصويري است كه از پشت يك كاميون (ظاهراً 5 يا 10 تن) انداخته شده بود و در گوشه كاميون 5 جسد سوخته و در هم رفته ديده ميشد. مطابق خبر روشن کردن اجاق گاز گردشگری (پیک نیک) برای طبخ غذا در پشت کامیونی در حال حرکت، ۷ نفر را به کام مرگ کشاند و ۸ نفر دچار سوختگی شدید شدند. این حادثه در ایام نوروز و در حالی اتفاق افتاد که یک کامیون از جادهای در منطقه دشمن زیاری نورآباد فارس در حال گذر بود. راننده بیخبر از حادثهای که در قسمت بار و پشت خودرو رخ داده، تا ۳ کیلومتر به راه خود ادامه داده و سرانجام توسط ماشینهای در حال تردد متوجه آتشسوزی در پشت کامیون خود شده بود. متأسفانه استفاده غيرمجاز از وسايل باري براي حمل انسان قبلاً هم ديده شده است و در همین روزها در نیکشهر بلوچستان 15 دختر دانشآموز به دلیل واژگونی یک وانتبار مجروح شدهاند. این نوع استفاده از خودرو، دلايل خود را دارد که باید به آنها رسیدگی کرد، ولي عازم سفر شدن آن هم پشت كاميون و روشن كردن چراغ را در قالب چه نوع رفتاري ميتوان طبقهبندي كرد؟ شايد بتوان گفت، «تب يا مُد مسافرت». کمتر قابل تصور است كه برخي افراد با خانواده، با وسايل حملونقل مثل كاميون و وانت يا با سكونت در محلهاي غيرمجاز و عجيب و غريب بتوانند عازم سفر تفريحي شوند و از آن لذت هم ببرند. همين امسال تصويري منتشر شده بود كه يك خانواده چادر خود را در اتاقك دستگاههاي خودپرداز برافراشته و آنجا خوابيده بودند و زندگي ميكردند! اين چيزي نيست جز يك تب مسافرت! شايد براي اين كار مردم توجيه آوريم كه از زندگي شهري خسته شدهاند و ميخواهند هر طور شده به سفر بروند. اگر آنان به كوه و بيابان بروند، تا حدي اين علت قابل فهم است، ولي وقتي شهر خود را ترك ميكنند و به يك شهر ديگر (كه معمولاً در عيد شلوغتر هم هست) ميروند، چگونه ميتوان اين توجيه را پذيرفت؟ به نظر ميرسد كه اگر به سفر نروند، يك جاي كارشان اشكال داشته است و جالب اينكه سرعت افزايش تعداد سفرها نيز چشمگير است. مطابق دادههاي مركز آمار، در تابستان سال 1392، 54درصد خانوارهاي كشور حداقل يك سفر داخلي را در اين فصل داشتهاند. كه مجموعاً 4/64 ميليون سفر بود كه 59درصد آنها با اقامت شبانه همراه بوده است. حدود 92درصد ين سفرها با هدف ديدار بستگان، تفريح و زيارت انجام شده است. البته افزايش خودرو در افزايش سفر موثر است، زيرا خانوارهايي كه سفر رفتهاند، 70 درصدشان داراي خودرو هستند ولي آنهايي كه به سفر نرفتهاند، حدود 48 درصدشان خودرو داشتهاند، همچنين در تابستان 1392، بيش از 425هزار خانوار ايراني به سفر خارجي رفتهاند. حدود 5هزار ميليارد تومان هزينه اين سفرهاي داخلی تابستاني در سال 1392 بوده است كه با اضافه شدن هزار ميليارد تومان هزينه سفرهاي خارجي، ايرانيان سرجمع در طول تابستان سال 92 روزانه حدود 70 ميليارد تومان هزينه سفر پرداخت كردهاند. تعداد سفر در تابستان 5سال پيش از آن يعني تابستان سال 1387، كمتر از 17 ميليون سفر بوده است، يعني در سالهاي 1387 تا 1392 حدود 9/3 برابر شده است! با توجه به وضعيت ثابت جادهها و نيز رشد روزافزون خودرو و از همه بدتر رواج سفر بهعنوان يك سبك زندگي جديد، كه بخشي از آن براي پرهيز از ديد و بازديدهاي عيد و هزينههاي ناشي از آن و نيز مشكلات ديگر است، ضرورت دارد كه نسبت به اين توجه بیشتری صورت گیرد، و كوشش شود كه استفاده از تعطيلات به نحو بهتر و كارآمدتري انجام شود.