محمدحسین رفیعیفنود استاد دانشگاه و اقتصاددان
آگاهی در بینش مذهبی از صفات الهی است. خداوند دانا، آگاه و... است به بیماریهای مزمن جهان ما. آگاهی در انسان عبور از مرز حیوان غریزی به انسان شعوری است. حد آگاهی بینهایت است. از آگاهی بر سادهترین پدیدهها تا نفوذ و رسوخ به رمز و راز جهان هستی. هرچه آگاهی عمومی در جامعه بشری بیشتر شود، نزدیکی به خدا و دوری از جهل و آن چهار بیماری قرن ما، کمتر خواهد شد.
دولتها زمینهساز رشد و گستردگی آگاهی عمومی هستند. در کشورهای سوسیالدموکرات پیشرفته امروز، آموزش مجانی است و در دسترس همگان. این اولین امکان برای گسترش آگاهی است؛ ولی کافی نیست. دسترسی عموم به اطلاعات دولتی- بهجز اطلاعات ویژه امنیتی- شرط بعدی رشد و گسترش آگاهی عمومی است. انحصار اطلاعات دولتی، فقط در برخی حکومتها، رایج است. پس وظیفه دولت، آموزش مجانی تا آخرین سطوح و انتشار اطلاعات دولتی است. اگر این دو همراه با آزادی مطبوعات، احزاب، سندیکاها، انجیاوها و... باشد، آگاهی همگانی، در عرصه عمومی، به سرعت رشد و گسترش پیدا میکند. جامعهای که 10میلیون نفر در 77میلیون نفر، بیسواد دارد، یعنی بخش دولتی وظیفه خود را انجام نداده است. همچنین در جامعهای که اطلاعات مربوط به کشور در انحصار رانتخواران باشد هم مؤید عدم اجرای صحیح وظایف حکومت است.
توسعه بهطور عام، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری و ... وابسته به آگاهی عمومی است. ابزار گسترش اطلاعات، امروز رسانهها هستند. انحصار رسانهای، قفل محکم آگاهی عمومی است. تجربه موفق غرب در بخش پیشرفت فیزیکی، آزادی رسانههاست. هرچند در مواردی مخصوصا در آمریکا این آزادی یا رعایت نمیشود - مانند زمان جنگ یوگسلاوی، عراق، لیبی و افغانستان که اطلاعات سانسور شد- یا بهطور پیچیدهای، دور زده میشود؛ ولی عموما توسعه زمانی مقدور خواهد شد که چرخش اطلاعات، آزاد باشد؛ و الا چرخه باطل «سانسور، عقبماندگی و استبداد» خواهد چرخید.
رفتارهای عملی مردم هر جامعهای، معیار رشد آگاهی عمومی است. رفتار ترافیکی، رفتار بهداشتی، رفتار اقتصادی، رفتار سیاسی و ... مردم در هر جامعهای، حد آگاهی عمومی را در آن جامعه نشان میدهد. اگر مردم مقررات ترافیکی را رعایت میکنند، یعنی از محسنات آن آگاه هستند؛ ولی اگر آن را نقض میکنند، یا ناآگاه هستند یا از شرایط، مستأصل شدهاند. همچنین اگر مردم مقررات بهداشتی را مراعات کنند، یعنی هم میتوانند از پس هزینهها برآیند و هم میدانند که رعایت آن مفید است و موجب افزایش طول عمر میشود. ولی اگر رعایت نکنند، به مفهوم عدم آگاهی آنها نیست؛ شاید از عهده هزینههای آن برنمیآیند. سنجش آگاهی عمومی، کار مشکل و پیچیدهای است. در شرایط کنونی ایران، اگر نهاد اجرایی قدرت واقعا طرفدار ارتقای سطح آگاهی همگانی است، باید:
1- پرداخت نقدی یارانهها قطع شود؛ بهداشت، درمان و آموزش را مجانی اعلام کند و این شدنی است تا نیروی انسانی که قرار است آگاه شود، سالم و تحصیلکرده شود. این قدم اول است.
2- رسانهها آزاد و از انحصار خارج شوند. مصالح، منافع و امنیت ملی از طریق توسعه همهجانبه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری و... تأمین شود و نه از طریق محدودیتها.
3- رسانه ملی در اختیار همه احزاب با تأکید بر منافع و مصالح ملی قرار گیرد و تضارب آرا صورت گیرد.
4- کالاهای فرهنگی، از سوبسید برخوردار شوند؛ تا ضمن اینکه آزاد هستند، ارزان هم شوند.