عباس یزدانی مددکار اجتماعی
توانمندسازی جامعه یا ( empowerment)مفهوم مشخصی است که در چندسال اخیر در مباحث جامعهشناسی و توسعهیافتگی جامعه مورد استفاده قرار میگیرد. مشخصه اصلی توانمندشدن فرد، گروه و جامعه چند مورد مشخص است؛ اولین لازمه ایجاد و شکلگیری این توانمندی، استقلال است. به بیان دیگر فرد و گروههای اجتماعی برای اینکه به توانمندی برسند باید به سطح نسبی از استقلال و قدرت تصمیمگیری دست پیدا کنند تا براساس تصمیمهایی که گرفته میشود، بتوانند مسئولیت کار خود را بپذیرند. درواقع افراد یا گروههای اجتماعی اگر بتوانند به این سطح اولیه برسند اصطلاحا واژه توانمند را به آنها اطلاق میکنند. ما در ایران درحالیکه شاید بالغ بر یک دهه از رواج مفهوم توانمندسازی جامعه در مجامع بینالملل میگذرد، هنوز به درستی نتوانستهایم به تعریف مشخص و کارشناسی از این مفهوم دست پیدا کنیم. بیشتر تمرکز ما در این حوزه به سمت سازمانها و نهادهای حمایتی سوق پیدا کرده است به این معنی که اگر افراد و گروهها از کمکهای مالی برخوردار شوند و از لحاظ تمکن پولی تواناتر شوند، لزوما توانستهایم آنها را توانمند کنیم. درحالیکه این تلقی نه با تعریف توانمندسازی سازگار است و نه با فلسفه آن.
هسته مرکزی توانمندسازی اجتماعی استقلال نسبی و قدرت تصمیمگیری در افراد و گروههاست. این شرط نباید فقط مخصوص قشر و گروه خاصی باشد؛ تمام گروههای اجتماعی ازجمله شهری و روستایی و اقشار جوان و سالمند برای توانمند شدن باید از وابستگیهای خارجی بهطور نسبی بیرون بیایند و مستقل شوند. البته نباید نگاه بدبینانه داشت. کارهای خوب و مثبتی هم در این حوزه در چندسال اخیر در کشور صورت گرفته و میتوان گفت ادبیات توانمندی اجتماعی در ایران درحال شکلگیری است و رفتهرفته از رویکردهای حذفی و ایجابی و کنترلهای خارجی فاصله میگیریم و اجازه میدهیم جامعه به صورت درونزا و خودمختار توانمند شود و به استقلال نسبی برسد و در این فرآیند میتوانیم نقاط قوت و ضعف را شناسایی و تلاش کنیم کمبودها را رفع کنیم.
بهطور کلی میتوان گفت، انتقاد، ایراد یا نقطه سوالی که در مورد توانمندسازی جامعه در ایران مطرح میشود و همین ایرادات باعث ایجاد چالشهای متفاوت میشود، فقدان تعریف کامل و جامعی از این مفهوم است. جامعه توانمند تعریف قابل وفاقی که برای همه گروهها و سازمانها پذیرفته شده باشد، ندارد. به همین دلیل است که مثلا وقتی زمینهای ایجاد میشود که فرد یا اشخاصی با کمکهای مالی دولت و سازمانهای دولتی به کارآفرینی و اشتغالزایی برسند و عدهای را به قول معروف زیر پر و بال خود بگیرند، این فعالیت توانمندسازی تلقی میشود و ادامه کار را رها میکنند. درحالیکه توانمندسازی یک فرآیند است که زمان بر بوده و از ابتدا تا انتهای فرآیند که دستکم رسیدن به استقلال نسبی و تصمیمگیری است، را در برمیگیرد و در صورتی که گروهی را صرفا با تزریق اعتبار و پول در میانه راه رها کنیم بدون اینکه به سطح موردنظر برسد، احتمال بازگشت و شکست فرآیند توانمندسازی وجود دارد که خود آسیبزاست و باعث بروز چالشهای دیگر در جامعه میشود. بنابراین در نخستین گام ما باید تعریفی جامع از توانمندسازی در کشور داشته باشیم و با برنامهریزی صحیح و تصمیمگیریهای مناسب در راستای رسیدن به جامعهای توانمند
گام برداریم.