محمدمراد بیات جامعهشناس
شهرنشینان در ایران کماکان با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند که این مشکلات بدونشک بهعنوان سدهای سدید توانمندی جامعه شناخته میشوند. شهروندان برای آنکه یک زندگی سالم، پویا و توانمند را تجربه کنند در گام اول باید شهری سالم و زیبا داشته باشند و برای داشتن شهری زیبا با ساختاری شکیل باید همه جوانبی که زندگی شهری را دربرمیگیرد را در نظر گرفت و رشدی متوازن داشت. برای این کار باید مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... باهم و در راستای ارتقا و توسعه فرهنگی - اجتماعی در نظر گرفته شوند چون عقب افتادگی در هرکدام از این زمینهها زندگی معقول را سخت میکند و نارضایتی مردم را در پی دارد؛ در نگاه متوازن به شهر موضوع فرهنگی یکی از اولویتهایی است که باید حتما در نظر گرفته شود. در بیشتر موارد فرهنگ به اشتباه خواسته حاکمان تعریف میشود که متضاد فرهنگ است. فرهنگ، آداب، رسوم، ارزشها و عقاید شهروندان یک شهر است. فرهنگ در بطن مردم میجوشد و در آداب و سنن دیده میشود؛ بهعنوان نمونه آدابی که در آستانه نوروز در شهرهای مختلف به شکلهای متنوع برگزار میشوند. ما در شهرها مغازهها، فروشگاهها و... را براساس تقاضا و نیاز ساکنان شهرها تهیه میکنیم تا جوابگوی خواستههای مردم باشند ولی گاهی مسائل فرهنگی و اجتماعی را نادیده میگیریم! در یک شهر توسعهیافته باید نیازهای فرهنگی مردم نیز پاسخ داده شود و برای این منظور در اقدامات فرهنگی باید زیرساختها و بسترهای مناسب برای آداب، ارزشها و عقاید در نظر گرفته شود یعنی باید زمینه لازم برای پاسخگویی به آداب مذهبی وجود داشته باشد، همچنین باید برای پاسخگویی به تقاضای ادبیات، موسیقی، اجتماعی و... بسترسازی شایسته وجود داشته باشد. شهری که متناسب بر نیازها و تقاضای ساکنانش ساخته شده، میتواند به سوی شهر متوازن پیش برود.
در ساختار شهر تهران ابعاد فرهنگی و اجتماعی مغفول مانده و این بیمهری در ساخت و سازها بهطور چشمگیری دیده میشود و نتیجه آن این شده که شهری شکیل و زیبا نداشته باشیم. در کلانشهری مانند تهران اقدامات فرهنگی مطابق نیاز و تقاضای تمام سطوح جامعه نیست و برخی زمینهها نیز درنهایت بیمهری ابتر ماندهاند و تمام فعالیتها و اقدامات فرهنگی بیشتر براساس نگرش و نظر مدیران انجام شده است و متاسفانه همیشه بین نگرش مردم و مسئولان اختلاف نظر جدی وجود داشته است.
درحقیقت تمام ساختارهای جامعه در هم تنیده هستند و با نادیده گرفته شدن بخشی از آن یا بیمهری نسبت به مسألهای باعث میشود توازن یک شهر مناسب برای زندگی بهم بخورد، البته این توازن در هیچ جای دنیا به حد مطلوب نرسیده و کم و کاستیهایی در آنها دیده میشود، درحقیقت مردم از برآورده شدن نیازهای خود رضایت کامل ندارند. راهحل رسیدن به یک شهر مطلوب و قابل زندگی برای تمامی افراد این است که در برنامهریزیها تمامی ابعاد اجتماعی، عمرانی، فرهنگی، اقتصادی و... در نظر گرفته شوند. در یک کلام میتوان گفت ما شهروندان باید در ابعاد فرهنگی و اجتماعی زندگی خود مطالبه محور باشیم و نهادهای قدرت نیز باید براساس تقاضاهای موجود بسترسازی کنند.