شماره ۵۳۶ | ۱۳۹۴ شنبه ۲۲ فروردين
صفحه را ببند
گفت‌وگو با محمدحسین عماد درباره نقش نهادهای شهروندی در بسط هنر شهری
باید کار زیربنایی کرد

محمدحسین عماد هنر را به صورت تجربی و با نقاشی آغاز کرده است و حالا سال‌هاست که در زمینه مجسمه‌سازی فعال است.  عماد گفته است: «نمی‌دانم چقدر به آن چه از زبان ما بیرون می‌آید معتقدیم؟ و چقدر آن چه به زبان می‌آوریم احساس واقعی ما را بازگو می‌کند. ناخودآگاه، مکانی است پر از اشکال و احساسات نا‌شناخته، پر از هجویات و موجودات پلید و خطرناک، و پر است از زیبایی‌هایی که دوست داریم ببینیم و به دیگران نشان دهیم. پر از مفاهیمی که از درک آنها احساس لذت می‌کنیم. مکانی که نمی‌شناسیمش».
محمدحسین عماد، مجسمه‌سازی است که مجسمه‌هایش تجربه‌ای از مواجهه با پدیده را بی‌آنکه به شکل یا سطح آن اشاره شود، منعکس می‌کند. فلز و چوب در دوره‌های اخیر آثار عماد نقش اساسی یافته‌اند. به تدریج هم‌نشینی این دو ماده از شکل، به ماهیتی شاعرانه می‌رسد. او از غزلیات مولانا به‌عنوان نیروی محرکه و محتوای شخصی آثارش بهره می‌گیرد. همچنین خاطره بازی‌های کودکی او با ابزار درون انبار چون بیل و کلنگ، در دسته‌ای از آثارش هوشمندانه احیا شده است.
آقای عماد، شما درحال حاضر وضع مجسمه‌هایی که در شهر تهران وجود دارد را چطور ارزیابی می‌کنید؟‌
قبل از این‌که درباره مجسمه‌های شهری صحبت کنیم؛ باید مسأله را به شکل اصولی‌تری بررسی کنیم. به نظر می‌رسد که آنچه در هنر شهری وجود دارد باید به شکلی منسجم مورد بررسی قرار گیرد، چرا که آنچه ما به‌عنوان هنر شهری مشاهده می‌کنیم، به حالت زنجیروار به یکدیگر وابسته است. درحال حاضر تعداد زیادی دانشجوی جوان هر ساله از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند که باید به آنان کار داد و در این میان سازمان زیباسازی شهر تهران نیز مانند دیگر نهادها، باید از آنان استفاده کند. طبیعی است که باید از آنان استفاده کرد؛ اما از آن طرف نمی‌توان این مسأله را نادیده گرفت که حضور آنان باعث به وجود آمدن کارهای سطحی در شهر خواهد شد. البته گاه در میان آنان جوانانی با استعداد هم وجود دارند که کارهایی ارایه می‌دهند که ارزشِ بسیاری دارد، اما اغلب آنان کارهایی به اجرا درمی‌آورند که نیاز به بازنگری دارد. یعنی نمی‌توان شهر را محل آزمون و خطا کرد. درست است که بسیاری از نهادها باید از حضور جوانان بهره بگیرند، اما ای‌کاش این اتفاق به شکل‌های دیگری رخ دهد و شهر محل این ماجرا قرار نگیرد. به همین خاطر است که ما گاه در شهرمان، آثاری  مشاهده می‌کنیم که از نظر هنری چندان ارزش و اعتباری ندارند. البته در این سال‌ها وضع به شکل مطلوب‌تری درآمده است، اما همچنان از گذشته کارهایی باقی مانده است که نیاز به بازنگری دارد. مسئولان شهری باید متوجه این ماجرا باشند که باید آثاری که در شهر نصب می‌شود از ارزش‌ و اعتبار هنری بسیار بالایی برخوردار باشند، در غیر این صورت به مردم توهین کرده‌اند.
در این سال‌ها بی‌ینال‌های مختلفی توسط شهرداری در زمینه مجسمه‌سازی برگزار شده است. در این بی‌ینال‌ها چه اتفاقی رخ داده است؟
به هر حال یک حرکت خوبی در این زمینه رخ داده که نتایج موفقیت‌آمیزی داشته است. من خودم در تمامی دوره‌های بی‌ینال مجسمه‌سازی حضور داشته‌ام و کارهایی را ارایه داده‌ام؛ بنابراین اگر در این زمینه انتقادهایی را مطرح می‌کنم، صرفا به خاطر آن است که مثل بسیاری دیگر این امیدواری را دارم که هر روز وضع آثار هنری در شهر بهبود پیدا کند. ضمن این‌که همان‌طور که گفتم از آن‌جا که همه‌چیز به شکل زنجیروار به هم متصل است، نمی‌توان تنها از سازمان زیباسازی شهرداری تهران انتظار داشت که تمامی این اقدامات را انجام دهند. باید همه چیز به شکل اصولی درست شود، در این صورت مشاهده خواهیم کرد که شهر تا چه اندازه زیباتر خواهد شد.
شما به استفاده از آثار جوانان اشاره کردید. فکر نمی‌کنید بخشی از این ماجرا به خاطر گرانی‌ آثار اساتید است؟
من این ماجرا را دلیل محکمی برای استفاده از آثار اساتید مجسمه‌سازی نمی‌دانم. گاهی تعدادی از جوانان به خاطر رابطه‌هایی که دارند، مبالغی برای آثارشان تعیین می‌کنند که بسیار بالاست. مسأله این است که گاه به دلایلی سراغ افراد حرفه‌ای نمی‌روند یا اگر می‌روند با ملاحظاتی با آنان برخورد می‌کنند. به همین خاطر است که مجسمه‌سازان حرفه‌ای خودشان را با برگزاری نمایشگاه‌های هنری سرگرم می‌کنند و ترجیح می‌دهند خودشان را درگیر کارهای فردی‌شان ازجمله نمایشگاه‌ها کنند. بنابراین شهرداری باید تسهیلات بیشتری را در زمینه کار هنرمندان ایجاد کند تا هنرمندان صرف نظر از کارهای اداری دست‌وپا گیر این امکان را داشته باشند تا آثار هنری خودشان را در شهر نصب کنند.
شما خودتان به‌عنوان مجسمه‌سازی که نمایشگاه‌های بسیار موفقی دارید، تمایل دارید تا آثارتان در شهر هم نصب شود؟
قطعا، به این خاطر که اثری که در شهر نصب می‌شود، این امکان را دارد تا با طیف گسترده‌تری ارتباط برقرار کند. فکر می‌کنم تمام مجسمه‌سازان چنین نظری داشته باشند؛ منتها در این میان نباید این مسأله را از نظر دور داشت که مجسمه‌سازان حرفه‌ای نمی‌توانند طی یک فراخوان که شهرداری اعلام می‌کند، حضور پیدا کنند، باید از آنان خواسته شود تا در این فعالیت‌ها حضور داشته باشند. به‌هرحال مجسمه‌سازان حرفه‌ای تاکنون امتحان خود را پس داده‌اند و بنابراین آثارشان می‌تواند در شهر تأثیر بسیار مثبتی به جا بگذارد. ما هر کدام مشغول انجام فعالیت‌های شخصی خودمان هستیم. من در کارگاهم کار و مجسمه‌هایم را می‌سازم؛، اما در عین حال مشتاق کار برای شهر هم هستم.
به نظر می‌رسد که شهروندان در این سال‌ها از مجسمه‌ها خوب نگهداری نمی‌کنند. اگر از سرقت‌های چند‌سال پیش بگذریم، در همین روزهایی که ما با هم صحبت می‌کنیم؛ دو مجسمه دیگر نیز آسیب دیده‌اند.
البته شهرداری در این سال‌ها تلاش کرد تا بار دیگر سفارش مجسمه‌هایی را بدهد که سرقت یا تخریب شده بودند و این حرکت قابل تقدیری است. اما باید هم شهروندان و هم نهادهای شهروندی در این زمینه حرکت مستمری داشته باشند تا دیگر مشکلاتی از این دست پیش نیاید. البته نمی‌توان یک برنامه مشخص داد تا به‌طور قطع اتفاقاتی که در گذشته برای مجسمه‌های شهری رخ داد، تکرار نشود، اما شاید شهرداری باید در این زمینه حرکت موثرتری داشته باشد. برای مثال همان‌طور که وقتی یک درخت در شهر قطع  یا خانه‌ای تخریب می‌شود، شهرداری وارد عمل می‌شود، باید در حفظ آثار هنری نیز دقت بیشتری داشته باشد. اما از آن طرف نمی‌توان هم از شهرداری انتظار داشت که سفارش ساخت این آثار را بدهد و هم آنان را نگهداری کند. همان‌طور که گفتم پلیس و  نهادهای شهروندی نیز باید در این زمینه اقداماتی را انجام دهند و برای حفظ این آثار تلاش کنند.
شاید به همین خاطر است که ما هیچ‌وقت نتوانسته‌ایم در شهرمان، مجسمه‌های بسیار زیادی داشته باشیم؛ همان‌طور که مثلا در ایتالیا مجسمه‌های بسیار زیادی وجود دارد.
البته ما نمی‌توانیم خودمان را با کشوری مثل ایتالیا مقایسه کنیم. مجسمه‌سازی در کشور ما درست است که قدمت بسیار زیادی دارد؛‌ اما همیشه با مشکلاتی مواجه بوده است و مدت زیادی نیست که به شکل جدی به آن نگاه می‌شود؛ این درحالی است که بسیاری از کشورهای دیگر ازجمله همین ایتالیایی که شما به آن اشاره کردید، قدمت بسیار طولانی‌ای در مجسمه سازی دارد. در ایران اما قضیه کاملا متفاوت است، قرن‌های بسیاری مجسمه‌سازی در ایران وجود نداشت و به همین خاطر تجربه‌های ما در این هنر بسیار اندک است. در این سال‌ها اما مجسمه‌سازی در ایران با شور و اشتیاق بسیاری همراه است و تعداد زیادی مجسمه‌ساز وجود دارند که می‌خواهند آثارشان را در شهر نصب کنند و به اجرا درآورند.
و این اتفاق خوبی است یا بد؟‌ یعنی این اشتیاق توانسته است باعث ارتقای آثار هنری شهر شود؟
می‌توان از این کمیت برای رسیدن به کیفیت استفاده کرد، اما نمی‌توان اینطور گفت که هر کمیتی منجر به افزایش کیفی آثار هنری شود. برای مثال مکان‌یابی مجسمه‌هایی که این روزها در شهر نصب شده است، برخی اوقات مناسب نیست. گاهی خود مجسمه‌سازان مکان آثار خود را تعیین می‌کنند که چندان اصولی نیست. بنابراین ما هم باید مانند بسیاری از کشورهای دیگر یک شورای تخصصی در زمینه مجسمه‌سازی داشته باشیم که اساتیدی که در این زمینه فعالیت می‌کنند در آن حضور داشته باشند.


تعداد بازدید :  115