شماره ۵۳۵ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۰ فروردين
صفحه را ببند
معاون امور اجتماعی بهزیستی در گفت‌وگو با «شهروند»:
80‌ درصد کودکان کار با پدر و مادرشان زندگی می‌کنند
در خيابان‌هاي تهران 500 زن و 500 کودک کارتن‌خواب زندگی می‌کنند رسیدگی به هر کودک کار، سالانه 5 ‌میلیون تومان نیاز دارد

الناز محمدی | کودکان کار و خیابان تعدادشان هرچقدر باشد، حالا سالهاست که خیلی‌ها آنها را یکی از آسیب‌های اجتماعی جدی در ایران و به‌ویژه تهران می‌دانند. کودکانی که بین مسئولان مختلف، هم درباره تعدادشان و هم در مورد نهادی که باید متولی اصلی رسیدگی به وضع آنها باشد، اختلاف وجود دارد. حبیب‌الله مسعودی‌فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی هم یکی از مسئولانی است که در این چندماهی که به این معاونت آمده، درباره وضع کودکان کار و خیابان زیاد صحبت کرده است. او در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید که تعداد کل کودکان کار و خیابان در ایران 15‌ هزار نفر است و آمارهای میلیونی درباره آنها را قبول ندارد. فرید در این گفت‌وگو حرف‌های زیادی درباره این کودکان دارد؛ مثل تعداد 500 نفری کودکان کارتن‌خواب در تهران و کمبود اعتبارات برای رسیدگی به وضع کودکان کار.
آقای دکتر آخرین‌باری که من با معاون سابق امور اجتماعی بهزیستی صحبت کردم، او از ارتباط جنسی 46‌ درصد کودکان کار خبر داد. آقای نفریه آن زمان این موضوع را براساس نتایج یک تحقیق درباره کودکان کار و خیابان اعلام کرد. نظر شما درباره این موضوع چیست و آیا پژوهش جدیدی دراین‌باره انجام شده است؟
این موضوع براساس پژوهشی اعلام شده که خانم دکتر وامقی در بهزیستی انجام دادند که موضوع آن بررسی عوامل خطر در کودکان خیابانی بود. این پژوهش شیوعی درباره اچ آی وی، ایدز را در میان این بچه‌ها نشان نداده، چون روی آنها آزمایشی انجام نشده است. این پژوهش بیشتر درباره رفتارهای این کودکان است.
خب براساس این پژوهش، کودکان کار بیشتر در معرض چه خطرهایی‌اند؟
به‌هرحال آنها بچه‌هایی‌اند که در خیابانند و احتمال آسیب‌های جسمی، جنسی و روانی در آنها بیشتر است. البته این تحقیق درباره کودکانی بود که در تهران کار می‌کنند و شاید بتوان آن را تصویری از وضع کودکان خیابانی کشور دانست. آن چیزی که ما درواقع در پژوهش‌های قبلی متوجه شده‌ایم این است که 80‌ درصد کودکان خیابانی با پدر و مادرشان زندگی می‌کنند. آن زمان که من در دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بودم، خیلی وقت‌ها شاهد بودم که این کودکان را ما از خیابان‌ها می‌آوردیم و می‌خواستیم که در مراکز خودمان نگهداری کنیم ولی چون آنها پدر و مادر داشتند با شکایت آنها و با حکم قاضی، بعد از یک روز به خانه‌هایشان
 باز می‌گشتند.
این موضوعی است که کنترل شما از سازمان بهزیستی خارج است و قانون تکلیفش را معلوم می‌کند، ولی به‌هرحال نمی‌توان گفت که چون دست شما از نظر قانونی دراین‌باره بسته است، پس وظیفه سازمان بهزیستی برای رسیدگی به وضع آنها ساقط است؛ مانند تمام سال‌هایی که تولی امور این کودکان بین سازمان شما و دیگر نهادهای مسئول پاسکاری شده و در آخر این کودکان کارند که در این میان آسیب می‌بینند. شما فکر می‌کنید راه حل نهایی این موضوع چیست؟
به نظر من ما برای این‌که بتوانیم خدمات بهتری به این کودکان بدهیم باید اولا خانواده‌ها را در این فرآیند درگیر کنیم و ثانیا باید به سمت ارایه خدمات روزانه برویم؛ مثلا همان‌طور که مراکز گذری کاهش آسیب در حوزه اعتیاد وجود دارد، در حوزه کودکان کار هم می‌توان این مراکز را داشت. ما باید مرکز گذری برای کودکان خیابانی با نگاه کاهش آسیب داشته باشیم و در کنار آنها به سمت این برویم که کلا این موضوع ریشه‌کن شود چرا که یک کودک نباید به هیچ‌وجه هشت، 9 ساعت در خیابان‌ها باشد و کار کند. ما وقتی با مسئولان بهزیستی کشورهای پیشرفته صحبت می‌کنیم، آنها هم می‌گویند ما مراکزی را برای این کودکان ایجاد می‌کنیم که اگر مثلا کودکی تا قبل از این هشت ساعت در خیابان کار می‌کرده، حالا دو ساعتش را به این مراکز بیاید و شش ساعت در خیابان باشد. در این مراکز نکات ایمنی به کودکان یاد داده می‌شود. به‌هرحال این بچه‌ها
به‌دلایل مختلفی در خیابان کار می‌کنند؛ یکی پدر معتاد دارد، یکی پدرش بیکار است و آن یکی اصلا پدر ندارد، بعضی از آنها هم هر روز از پدرهایشان کتک می‌خورند تا به خیابان‌ها بیایند و کار کنند. مثلا ما موردی در خیابان هرندی داشتیم که پدر وقتی دیده بود بچه‌اش به اندازه کافی کار نکرده و پول خوبی به خانه نیاورده، او را از طبقه دوم پایین انداخته بود و دست و پای بچه شکسته بود. هرکدام از اینها مداخلات خاص خودش را دارد.
الان بهزیستی چند مرکز گذری کاهش آسیب یا همان DIC‌ها در حوزه کودکان کار  راه‌اندازی کرده است؟
در حال حاضر ما در استان‌های البرز، تهران، خوزستان، همدان و چهارمحال و بختیاری این مراکز را راه‌اندازی کرده‌ایم.
 پنج مرکز برای این تعداد کودک کار، کم به نظر می‌رسد. برای راه‌اندازی این مراکز در دیگر استان‌ها و بیشتر کردن تعداد آنها در شهرهای بزرگ برنامه‌ای ندارید؟
آن‌طور که برنامه‌ریزی شده، امسال در 15 استان مراکز خدمات روزانه به کودکان کار راه‌اندازی می‌شود که اسم آنها را مراکز کودک و خانواده گذاشته‌ایم و نگاهمان به آنها کاهش آسیب درباره کودکان کار است. مثلا در خوزستان ما خانواده‌ای را دیدیم که یکی از دختران آن دیپلم داشت و می‌توانست آموزش ببیند و برای خانواده درآمدزایی کند، بنابراین ما به او آموزش خیاطی دادیم و توانست برای خود و خانواده‌اش از این راه درآمدزایی کند. در این مراکز ما با خانواده‌ها داد و ستد می‌کنیم؛ مثلا اگر قرار است از خانواده‌ها حمایتی کنیم در مقابلش به او می‌گوییم که این کار را می‌کنیم در مقابل بچه شما این‌جا بیاید و سواد یاد بگیرد.
سالهاست که آمارهای مختلفی درباره تعداد کودکان کار و خیابان در کشور و تهران داده می‌شود. آمارهایی که معمولا اختلاف‌هایی هم درباره‌شان وجود دارد. بالاخره تعداد این کودکان چقدر است؟
بر اساس پژوهش ما تعداد پذیرش‌های ما در کل کشور شش‌هزار کودک است.
این‌که تعداد پذیرش‌های شماست، تعداد کل این کودکان چه اندازه است؟
براساس برآورد ما حدود 15‌ هزار کودک کار و خیابان داریم.
 البته این درحالی است که فعالان حقوق کودک حتی از تعداد میلیونی این کودکان خبر می‌دهند.
به هرحال باید مبنای علمی این موضوع بیان شود. این آمارها درباره تعداد کارتن‌خواب‌ها هم اعلام می‌شود؛ مثلا بعضی‌ می‌گویند ما 15‌ هزار کارتن‌خواب در کشور داریم، ولی وقتی من از شهرداری دراین‌باره پرسیدم و گفتم شما چه مطالعه‌ای در این‌باره دارید، دیدم که مطالعه‌ای در این‌باره وجود ندارد.
براساس اطلاعات و پژوهش‌های شما تعداد کارتن‌خواب‌ها در کشور چقدر است؟
ما در این‌باره پژوهشی نداشته‌ایم، ولی براساس مطالعات ما و بررسی‌هایی که با گروه طلوع بی‌نشان‌ها داشته‌ایم، مسئولان این گروه با توجه به این‌که همه مکان‌های کارتن‌خواب‌ها را زیر نظر دارند، می‌گویند که در تهران حدود 500 زن کارتن‌خواب وجود دارد.
تعداد کل مردان، زنان و کودکان کارتن‌خواب چقدر است؟
من فکر می‌کنم در تهران بین چهار تا پنج ‌هزار کارتن‌خواب داریم.
از این تعداد چند نفر کودک‌اند؟
تعداد بچه‌های کارتن‌خواب خیلی کم است.
یعنی چند‌ درصد کارتن‌خواب‌ها کودک‌اند؟
یک‌درصد کارتن‌خواب‌های تهران، یعنی
یک‌ درصد از 50‌ هزار نفر کودک هستند که می‌شود 500 نفر. مثلا من چند وقت پیش به یکی از مناطقی که تعداد زیادی از کارتن‌خواب‌ها زندگی می‌کنند یعنی پایین بزرگراه آزادگان رفته بودم و در آن‌جا پنج زن بودند و یک کودک. به‌هرحال ما هنوز پژوهش جامعی درباره کارتن‌خواب‌ها نداریم و امسال قرار است درباره شیوع‌شناسی و جمعیت‌شناسی آنها پژوهش انجام دهیم تا ببینیم چه تعداد از آنها زن و چه تعداد مردند و اعتیاد و دیگر آسیب‌های اجتماعی در آنها چگونه است.
آقای دکتر دو ‌سال پیش بود که اعلام شد شیوع اچ‌ آی ‌وی (ایدز) در میان کودکان کار 45 برابر جمعیت عادی است و درباره آن زیاد صحبت شد. شما این آمار را تأیید می‌کنید؟
ما هنوز شیوع‌شناسی در این‌باره انجام نداده‌ایم. چند وقت پیش البته دکتر محرز از شیوع ایدز در میان 4.5‌ درصد کودکان کار و خیابان خبر داده بود که البته براساس بررسی‌های ما به نظر می‌رسد، این شیوع کمتر از این رقم است. وقتی این آمارها اعلام می‌شود باید دید در چه مناطق و چه گروه‌هایی است و نمی‌توان ساده در این‌باره نظر داد.
به نظر می‌رسد که این موضوع جدی است. چرا بهزیستی در این‌باره مطالعه‌ای انجام نمی‌دهد؟
کاری که ما باید الان در این‌باره انجام دهیم، پیشگیری از این موضوع است. الان مهم این است که ببینیم بچه‌هایی که دچار ایدز هستند، کی به این بیماری مبتلا شده‌اند؛ باید دید آیا آنها از طریق پدر و مادرهایشان که دچار اچ ‌آی ‌وی مثبت بوده‌اند، دچار این بیماری شده‌اند یا از طریق تزریق یا تماس جنسی خودشان. یکی از کارهایی که مراکز گذری کاهش آسیب ما برای این کودکان انجام می‌دهند این است که کودکان کار و خیابان درباره روش‌های ابتلا به
 اچ ‌آی ‌وی آموزش ببینند.
در پژوهش اخیر شما درباره مصرف الکل در میان کودکان کار و خیابان هم آماری به دست آمده است.
بله در این پژوهش مشخص شده که 17‌ درصد کودکان کار و خیابان حداقل یک‌بار الکل مصرف کرده‌اند که این در مقایسه با مصرف مواد در جمعیت عمومی بالاست.
آقای دکتر درباره ساماندهی این کودکان زیاد صحبت می‌شود و شهرداری و وزارت کار و بهزیستی مدام این موضوع را بین خودشان پاسکاری می‌کنند. به نظر شما بالاخره باید این کودکان را جمع‌آوری کرد یا ساماندهی یا راه حل سومی در این‌باره به ذهنتان می‌رسد؟
به‌هرحال کودکان خیابانی به دلایل مختلفی در خیابان‌اند و هرکدام نکته خاص خودشان را دارند. در آیین‌نامه ساماندهی کودکان خیابان تکلیف همه دستگاه‌ها معلوم است، در آن محوریت کار با بهزیستی است ولی جمع‌آوری و نگهداری آنها به عهده شهرداری است. من فکر می‌کنم همه باید در این‌باره همکاری کنند؛ مثلا آموزش و پرورش باید برای آموزش این کودکان، همکاری بیشتری داشته باشد. از طرف دیگر حدود 50‌ درصد این کودکان، اتباع‌اند و آنها مشکلات خاص خودشان را دارند و وزارت کشور نمی‌داند باید با آنها چه کند. نقش قوه قضائیه هم در این‌باره مهم است؛ مثلا اگر بچه‌ای را ما آوردیم و بعد خانواده تحویلش گرفت و دوباره به خیابان‌ها برگشت، باید برای حضانت او چه کار کرد. این موضوع خیلی پیچیده است و به همین دلیل ما به این راه‌حل رسیده‌ایم که به سمت گسترش مراکز گذری کاهش آسیب برویم. من فکر می‌کنم اگر دستگاه‌ها همکاری خوبی در این‌باره داشته باشند و به وظایفشان در آیین‌نامه عمل کنند، مشکل حل خواهد شد.
درحال حاضر رسیدگی به وضع کودکان کار و خیابان چقدر اعتبار دارد؟
در ‌سال 93 یک‌میلیارد و 200‌ میلیون تومان اعتبار برای کودکان خیابانی در سازمان بهزیستی وجود داشت که دو ، سه ‌میلیارد تومان هم وزارت رفاه به استان‌ها برای این موضوع داده‌اند.
در بودجه ‌سال 94، بودجه بهزیستی در این‌باره افزایش نیافته، درست است؟
بله متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. ما از وزارت رفاه برای این موضوع هم کمک خواسته‌ایم چرا که اگر تعداد این کودکان را شش‌هزار نفر در تهران هم حساب کنیم، برای هر کودک یک‌میلیون و
 200‌ هزار تومان نیاز داریم، درحالی‌که در حال حاضر برای هر کودک، 200‌ هزار تومان داریم. براساس برآورد ما حداقل 5‌ میلیون تومان برای هر کودک کار نیاز داریم که در‌ سال می‌شود 30‌ میلیارد تومان برای ساماندهی کل آنها.

برای حذف قانون ازدواج سرپرست و فرزندخوانده تلاش می‌کنیم

شهروند| حالا یک ‌سال و نیم از زمانی که قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بد سرپرست و ماده 27 آن‌که اجازه ازدواج افراد با فرزندخوانده‌هایشان را می‌داد تصویب شد، می‌گذرد. ماده‌ای که در مهر 92 و همزمان با نهایی شدن و البته تأیید شورای نگهبان، سر و صدای زیادی به پا کرد و باعث شد که تعداد زیادی از مسئولان و به‌ویژه مسئولان سازمان بهزیستی درباره خوب یا بد بودن آن صحبت کنند. اما حالا و بعد از دفاع مسئولان سازمان بهزیستی در دولت دهم از این قانون و البته یک‌ سال و نیم سکوت در این باره، آنطور که پیداست این موضوع دارد دوباره به سخنان مسئولان بهزیستی برمی‌گردد. حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی بهزیستی که چندماهی است به معاونت اجتماعی این سازمان آمده، اولین مسئول سازمان بهزیستی در دولت یازدهم است که در این‌باره واکنش نشان داده و از تلاش برای حذف قانون ازدواج سرپرست و فرزندخوانده خبر داده است: «در تلاشیم با اصلاحیه‌ای این بند را از قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست حذف کنیم.»
فرید در این‌باره به ایسنا گفته است: «با تجربیاتی که در سازمان بهزیستی داریم این موضوع بسیار نادر است و زمانی که موضوعی به این حد نادر باشد آمدن آن در قانون ضرورتی ندارد. مطرح شدن این موضوع در قانون نگرانی‌هایی را در جامعه ایجاد کرده است که نمی‌توان آنها را انکار کرد به همین دلیل درحال تلاش برای اصلاح آن هستیم.» او گفته که «این موضوع از نظر شرعی و حقوقی امکان پذیر و بلامانع است، اما از نظر عرف و اجتماع بسیار نادر و در برخی مواقع امکان‌ناپذیر است.»
فرید بعد از آن این حرف‌ها را زده که محمد نفریه، معاون سابق امور اجتماعی بهزیستی، دراین‌باره گفته بود: «کسانی که با تبصره ماده ۲۷ قانون حمایت از کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست مخالفت می‌کنند یا مغرض‌اند یا از روی جهل‌شان اعتراض می‌کنند چون برخلاف نظر آنها این تبصره باعث قانونی شدن ازدواج سرپرست با فرزندان‌خوانده نیست. از نظر شرعی ازدواج با فرزندخوانده منعی ندارد و در قرآن هم آمده است که پسر خوانده پسر نیست و دقیقا براساس همین آیات قرآن است که به فرزند خوانده ارث تعلق نمی‌گیرد و ممنوعیتی هم برای ازدواج با فرزندخوانده وجود ندارد.»
درحال حاضر 23‌هزار کودک بی‌سرپرست و بدسرپرست تحت حمایت سازمان بهزیستی و 10‌هزار کودک بی‌سرپرست و بدسرپرست هم در 600 مرکز شبه خانواده بهزیستی نگهداری می‌شوند.  در ماده 27 قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست آمده است: «ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است، مگر این‌که دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان، این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد.» قبل از آن‌که در اسفند‌ سال 91 مجلس این ماده را تصویب و در مهر 92، شورای نگهبان آن را تأیید کند، تبصره ماده ۲۷ لایحه حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، از این قرار بود: «ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن فی‌مابین سرپرست و طفل ممنوع است.»


تعداد بازدید :  328