زهرا نجفی| حضور زنان در سینمای ایران از همان بدو ورود سینما به کشورمان آغاز شد؛ حضوری که بسیار سخت بود و به کندی پیش میرفت. البته آغاز حضور زنان مسلمان در عرصه هنرهای نمایشی پیشآهنگی برای حضورشان در مقابل دوربین فیلمبرداری بود. حضوری که به گفته ملوک حسینی، اولین بازیگر تئاتر زن مسلمان بسیار متفاوت آغاز شده است: «ابتدا که به تئاتر آمدم چون زن مسلمان در صحنه تئاتر نبود، من با لباس پسربچهها میآمدم. همه خیال میکردند پسر بچه کلیمی هستم. اما بههرحال با گذشت زمان من چهره واقعی خود را نشان دادم و همه فهمیدند زن مسلمانی در تئاتر وارد شده است.» اما حالا تنها با نگاهی به اسامی زنان فیلمساز حاضر در اکران سال گذشته سینما؛ مرضیه برومند با فیلم
«شهر موشها 2»، تهمینه میلانی با فیلم«آتش بس2»، مهشید افشارزاده با فیلم«5 ستاره»، نرگس آبیار با فیلم
«شیار 143»، آزیتا موگویی با فیلم «تراژدی»، تینا پاکروان با فیلم «خانوم»، نیکی کریمی با فیلم «یک شب» و نادره ترکمانی با فیلم«گورداله» میتوان فهمید که دیگر زنان بهعنوان جزیی جداییناپذیر از سینما شناخته میشوند که حتی پشت دوربین هم میتوانند با مردان به رقابت بپردازند. چرا که بیش از یازده میلیارد از فروش 35 میلیاردی سال گذشته سینما حاصل فروش فیلمسازان زن سینمای ایران است.
از اولین بازیگر زن سینمای ناطق
تا اولین سالنهای سینما برای خانمها
اوایل شروع به کار سینما در ایران، پیدا کردن بازیگر زن توانمند از بزرگترین معضلات کارگردانان آن زمان بود. طوری که حتی مجبور میشدند نقشی را به خاطر ویژگیهای خاص یک بازیگر زن تغییر دهند. نمونهاش اولین فیلم ناطق سینمای ایران «دختر لر» به کارگردانی عبدالحسین سپنتا در سال 1312 بود که روحانگیز سامی نژاد همسر یکی از کارکنان استودیوی امپریال حاضر شد تا نقش اول این فیلم را بازی کند؛ اما چون این زن لهجه غلیظ کرمانی داشت، سپنتا ناچار شد تغییراتی در فیلمنامه بدهد. اما در همان دوران اولیه هم نزدیک به صد بازیگر زن به سینمای ایران راه پیدا کردند همانند پروین سلیمانی، ملکه رنجبر، حمیده خیرآبادی، رقیه چهرهآزاد، شهلا ریاحی و... البته در آن دوره حضور بازیگران زن بیشتر محدود به جذابیتهای ظاهری بود و توانایی آنها بیشتر در رقص و آواز به نمایش گذاشته میشد. همزمان در همان سالها بود که اولین سینماهایی که حضور خانمها در آن آزاد بود به راه افتادند، نمونهاش سینمای تابستانی خورشید در خیابان علاءالدوله تهران است که برنامه نمایش فیلم خود را در روزهای فرد در سال 1306 به خانمها اختصاص داد. علینقیخان وزیری و خان باباخان معتضدی، سالن سینمایی را به نام صنعتی در محل مدرسه عالی موسیقی در سال 1307 در خیابان لالهزار افتتاح کردند. این سینما هم مخصوص خانمها بود. همچنین در سال 1322، «ایران نو» نخستین سینمای اصفهان که خانمها میتوانستند در آن به تماشای فیلم بنشینند، آغاز به کار کرد. در این سینما خانمها در سمت چپ و آقایان در سمت راست سالن مینشستند و چادر مشکی بزرگی میان آنها فاصله میانداخت.
نگاهی دوباره به سیاستگذاریها بیندازیم
در سالهای بعد از انقلاب نقش زنان در سینمای ایران تغییر پیدا کرد. امروزه زنان بیشتر در پنج عنوان تهیهکننده، کارگردان، بازیگر، فیلمنامهنویس و تدوینگر در سینمای ایران فعالیت میکنند. البته حرفههای دیگری نیز همچون طراح لباس و صحنه، منشی صحنه، گریمور و... هم هستند که زنان در آنها مشغول به کار هستند. جواد طوسی، منتقد قدیمی سینما در اینباره به «شهروند» میگوید: «در حوزه کارگردانی بعد از انقلاب فیلمسازان مطرح، شاخص و صاحب سبکی در میان خانمها به ظهور رسیدند همانند خانم ها رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی، پوران درخشنده و... که هر کدام در سبک کاری خودشان با ویژگیهایی متفاوت در سینما جایگاهی پیدا کردند. مثلا آثار پوران درخشنده را با وجه ملودرام تربیتی، روانشناسی و اهمیت به مقاطع سنی نسلهای مختلف میشناسیم یا رخشان بنیاعتماد در حوزه سینمای مستند و اجتماعی به خاطر دغدغهمندی مداوم و انتخاب مضامینی که با دوران ملتهب معاصر همخوانی دارد شناخته میشود.» او در ادامه توضیح میدهد که؛ «با این حال در روند فیلمسازی، سینمای ما محدود به نسل گذشته کارگردانان زن نیست. نگار آذربایجانی، مونا زندی و... همگی از فیلمسازان جوان و پرانرژی دهه اخیر هستند. با این حال حضور آنها تنها یک علامت سوال را برایمان به وجود میآورد، اینکه چرا روند فیلمسازی کارگردانانی اینچنینی که حرفی برای گفتن دارند و نگاه متفاوتی به مسائل اجتماعی دارند، با یک انقطاع مواجه شده است؟!» طوسی این صحبتها را در حالی بیان میکند که چندین سال از آخرین فیلمهای نسل جدید کارگردانان زن ایرانی میگذرد و آنها دوباره اثری را روی پرده نیاوردهاند. او معتقد است بخشی از این انقطاع به دلیل سیاستگذاریهای حاکم بر سینمای ایران، بهخصوص در عرصه سینمای اجتماعی است. چراکه همواره این سینما با واکنشهای منفی روبهرو شده و همین واکنشها نگذاشته تا این سینما مسیر خودجوش و طبیعیاش را با حضور مستمر فیلمسازان نسلهای مختلف طی کند:
«بهنظرم مشکلات سینمای اجتماعی را که فیلمسازان زن هم بیشتر در آن فعال هستند، میتوان با تفاهم و همفکری سیاستگذاران دلسوز و انعطافپذیر حل کرد تا چنین برخوردهایی سبب خودسانسوری از پیش تعیین شده یا انزوای ناخواسته فیلمسازان نشود». جواد طوسی میگوید: سینمای ما هنوز در برابر سنت ستارهسازی مشکلات اساسی دارد، خصوصا اگر یک زن مسئولیت این محوریت ستاره و ستارهسازی را برعهده بگیرد: «در این صورت احتمال بیشتری وجود دارد تا در معرض سوءتفاهم یا یک حذف تاریخی بیرحمانه قرار بگیرد. نمونهاش خانمها فاطمه معتمدآریا و هدیه تهرانی.» او معتقد است که این بازیگران در مقاطعی از کارشان به یک موقعیت مطرح و تشخص یافته رسیدهاند؛ اما این موقعیت فاقد پیوستگی بوده است. البته این منتقد سینما، نبود فیلمنامههای قوی را یکی از مهمترین عاملهای این اتفاق میداند: « واقعیت انکار ناپذیر این است که تعدادی از بازیگران خوب خانم ما در مقطع میانسالی قرار دارند و تنها فیلمنامههایی که میانسالی را به خوبی تعریف کردهاند میتوانند به آنها اجازه یک حضور متفاوت دهند. مثلا لیلا حاتمی که یکی از بهترین بازیگران زن ما محسوب میشود زمانی میتواند تاثیرگذار باشد که به او یک فیلمنامه مناسب دهند. در جشنواره فیلم فجر سال قبل ما او را در کنار بازیاش در فیلم علیرضا رئیسیان، در یک فیلم متفاوتتر بهنام «در دنیای تو ساعت چند است» به کارگردانی صفی یزدانیان دیدیم. درواقع همین تنوع در نگارش و فیلمنامه است که سبب میشود بازیگری که شناسنامه و توانایی دارد بتواند سیر مداوم بازیگریاش را حفظ کند.»
زنان دیگر
عروسکهای پشت ویترین نیستند
محسن سیف، دیگر منتقد قدیمی سینما و تلویزیون معتقد است که از دهه هفتاد به بعد زنان بسیار خودشان را در سینما و تلویزیون ثابت کردهاند: «ما بازیگران و فیلمسازان زن فوقالعادهای در کشورمان داریم که به واقع آنقدر زیادند که نمیتوان اسامی همه را ذکر کرد.» او به «شهروند» درباره سیر حضور زنان در سینمای ایران میگوید: « قبل از انقلاب زنها بیشتر بهعنوان عروسک پشت ویترین در سینما قرار میگرفتند و فرصتی نداشتند که خود و هنرشان را ثابت کنند. همین محدودیتهای بعد از انقلاب باعث شد که به جای نشان دادن زیباییهای فیزیکیشان به سمت نشان دادن جنبههای هنریشان بروند.» البته او اعتقاد دارد زنان با سختی و ممارست به دلیل داشتن انگیزه و هدف توانستهاند چنین جایگاهی در سینمای ایران پیدا کنند.
البته به تازگی مریم ابراهیموند دست به ساخت فیلمی به نام«پانسیون دختران» زده که به غیر از تهیهکننده آن، حسن داها، تمام عوامل جلوی دوربین و پشت دوربین آن از میان بانوان سینمای ایران انتخاب شدهاند. اتفاقی که در سینمای ایران به ندرت شاهد آن هستیم، خصوصا حضور زنان در عرصه فیلمبرداری و صدابرداری که تا امروز هیچ زنی به صورت شناخته شده در این حوزهها فعالیت ندارد.