| بهروز مهدیزاده |
هفته گذشته بود که معاون نظارت بر بهرهبرداری شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو خبر از وضع قرمز آبی در 9 کلانشهر ایران داد و از ضرورت صرفه جویی 20 درصدی مشترکان برای تأمین پایدار آب شرب گفت. او حتی مژده داد که شرکتهای آب و فاضلاب بهویژه در استانهایی که با محدودیت شدید منابع آبی مواجه هستند، ملزم به اجرای مصوبههای مقابله با کمآبی شدهاند، اما هیچگاه از مخاطرات سدهایی صحبت نکرد که حامی اصلیشان خود وزارت نیرو است و با وجود مخالفتهای سازمان محیطزیست همچنان اصرار در ادامه ساختشان وجود دارد. در این وضع کمآبی اما تنها وزارت نیرو مقصر نیست که دیگر دستگاهها نیز هر یک به سهم خود زخمی میزنند بر پیکر نیمهجان طبیعت کمآب این سرزمین. یکیاش هم وزارت کشاورزی است و طرح جدید صادرات میوههای پرآب به کشورهای دیگر. کسی هم ظاهرا در این بین نیست که از مسئولان دلیل اتخاذ سیاست یک بام و دو هوایشان را بپرسد.
دیگر تکراری شده است که بنویسیم: «آب بزرگترین چالش قرن بیستویکم در سراسر جهان است.» دیگر لوث شده گفتن این مهم که «این ماده حیات امروز به دلیل گرمایش جهانی و تغییر اقلیم در برخی از کشورها به الماسی کمیاب تبدیل شده است.» دیگر همه میدانند که کمبود آب با خود تمدن و فرهنگ را نابود میکند. همه میدانند که ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. کشوری که دو سومش در اقلیم خشک و نیمهخشک قرار دارد و در کمربند خشک جهانی قرار گرفته، امروز بیش از پیش این کمبود را احساس میکند. از مدیران سابق گرفته تا نمایندههای مجلس و همه فعالان زیستمحیطی امروز نگران کشور هستند. بارها در خبرگزاریها هشدارهای کمآبی از سوی مسئولان شنیده میشود. دانشگاهیان و هنرمندان در برنامههای خود قویا تهدید کمآبی را به مردم هشدار دادند که روزی ممکن است همه چیزمان از دست برود. دیگر همه چیز تکراری شده است. دیگر از شنیدن خبر جدید معاون وزیر نیرو مبنی بر قرار گرفتن 9 شهر در وضع قرمز کمآبی کسی شوکه نشده است. شاید همه میدانند که اگرچه بارش باران در سال 93 کمتر از سال 92 بوده، اما مدیریت و نحوه استفاده از آب همچنان به حالت قبل باقی مانده و روند گذشته ادامه دارد و دلیل اصلی معضل خشکسالی هم همین نحوه مدیریت است. همچنان فشار بر آبهای زیرزمینی ادامه دارد و فرونشست دشتها وضع را بحرانیتر میکند. همچنان سدهای پیدرپی بر رودخانههای نیمهجان زده میشود و باز هم خشکسالی طبیعی و گرمایش جهانی را بهانه کمآبی در ایران قرار میدهند. این دور باطل مکررا ادامه دارد، اما خبری از تغییر سیاستهای آبی و مدیریت در سطح کلان شنیده نمیشود. نشانه این سوءمدیریت را میتوان علاوه بر ادامه روند ساخت سریالی سدهای مکرر در کشور، از فهرست اقلام کشاورزی که قرار است به روسیه صادر شود هم مشاهده کرد. از سیب گرفته تا انگور و صیفیجاتی مثل هندوانه همه از محصولات پرآبی هستند که نفس رودخانهها و منابع زیرزمینی این سرزمین خشک را گرفته است. طنز ماجرا تکرار همان روشهای قبلی است که خود دولت بارها آنها را غلط دانسته و در تغییر آن حرفهای زیادی زده است. بنا بر گزارش وزارت جهاد کشاورزی، بیست نوع محصول باغی و زراعی براساس نیازمندیهای کشور روسیه به این کشور صادر میشود. اما سودی که نصیب ایران میشود در مقابل با پیامدهای منفی مقدار آبی که برای تولید این محصولات مصرف میشود هیچ است. به اعتقاد عیسی کلانتری، وزیر سابق کشاورزی و دبیرکل خانه کشاورز، ایران نباید اقدام به صادرکردن محصولات باغی آببر در درازمدت کند، زیرا همین مقدار آبی که باقی مانده توسط تولید این محصولات از بین میرود.
گفته میشود ممکن است سال 94 نزولات آسمانی حتی کمتر از سال قبل شود. به گزارش وزارت نیرو، میانگین بارندگیهای کشور در هفتسال اخیر از 242 به 203 میلیمتر کاهش یافته است و کسری بارشهای کشور در سالهای اخیر معادل سه برابر مصرف آب در بخش شرب است. بحران کم آبی از نظر معاون وزارت نیرو دکتر حمیدرضا تشیعی در تابستان 94 بدتر هم خواهد شد. هم اکنون 9 مرکز استان شامل شهرهای کرمان، بندرعباس، سنندج، تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، کرج و همدان در وضع قرمز آبی قرار دارند که صرفهجویی دستکم 20درصدی مشترکان برای تأمین پایدار آب شرب را ضروری میکند. اما هیچوقت همین وزارتخانه مدعی نشده که علل این کمبود آب چیست. آیا سدهای بیشماری که روی رودخانههای کم آب کشور زدند، سبب تشدید شدن بحران آب است یا خشکسالی موجود. اگرچه مدیران این وزارتخانه همیشه انگشت اتهام را به سمت گرمایش جهانی و اقلیم خشک ایران نشانه میروند، اما بر کسی پوشیده نیست که سدسازی بیرویه و حفر چاههای غیرمجاز و پیدرپی در دشتهای کهن این سرزمین یکی از علل اصلی کمبود آب است. اما نه تنها وزارت نیرو این نکته را قبول ندارد بلکه همین امروز در جای جای این سرزمین تشنه دارد سد احداث میکند. نمونهاش سد شفارود گیلان، سد خرسان 3 و بیش از صد سدی است که این وزارتخانه در دست اجرا دارد. به عقیده پرویز کردوانی، پدر علم کویر شناسی ایران، سدسازیهای متعدد کشور را با مشکل کمآبی مواجه کرده است. درواقع سدهای ایجاد شده بیشتر از مقدار آب موجود بودند. هرچند وزیر نیرو چندی پیش گفته بود سدسازی در ایران به حد اشباع رسیده است، اما واقعیت چیز دیگری میگوید. هنوز در گوشه و کنار این مملکت همین وزارتخانه در سودای احداث سدهای بیشماری است. دلیلش هرچه باشد، به گفته دوستداران و دانشمندان هیچ برهان علمی و کارشناسی برای آن نمیتوان یافت.
9 شهر قرمز و سدهای درحال بهرهبرداری
چه قبول داشته باشیم چه نداشته باشیم چیزی که در این سیسال ما در آن توسعه پیدا کردیم، احداث سد بود. اما همین سدها آنقدر زیاد بودند که در درازمدت پیامدهای منفیشان بیشتر از مزایا و فوایدشان بود. به دلیل سدسازیهای متعدد بسیاری از تالابها و رودخانههایمان خشک شدند ازجمله دریاچه ارومیه، زایندهرود، هامون و بختگان و خیلی از رودخانههای دیگر. بههرحال وقتی بر سرشاخههای رودخانهها سدی قرار میگیرد به این معنی است که خشکی را به سمت دیگر آن رود تحمیل میکنیم. اگرچه سدسازی در برخی از مواقع اجتنابناپذیر است اما در دنیای امروز کشورهای توسعهیافته این تجربه را کسب کردند که از سدسازیهای غیرضروری دوری کنند. امروزه سدها به منزله تخریب محیطزیست در نظر گرفته میشوند. با وجود این چیزی که استانهای ما کم ندارد سد است. بر سر هر رودخانه و چشمهای سدی زده شد یا در آینده نزدیک قرار است که احداث شود. در همین 9 شهری که وزارت نیرو از لحاظ کمبود آب در لیست قرمز قرار داد، تعداد بیشماری سد دیده میشود. بهعنوان مثال در استان خراسان رضوی 83 سد در طول چند دهه ساخته شد که از این تعداد هفت تا به صورت سد بتنی هستند. تهران و شهرهای اطراف آن دارای 9 سد هستند یا در استان هرمزگان و شهر بندرعباس 55 سد اعم از خاکی و بتنی وجود دارد که مسئول تأمین آب شرب و کشاورزی این استان هستند. کرمان با 21 سد، اصفهان با 18 سد و استان فارس با 10سد درحال بهرهبرداری در ابتدا قرار بود بهعنوان راه حلی برای خشکسالی و ذخیره آب کارکرد داشته باشند ولی پس از طی شدن چند دهه دوستداران و کارشناسان این عرصه دریافتند که همین سدها سبب تشدید بحران کمآبی شدند.
نگاه کارشناس
دکتر محمد خسروشاهی، رئیس گروه منابع آب و بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور است. او مطالعات بسیاری روی علل خشکسالی و بحران آب و دلایل بیابانزایی در کشور دارد. از او در مورد علل بحران آب در کشور پرسیدیم و اینکه چه اندازه سدسازی در این بحران موثر بوده است. خسروشاهی در اینباره به «شهروند» میگوید: «ابتدا باید بگویم همه سدهایی که تا به حال ساخته شدهاند، اشتباه نبودند بلکه مشکلی که وجود دارد سدسازیهای بیرویه و بیش از حد است که طی چنددهه در کشور اتفاق افتاده است. بهطورکلی سدسازیهای بیرویه دو مشکل اساسی را به وجود آوردند. یکی اینکه سدهایی که در حوزه بیابانهای کشور روی رودخانهها احداث شدند، باعث شد که آب در سمت پایاب نرسد و آن قسمت خشک شود. در نتیجه گیاهان علوفهای که قبلا وجود داشت خشک شدند و الان به منبع بزرگی برای ریزگردها تبدیل شدهاند.» یکی از علل بیابانی شدن کشور بهنظر میرسد همین سدسازیهای متعددی است که دکتر خسروشاهی و همکاران وی بارها به آن اشاره کردند. کشوری که روز به روز دشتهایش تبدیل به بیابان میشود، نیاز مبرم به تحقیقات وسیع در این بخش دارد. موردی که این عضو هیأت علمی موسسه تحقیقات جنگل قویا به آن اشاره میکند ولی به دلیل زیاد شدن ریزگردها در کل سال انجام تحقیقات را کار بسیار مشکلی میداند. مشکل اصلی در رابطه با بحران آب این است که سالهای سال بسیاری از کارشناسان متذکر میشدند که به جای سدسازی بهتر است منابع زیرزمینی را تقویت کنیم. رئیس گروه منابع آب مرکز تحقیقات جنگل معتقد است که دومین مشکل سدسازیها این بود که آب را در پشت سد با میزان تبخیر بالا نگه میداشتند. در کشوری که ذاتا خشک است و میزان تبخیر سالانه بسیار بالاست، سدسازیهای متعدد درواقع چیزی جز نابودی آب نیست. به جای آن بهتر است آب رودخانهها را به سمت آبهای زیرزمینی نفوذ دهیم تا هم از تبخیر جلوگیری کنیم و هم ذخیره مناسب آب داشته باشیم». حتی برای روشنتر شدن این موضوع سد کرخه را بهعنوان نمونه مثال زد و اشاره کرد: سد کرخه با 65کیلومتر مربع سطح آبگیر را در نظر بگیرید. اگر این سطح ضرب در 3هزار میلیمتر تبخیر سالانه در آن منطقه شود چیزی حدود یکمیلیارد مترمکعب آب سالانه تبخیر میشود. این یعنی هدررفت یکمیلیارد مترمکعب آبی که قرار بود سد برای سالها ذخیره کند. به علاوه سدسازی مشکلاتی را هم در پایین دست ایجاد میکند. اگرچه وزارت نیرو را در اصرار ورزیدن درخصوص سدسازی میتوان مقصر دانست، اما تنها این نهاد متولی مدیریت آب نیست. بخشی از مشکل برمیگردد به مصرف افسارگسیخته آب در بخش کشاورزی؛ «وزارت جهاد کشاورزی تا کنون چه اقداماتی انجام داده تا آب به صورت بهینه مصرف شود. جز این است که ما همچنان محصولات باغی را که نیاز به مصرف بالای آب دارند، در زمینهای خشک کشت میکنیم. دریاچه ارومیه را با زدن چاههای غیرمجاز جهت تأمین آب مصرفی محصول سیب نابود کردیم.» خسروشاهی وزارت کشاورزی را در بحران آب مقصر میداند و توضیح میدهد: «به هر حال درست است که خشکسالی در ایران اتفاق افتاده است ولی در بحران آب وزارت کشاورزی هم موثر بوده است. هیچوقت این وزارتخانه کاری نکرده که از آب استفاده بهینه شود. درسال 92، 763هزار چاه عمیق در این مملکت حفر شد که از این تعداد 354هزار چاه در مناطق ممنوعه حفر شد. این یعنی 354هزار چاه غیرمجاز در جایی که نباید حفر میشد به بهرهبرداری رسید.» همان چیزی که در حوزه دریاچه ارومیه و دشتهای اصفهان و فارس اتفاق افتاده است. چاههای غیرمجازی که باعث برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی شده و ضمن کاهش میزان ذخیره آبی منابع زیرزمینی در بحران کمآبی در کشور هم موثر بوده است. این چاهها ضمن فشار بیش از حد بر منابع آب زیرزمینی باعث پدیده فرونشست زمین هم شده است. خسروشاهی در ادامه به آمار فاجعهبارتری اشاره میکند. بهگفته وی این چاههای غیرمجاز بیش از سه برابر از چاههای مجاز آب برداشت کردند. چون روی این چاهها کنترل و نظارتی صورت نمیگیرد. درواقع هرطور که دلشان خواست از این چاهها استفاده کردند و وزارت نیرو و جهاد کشاورزی هم نظارتی روی آنها نداشتند. حال این مشکلات کمآبی ناشی از برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و سدسازیهای متعدد به کنار، صادرات محصولات پر آبی مثل هندوانه و سیب و انواع مرکبات به روسیه ممکن است بر این بحران بیفزاید. به عقیده دکتر محمد خسروشاهی یکی از راهحلهای موجود در این خصوص استفاده از آبهای مجازی است. آب مجازی، مقدار آبی است که کالا یا محصول در یک فرآیند تولید از لحظه شروع تا پایان، مصرف میکند. مثلا برای تولید یک کیلوگرم گندم بهطور متوسط 1300 لیتر آب در جهان مصرف میشود. توسعهدهندگان ایده آب مجازی معتقدند با صادرات و واردات کالا و محصولات، حجم زیادی آب جابهجا میشود که از آن بهعنوان تجارت آب مجازی نام برده میشود. با این توضیح، به خوبی روشن میشود که با صادرات این محصولات پر آب، ایران درواقع دارد مقدار زیادی آب به کشور روسیه صادر میکند، درحالیکه خودش از خشکسالی و کمبود آب رنج میبرد. خسروشاهی اشاره میکند که بهتر است به جای صادرکردن این محصولات که کار کاملا اشتباهی است اینها را وارد کنیم تا حتی نیازی نباشد این محصولات در کشور تولید شود. به جای آن بهتر است محصولاتی تولید کنیم که به آب کمتری نیاز داشته باشند.
خلاصه ماجرا این است که ما همچنان در خم یک کوچه هستیم. از یکسال گذشته مسئولان دریافتند که با بحران آب مواجه هستند و هر روز از سوی صداوسیما برنامههای تبلیغاتی درخصوص بحران آب پخش میشود، ولی بازهم مشاهده میشود که نه گوش شنوایی در مردم وجود دارد، نه دغدغهای در میان مسئولان این وزارتخانه و آن نهاد دولتی. وقتی به راحتی برای تولید محصولاتی با نیاز بالای آبی و صادرات آن تشویق میشود، دیگر نباید انتظار حل مشکل کمآبی را در کوتاه مدت از سوی چنین مدیرانی داشت. وزارتخانهای که وزیرش بارها روند سدسازی در کشور را مورد انتقاد قرار میدهد، اما از سمت دیگر ساخت سدهای جدید و پروژه انتقال آب را به امضا میرساند، باید به توسعهگرایی و کار کارشناسیاش شک کرد. اما تنها راهی که به فکر مسئولان میرسد یادآوری تکلیف مردم در صرفهجویی آب است. گویی که تنها مردم و مصرف آب شرب است که باعث بحران آب در این کشور شده است. تنها کافی است به برنامههای صداوسیما نگاه کنید. مشاهده میکنید که بازهم حرف از صرفهجویی در مصرف روزانه خانگی مردم است. آیا تا به حال شده که صداوسیما و نهادهای دولتی دیگر برنامهای تحلیلی و انتقادی از سیاستهای غلط وزارت نیرو و دیگر نهادها تهیه کنند. تنها چیزی که برجای مانده این است که تقصیر، تقصیر مردم است و راهحلش هم به پای مردم.