در افغانستان
در افغانستان بسياری از خانوادهها بعد از فوت مرد، همسرش را از مال و دارايی باقيمانده او محروم میسازند، حتی برخی بيوهها برای تداوم زندگی از ناچاری دست به تكدیگري میزنند. شهروندی از هرات میگويد، اگر خانمی پس از فوت شوهر ازدواج کند از حق ميراث بيبهره میماند. و این ناشی از ناآشنایی خانمهای بیوه با حقوق خود است که عدهای از خانمها و خانوادههايشان عنوان میکنند. بافتهای اجتماعی و رسمهای قديمی ميان خانوادهها از ديگر دلايل کوتاهی در حق ميراثدهی خانمهای بيوه است.
در هند
شهر (ورندون) جايگاه هزاران بيوه هندو است که بيشترشان از طبقات سطح بالای غرب بنگال هستند. اين زنان بيوه، يا خانوادههايشان آنان را تنها گذاشته يا از ترس اقارب حريص و ظالم خود، به اين شهر پناه آوردهاند. حدود ۱۵هزار زن بيوه امروز در اين شهر ساکناند و تعدادشان روز بهروز بيشتر ميشود. بيشتر آنان با آوازخوانی ترانههای مذهبي، در معابدی که بهنام (بهجن) خوانده ميشوند، زندگي میکنند. اين بيوهها در برابر 6 ساعت کار روزمره، مقدار کمی غذا دريافت ميدارند که معادل ۱۵ سنت در روز ميشود.
این زنان گدايی کرده و عموما پیراهنهای سپيد بر تن داشته و سرهایشان تراشيده است، چراكه اين رسم است.
اوشا، از گروه حمايت خدمات گيلد، آخرين مطالعه درمورد اين بيوهها را براي صندوق حمايت از زنان ملل متحد انجام داده است. وي ميگويد، تمام اين زنان بيوه بهخواست خود به شهر (وراندون) نيامدهاند. او میگوید: در بسياري موارد اقارب اين زنان، آنان را به اينجا آورده و تنها رها کردهاند؛ و گفتهاند که ما دوباره برخواهيم گشت که البته هيچوقت برنگشتهاند.
اين مطالعه روشن ساخت که بيشتر بيوههاي اين شهر، پير و فقير بوده و دسترسي محدودي به خدمات دولتي دارند. از اين زنان انتظار ميرود تا با خدمتگزاری در راه خدا و صرفهجويی، زندگي خود راگذرانده و منتظر مرگ باشند.
در اين اواخر، وزارت انکشاف زنان و اطفال در هند، اعلام کرد که برنامه آموزش و تعليم مجدد براي ۳۳ میليون بيوه را آغاز خواهد كرد و سعي خواهد شد تا آنان دوباره ازدواج کنند. ولي فعالان در اين مورد محتاطاند، آنان ميگويند هند راه طولاني در پيش دارد تا اين زنان که توسط جامعه مردود شدهاند، بتوانند مجدد به زندگي اجتماعي برگردند.
در ايران
براساس آمارهاي سازمان ملل، 245 ميليون زن بيوه در سرتاسر جهان زندگي ميكنند كه بيشترين آنها در عراق، كامبوج و افغانستان زندگي ميكنند. سهم ايران از اين تعداد به روايتي 5/5ميليون و به روايتي 6 ميليون نفر است. داريوش قنبري، نماينده ايلام در مجلس چندي پيش گفته بود كه 6 ميليون زن بيوه و يك ميليون مرد بيوه در كشور زندگي ميكنند.
مطابق آمارهاي رسمي، از اين تعداد يكميليون و 600هزار نفر سرپرست خانواده نيز هستند كه مطابق اعلام مديركل ايتام كميتهامداد، ساليانه 60هزار نفر نيز به اين جمعيت افزوده ميشود. داريوش قنبري عامل اصلي افزايش نگرانكننده زنان بيوه در جامعه را در ارتباط با افزايش نرخ طلاق در جامعه دانسته بود كه به گفته وي، در شهرهاي بزرگ به 20درصد نيز رسيده است.
سازمان ملي جوانان نيز تعداد مردان ازدواج نكرده را 13 ميليون و 130هزار و 970 نفر اعلام كرده بود كه البته تحقيقات و پژوهشهاي بسياري نشان داده است كه مشكلات زندگي اجتماعي مردان بيوه يا ازدواج نكرده بسيار كمتر از زنان بيوه يا دختران ازدواج نكرده است. در پژوهشي كه دكتر انور صمديراد بر همين موضوع انجام داده است، دستكم 8 مشكل جدي براي ادامه زندگي زنان بيوه نام برده شده است.
مشكلات اقتصادي
در اين پژوهش از ٧١درصد زنان مطلقه و بيوه با فرزند يا فرزندان خود، تنها ١٦درصد شاغل هستند. اين در حالي است كه زنان غيرشاغل براي تامين نيازمنديهاي مادي زندگي محتاج ديگران هستند.
مشكلات فرزندپروري
آمارها نشان ميدهد كه ٩٠درصد زنان مطلقه داراي فرزند، نسبت به آينده فرزندان خود نگراني زيادي دارند. ٣٣درصد زنان سرپرست خانوار عنوان كردند كه فرزندانشان به خاطر جدايي از پدر به ميزان «زياد» و «بسيار زياد» احساس حقارت ميكنند.
مشكل سرپناه
٣٩درصد از زنان در پيدا كردن مسكن و اجاره آن، اسكان و اقامت در هتلها و ميهمانسراها با مشكل مواجه ميشوند. اين در حالي است كه بيشتر اينگونه زنان در وهله اول با مشكلات اقتصادي تهيه مسكن دست بهگريبان هستند.
مزاحمتهاي همسر قبلي
٤٥درصد زنان مطلقه از مزاحمتها و مداخلات همسر قبلي خود ابراز ناراحتي كرده و از اين بابت احساس سلب حقوق فردي و اجتماعي ميكنند. آنها معتقدند كه در صورت تصميم به ازدواج مجدد، همسر قبلي آنها با تحتفشار قرار دادنشان از طريق ندادن اجازه ملاقات با فرزندانشان يا تهديد به باز پسگيري فرزندانشان از آنها، برايشان مزاحمت ايجاد كرده و اينگونه مداخلات در زندگي با همسر جديدشان نيز ادامه پيدا ميكند.
محدوديتهاي اجتماعي
٧٠درصد زنان مجرد، وجود باورهاي غلط و قضاوتهاي تنگنظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان بيوه را باعث احساس بيگانگي، ناامني و ناراحتي در روابط خود با ديگران دانسته كه موجب ميشود از حضور در جمع فاميلي احساس معذببودن كنند.
در تحقيقي در همين زمينه، تصريح ميشود كه ٥٥درصد زنان سرپرست خانوار از طعنهها و متلكهاي اهالي محل معذب بوده و حدود ٦٦درصد در معرض انواع سوءنيتها و آزارهاي ديگران واقع شده و صدمه ديدهاند كه اين موارد بازگوكننده ميزان ناامني عاطفي و تضييع حقوق فردي و اجتماعي زنان مجرد است؛ بهگونهاي كه ٨٧درصد اين زنان، ميزان امنيت اجتماعي خود را «كم» يا «هيچ» ميدانند.
محدوديتهاي خانواده
بسياري از زنان مطلقه براي بازيافتن آزاديهاي از دسترفتهشان طلاق ميگيرند اما ٤٠درصد از اين زنان از محدوديتها و مزاحمتهاي اعضاي خانواده خود شاكي هستند و آن را مخل امنيت و آزادي خود قلمداد ميكنند.
ازدواج مجدد
بيشتر اين زنان، خواستگاراني بسيار بالاتر از سن خود و داراي چند فرزند دارند. مشكل مهمتر، رضايت فرزندان است كه اجازه ازدواج را به مادرشان بدهند. بهدليل نگاه سوء زنان مطلقه به مردان 88درصد از اين زنان بهشدت نگران موفقيت خود در ازدواجمجدد هستند.
مشكلات روحي و تنهايي
علاوهبر تمام مشكلات ذكر شده، از دست دادن همسر بهخصوص در دوران جواني و پيامدهاي ناگوار طلاق منجر به بروز مشكلات روحي متعدد ازجمله افسردگي و بدبيني براي اين زنان ميشود. همچنين احساس نگراني زياد 79درصد نسبت به آينده و تنهايي خود بعد از ترك فرزندان بسيار آزاردهنده است و اين مشكلات روحي را
افزايش ميدهد.