شماره ۵۳۵ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۰ فروردين
صفحه را ببند
وسواس بي‌جا يا به‌جا؟

گاهی‌اوقات بیان یک جمله و تفاسیر متفاوتی که از آن می‌توان داشت، باعث می‌شود تا زن و شوهر دچار اختلاف شوند. اختلافی که می‌شود با گفت‌وگو حل شود اما آنها راه دیگری را در پیش می‌گیرند، مانند طلاق.  
چندی پیش زوج جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق توافقی دادند. زن جوان درخصوص علت این درخواست به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم نمی‌گذارد که تنهایی جایی بروم و همیشه از من می‌خواهد همه‌جا همراهم باشد. هر بار به کلاس یا جایی می‌روم، شوهرم باید مرا برساند و بعد از آن هم به‌دنبالم بیاید. وی افزود: حتی برای خرید هم نمی‌توانم تنهایی بروم و اگر بخواهم جایی بروم و شوهرم کار داشته باشد، مجبورم در خانه بمانم تا شوهرم کارش تمام شود و مرا برساند. او حتی اجازه نمی‌دهد که من با آژانس یا بستگانم جایی بروم. دیگر از دست این‌کارهای او خسته شدم و تصمیم به‌جدایی گرفتم.
بعد از صحبت‌های این زن، شوهر وی نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من فقط حساسم و دوست ندارم همسرم تنهایی جایی برود.  همه از خدایشان است که شوهرشان در خدمتشان باشد و همه‌جا آنها را ببرد، ولی همسر من برعکس است و دوست ندارد من او را جایی برسانم. سر موضوع به این سادگی هم دعوا به‌راه می‌اندازد و زندگی را برای هردویمان جهنم کرده است. برای همین تصمیم به‌جدایی گرفتیم.
می‌بینیم که این رفتار در نگاه زن، نوعی بدبینی است و در نگاه مرد، خدمت همه‌جانبه به همسر. گاهی باید نشست و در رابطه با برداشت‌های متفاوت از رفتار یکدیگر، به گفت‌وگو پرداخت تا کمترین سوءتفاهم ایجاد شود. 


تعداد بازدید :  210