شماره ۵۳۵ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۰ فروردين
صفحه را ببند
خانواده، مترو و توسعه!

اسما   روانخواه پژوهشگر ا  جتماعی

 خواندن کتاب‌های فلسفه کاری دشوار است که همیشه باید با حوصله‌ای فراوان همراه باشد. شاید یکی از دشواری‌های مطالعه چنین مباحثی موضوع مطرح شده در آن است. فلسفه قرار است پیچیدگی‌های امری بدیهی را تشریح کند. امری که از وقتی چشم باز کرده‌ایم، آن را دیده‌ایم. به همین خاطر، همگان تصور می‌کنیم که تمامی ابعاد آن را می‌شناسیم. فلسفه می‌آید و سوالاتی در رابطه با موضوعی مطرح می‌کند که فکر می‌کنیم پاسخ آن را به‌راحتی می‌توان داد؛ اما درحقیقت پیچیدگی آن بیش از اینهاست. حالا شده است حکایت بحث کردن درباره مفهوم خانواده و نگاه دوباره داشتن نسبت به نقش‌ها و وظایف این نهاد اجتماعی تاثیرگذار. اگر از ما بپرسند که چرا خانواده دارای اهمیت است، چه پاسخی خواهیم داد؟
همه ما می‌دانیم که نقش اقتصادی خانواده در تأمین معاش و زندگی مطلوب غیرقابل انکار است یا زمانی که فرد نیازمند حمایت‌های عاطفی باشد، شاید یکی از بهترین گزینه‌ها، حضور خانواده در کنار او باشد. اما نقش و اثرگذاری این نهاد اجتماعی می‌تواند بسیار فراتر از این موارد باشد. بد نیست چند سوال را مطرح کنیم و ببینیم خانواده در کجای پاسخ‌های ما قرار می‌گیرد. یک فرد به چه‌چیزهایی می‌تواند افتخار کند؟ چه‌چیزهایی را انتخاب می‌کند تا احساس رضایت از زندگی داشته باشد؟ منزلت اجتماعی در ذهنش چگونه نقش بسته است؟ این‌که تعداد کتاب‌های خوانده شده‌اش را عاملی بر رضایت بداند یا خرید لباس مارکدار و مطابق با آنچه مد شده است خوشحالش کند، در کجا شکل می‌گیرد؟ اصلا بیایید کمی فراتر ببینیم. توسعه اجتماعی به چه معناست؟ چه عاملی باعث می‌شود که یک جامعه در مسیر توسعه قرار بگیرد؟ آیا توسعه تنها اقتصادمان را درگیر خود می‌کند؟ یا ذهن مردم نیز باید توسعه یابد؟ و این توسعه‌یافتگی ذهن در کجا اتفاق می‌افتد؟
در تمامی این سوالات ردپایی از مفهوم خانواده وجود دارد. این خانواده است که از طریق فرآیند جامعه‌پذیری، می‌تواند ذهن ما را تبدیل به ذهن فردی کند که می‌تواند و باور دارد که جامعه را تغییر می‌دهد. این خانواده است که می‌تواند به اعضای خود یادآوری کند که استفاده مکرر از کیسه‌های پلاستیکی، محیط‌زیست را به مخاطره می‌اندازد. یا بحران کمبود آب جدی است و همگان باید به آن توجه کنیم. این خانواده است که می‌تواند بگوید استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی دلیلی‌بر منزلت پایین اقتصادی و اجتماعی نیست بلکه می‌تواند مشارکتی اجتماعی باشد برای آلوده نکردن هوا.
چندی پیش مطلبی را می‌خواندم از سفیر فنلاند در ایران. هري کمراينن در مصاحبه‌ای گفته بود، اگر از من بپرسيد براي زندگي تهران یا پاریس را انتخاب می‌کنم؟ حتما مي‌گويم تهران. چون شهر شما، شهر فوق‌العاده جذابي است و سرشار از جاذبه‌هاي طبيعي ازجمله کوه‌هاي سر به‌فلک کشيده، طبيعت زيبا و پارک‌هاي منحصربه‌فرد و علاوه بر اين، شهر بسيار تميز و سرسبزي است. سفير فنلاند با اشاره به اين‌که من دوست ندارم به هيچ‌عنوان آلودگي توليد کنم و ترجيح مي‌دهم در مسيرهاي کوتاه پياده‌روي کرده و در مسيرهاي طولاني نيز از مترو استفاده کنم تا دي‌اکسيدکربن کمتري را وارد هوا کنم، اظهار کرد: هريک از ما مي‌توانيم تصميم بگيريم که روي تغيير آب‌وهواي محل زندگي‌مان تأثير بگذاريم و به اين منظور، بين پاکيزگي هوا و آلودگي هوا، بدون ترديد بايد گزينه اول يعني هواي پاک را انتخاب کنيم.
 صحبت‌های سفیر کشور فنلاند از این حیث قابل توجه است که او فردی است از کشوری توسعه‌یافته. اگر به شاخص‌های توسعه‌انسانی یا توسعه‌اجتماعی که از سوی سازمان‌ملل و بانک‌جهانی منتشر می‌شود نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که تقریبا در تمامی آن شاخص‌ها، فنلاند جزو 3 کشور برتر دنیاست و حالا سفیر این کشور، یکی دیگر از تفاوت‌های ما به‌عنوان کشوری که در تمامی شاخص‌ها رتبه مطلوبی نداریم و خودشان  را نشان می‌دهد و آن هم ذهنیتی است که مفهوم توسعه همه‌جانبه را درک کرده است. زمانی که زیرساخت‌های اقتصادی تقویت شود و هنوز هم گوشی‌های همراه هر 6 ماه یکبار بدون توجه به کارکردشان عوض شوند، عمل جراحی زیبایی یک امر طبیعی باشد، بیشترین مصرف مواد آرایشی را داشته باشیم یا مشارکت اجتماعی و فعالیت‌داوطلبانه را نشناسیم و متراژ خانه را دلیلی‌بر رضایت از زندگی بدانیم، توسعه محقق نخواهد شد. تغییر ذهنیت و قرار گرفتن در مسیر درست ابتدا در خانواده شکل می‌گیرد. باید به‌دنبال تشکیل خانواده‌ای
توسعه‌یافته بود.


تعداد بازدید :  240