مناطق آلوده به مين را نميتوان شناسايي كرد
شايد اگر بهطور دقيق ميشد مناطق آلوده به مين را شناسايي كرد و از رفت و آمد در آن محلها جلوگيري كرد، كمتر شاهد قربانيان مين بوديم ولي به گفته كارشناسان هيچ راهحلي براي شناسايي دقيق اين مناطق وجود ندارد. جبار طهماسبي فعال در حوزه مين و مربي آموزش خطرات مين در اينخصوص به «شهروند» ميگويد: «در مورد پاكسازي مين نميتوان آمار دقيقي ارایه كرد. اينكه چه تعداد مين و دقيقا در كدام مناطق است چيزي نيست كه بتوان بهطور دقيق اعلام كرد ولي درحال حاضر 5 استان كشور يعني آذربايجان غربي، كردستان، كرمانشاه، ايلام و خوزستان كه ارتباط نزديكي با جنگ داشتند آلوده به مين است. اما نميتوان گفت كه دقيقا در كدام قسمتها آلودگي وجود دارد و آن محلها را از هم تفكيك كرد. دقيقا به همين علت هم هست كه ما هر ساله شاهد قرباني شدن افراد زيادي بهخاطر مين هستيم. يكي از دلايلي كه نميتوان محل دقيق مين را تشخيص داد، كوهستاني بودن مناطق آلوده به مين است. در اين مناطق كوهستاني، مینها به دليل بارش برف و باران جابهجا شده و حتي به مناطق پرتردد نيز منتقل ميشوند. گاهي اوقات ديده شده كه مين بر اثر همين بارش برف و باران به قسمت نزديك جاده منتقل شده و قربانيان زيادي به خاطر رفت و آمد در آن منطقه گرفته است. اگر كمي دقيقتر شويم متوجه خواهيم شد كه بيشتر قربانيان در فصلهاي بارش و فصل بعد از آن يعني بهار اتفاق ميافتد. معمولا هم اين جابهجاييها در استانهاي كرمانشاه و كردستان بيشتر از بقيه استانها مشاهده ميشود. همچنين در کنار اين جابهجاييها ميتوان به عناصري همچون فرسودگي، شرايط اقليمي و خاک رملي نيز اشاره کرد که کار مينزدايي را بسيار سخت و دشوار ميکند. ولي بهطور ميانگين مناطق نزديك به پاسگاهها و پايگاههاي نظامي بيشترين آلودگي به مين را به خود اختصاص دادهاند.
5 اصل كليدي
وقتي نميشود محل دقيق مين را شناسايي كرد بايد به دنبال راهحلهاي ديگري گشت تا شايد كمتر شاهد قربانيهاي مين در گوشه و كنار كشور بود. طهماسبي در اينخصوص نيز ميگويد: كلاسهاي آموزشي آشنايي با خطرات مين و علایم آن كمك بسيار زيادي بر كاهش قربانيان مين ميكند و اگر مردم با اين خطرات و علایم آشنا شوند شايد بتوان از افزايش قربانيان جلوگيري كرد. به نظر من جداي از اينكه بايد به دنبال كسي كه اين مينها را كار گذاشته بگرديم بايد خطرات ناشي از آن را نيز آموزش دهيم. من خودم بهعنوان يك مربي در اين مناطق كلاسهايي را برگزار ميكنم و آموزش ميدهم. چراكه بيشترين تعداد قربانيان، غيرنظامي بودهاند. درحال حاضر 5 اصل درخصوص مين و تلفات ناشي از آن وجود دارد كه ميتواند به بهبود وضعيت قربانيان مين و كاهش اين قربانيان كمك بسيار زيادي كند. پاكسازي، آگاهسازي و آموزش مين، حمايت از قربانيان مين، پيگيريهاي قانوني و منهدم كردن انبارهاي مين 5 اصل مهم است كه ميتوان با اين 5 اصل پيش رفت و اوضاع درخصوص مين و قربانيان را بهتر از گذشته كرد. انواع مهمات را در مناطق آلوده به مین وارد نكنيم، خطرات را آموزش دهيم. انبارهاي مين را منهدم كنیم و از تولید مجدد آن جلوگيري كنيم. شايد بتواند به بهبود وضعيت كمك بسيار زيادي كند. از طرفي مناطق مشكوك آلوده به مين كه همه آنها در كنار پاسگاهها و پايگاههاي نظامي است، به صورت يك سيم خاردار و علایم هشدار دهنده مشخص شده تا از مناطق ديگر تفكيك شوند. ولي مناطقي كه مين بر اثر جابجايي به آنجا منتقل شده هيچ علایمي ندارد و كسي متوجه نميشود.» وي درخصوص پاكسازي مناطق آلوده به مين ميگويد: «تجهيزاتي که در پاکسازي مناطق آلوده به کار ميرود داراي قطعات ويژهاي است. براي پاکسازي مناطق آلوده بايد ابتدا محلها شناسايي شوند و محدوده مناطق کاشت مين مشخص شود. پس از آن ابعاد تخصصي کار نيز شناسايي ميشود. يعني تعداد رديف و نوارهاي کاشت مين، عمق و طول آن و همچنين نوع مينها مشخص و سپس معابر ساخته ميشود. پس از اين مرحله پاکسازي سطحي و خنثيسازي مينها انجام ميشود و سپس مينها را در چاله حفر شده قرار ميدهند و آنها را منفجر ميکنند.
تلفاتي غير از تلفات جاني
مين به جز تلفات جاني تلفات و خسارات زياد ديگري هم به همراه دارد كه گاهي اوقات اصلا به آن توجه نميشود. از آنجا که عمدتا مواد منفجره در اراضي کشاورزي، دامداري و شهري
کاشته شده ضرر و زيانهاي فراواني را در اين راستا ايجاد کرده و خسارات زيادي را بر جاي ميگذارد. از ديگر آسيبهاي اين مواد منفجره ميتوان به تلفات دام و از بين رفتن مزارع کشاورزي و از همه مهمتر از دست دادن فرصتهاي کشاورزي و دامداري اشاره کرد. همچنين مهاجرت از اين مناطق نيز آثار سويي همچون بيکاري را در برداشته است. طهماسبي در اينخصوص نيز ميگويد: «گاهي اوقات يك كشاورز از زمين حاصلخيزش نميتواند استفاده كند و به دليل آلودگي به مين جرأت شخم زدن زمينش را ندارد. همين باعث به بار آمدن خسارتهاي زيادي براي آن كشاورز ميشود. همچنين بهعنوان مثال نانآور يك خانواده كه كار ميكند و درآمد دارد بر اثر همين انفجارهاي مين از بين ميرود و يك خانواده علاوهبر از دست دادن عزيزشان خسارتهاي مالي زيادي نيز ميبينند.»
حمايتهاي ضعيف
وقتي بحث يك حادثه ميشود، هميشه به دنبال بحث حمايتهاي ناشي از آن نيز مطرح ميشود. مين و تلفات ناشي از آن نيز از اين قاعده مستثنا نيست. فعال حوزه مين به ضعيف بودن حمايت از قربانيان مين در كشور ما اشاره ميكند و معتقد است: «به نظر من حمايتها با وجود تغييراتي در بندهاي اساسنامههاي حمايت از قربانيان مين باز هم ضعيف است. ما قانوني داريم به نام «قانون برقراري حقوق وظيفه يا مستمري بازماندگان آن دسته از مهاجران و كساني كه به مناطق جنگي مراجعت کرده و به علت برخورد مواد منفجره معلول يا فوت ميشوند.» اين قانون در سال 1372 در ايران تصويب شد ولي در اجرا شدن آن سهلانگاري ميشد. تا اينكه در سال 1389 در اين قانون تغييراتي بهوجود آمد و لازمالاجرا شد. در اين قانون افرادي كه قرباني مين ميشوند يا بازماندگان مين به كميسيوني تحت عنوان كميسيون ماده 2 مراجعه ميكنند و حادثه رخ داده برايشان را اعلام ميكنند. اعضاي اين كميسيون نيز در ابتدا موضوع را بررسي كرده و اگر ضدانقلابی نبودن يا عمدي نبودن عمل فردي كه قرباني مين شده را تاييد كردند بعد از آن از طريق كميته امداد، نسبت به حمايت اقدام ميكنند. اگر هم آن فرد از نظر كميسيون رد صلاحيت شد پروندهاش به بنياد شهيد ميرود تا در آنجا بررسي شود.
طهماسبي همچنين به كنوانسيون اوتاوا اشاره ميکند و ميگويد: «كنوانسيون اوتاوا پيماني است بينالمللي بين کشورها كه براساس اين پيمان كشورهاي عضو بر منع بکارگیری مینهای ضدنفر، انهدام ذخایر مینهای ضدنفر، جلوگیری از گسترش، تولید، فروش یا انتقال بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تأکید كردهاند. ايران هنوز هم با وجود افزايش قربانيان مين و اينكه طبق آمارها دومين كشور آلوده به مين بعد از مصر است، عضو اين كنوانسيون نشده است. عضويت در اين كنوانسيون كمك بسيار زيادي به بهبود وضعيت حوادث مين در كشورمان ميكند و حمايتهاي بيشتري هم از قربانيان مين ميشود. چراكه اگر حادثهاي در هر كشوري درخصوص مين بهوجود بيايد كشورهاي ديگر عضو اين كنوانسيون متعهد به كمك ميشوند. براي همين تمام تلاشمان را ميكنيم كه ايران هم هرچه زودتر عضو اين كنوانسيون شود.»
اين كارشناس در پايان به آمار قربانيان مين اشاره ميكند و ميگويد: «نميتوان آمار دقيقي درخصوص افزايش يا كاهش قربانيان مين در سالهاي مختلف ارایه كرد. چراكه حوادث مين به فصلها مربوط ميشود و در برخي از فصلها و در برخي از سالها آمار آن افزايش مييابد و در برخي از فصلهاي سال نيز كاهش مييابد.»
سیما فراهانی| 26 سال از جنگ ميگذرد. جنگي كه شهداي زيادي را برجای گذاشت. اما سالها قبل هيچ كس نميدانست كه باوجود پایان 8سال دفاع مقدس، ترکشهای مین خانوادههای مرزنشین را هدف قرار میدهد. شعلههاي جنگ هنوز خاموش نشده و مشخص نيست تا چه زماني ادامه خواهد يافت. آمارها نشان ميدهد كه هرساله تعداد زيادي بر اثر انفجار مين كشته يا مجروح ميشوند؛ آماري كه شايد نشان از كاهش قربانيان اين حوادث داشته باشد، ولي هيچ پاياني براي آن پيشبيني نشده است. نگاهي به قربانيان مين در سالهاي 90، 91 و 93 نشان ميدهد كه تعداد قربانيان مين با كاهش جزئي روبهرو بوده است. آمارها نشان میدهد که در سال 90 حوادث مین 73 كشته و زخمي بر جای گذاشته كه از اين تعداد 39 نفر زخمي و 34 نفر شهيد را شامل ميشود. در سال 91 نيز 74 نفر در حوادث مين كشته و زخمي شدند كه از اين تعداد 26 كشته و 47 زخمي بودند. در سال 93 نيز 67 كشته و زخمي ازجمله 15 شهيد و 52 زخمي وجود داشته است. با مروري بر اين آمارها متوجه ميشويم كه تعداد قربانيان در سالهاي گذشته با كاهش جزیی همراه بوده ولي همچنان مين قرباني ميگيرد و انفجارهايش تلفات زيادي را برجاي ميگذارد. تلفاتي كه درحال حاضر به گفته كارشناسان هيچ راهحل دقيق و اساسي براي آن وجود ندارد.