تا به حال به واژه «اختلال هويت جنسي» برخوردهايد؟ ميدانيد منظور از آن چيست؟ تا به حال فكر كردهايد اگر شخصي درگير اين نوع از اختلال باشد، چطور با اين مسأله كنار ميآيد يا حضور چنين فردي چه تاثيري بر اطرافيان، خانواده و جامعه خواهد گذاشت؟ هویت جنسی درواقع به پنداره و درک ما از زن یا مرد بودنمان ورای داشتن ظاهر فیزیکی زنانه یا مردانه اطلاق میشود. درحقیقت اینکه ما خودمان را صرفنظر از اندامهای مردانه یا زنانه چگونه میبینیم (زن یا مرد) هویت جنسی خواهد بود و اما اختلال هویت جنسی به حالتی اطلاق میشود که بین جنسیت پذیرفته شده فرد با هویت جنسی وی، تضاد و مغایرت ایجاد میشود.
افرادی که دارای اختلال هویت جنسی هستند نسبت به جنسیتی که دارند احساس ناراحتی و نارضایتی دارند و برای مثال تصور میکنند که زنی درقالب مرد هستند یا مردی درقالب زن. همین احساسات باعث میشود که افراد دوست داشته باشند مانند جنس مخالف رفتار کنند، لباس بپوشند و در فعالیتهای اجتماعی و... مشارکت داشته باشند. این قبیل احساسات حتی اگر فرد اندامهای جنسی مردانه یا زنانه داشته باشد، بازهم به قوت خود باقی میماند. بهطورکلی و براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، اختلال هویتجنسی بهعنوان داشتن رفتارهای متضاد با جنسیت (مانند پوشیدن لباسهای جنس مخالف، بازی با جنس مخالف و...) تعریف شده است. بنابراين افرادي درگير با اين نوع اختلال با فشار اجتماعي ناشي از رفتار متضادشان با ديگران رنج ميبرند و اين اتفاق زماني بيشتر خود را نشان ميدهد كه نه فرد و نه اطرافيان شناخت درستي از اختلال هويتجنسيتي ندارند و گاهي اين اختلال ممكن است به طرد شدن فرد از خانواده منجر شود.
پژوهشگران عوامل اجتماعی و روانشناختی را بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در ايجاد اختلال هويت جنسي در نظر ميگيرند. عدهای معتقدند، همانطور که محیط میتواند بر تعیین نقش جنسی ما تأثیر بگذارد میتواند بر تعیین هویت جنسی ما نیز تاثیرگذار باشد. تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی در جوامع مختلف و میزان پذیرفتن یا رد رفتارهای خاص توسط جوامع میتواند در این زمینه نقش مهمی داشته باشد. گزارشات و پژوهشها نشان میدهد، نوع واکنش خانوادهها به داشتن رفتارهای متضاد فرزندانشان ممکن است در این زمینه نقش مهمی داشته باشد. برای مثال، والدینی که رفتارهای پسرانه دخترشان را منع نمیکنند یا رفتارهای دخترانه پسرشان را منع نمیکنند، ممکن است به تقویت و پذیرش این رفتارها در فرزندان خود کمک کنند یا حتی آنها را تشویق کنند. بهعنوان مثال، ممکن است رفتار خاصی از نظر خانواده جالب به نظر بيايد اما در تضاد با هويت جنسي واقعي كودك باشد.
بهزيستي،
حمايتگر افراد مبتلا
اما چگونه بايد به فردي كه دچار اين اختلال شده است، كمك كرد تا دچار طرد از خانواده و به دنبال آن، جامعه نشود؟ يكي از نهادهاي حمايتگر در اين زمينه، سازمان بهزيستي است. سازمان بهزیستی کشور با هدف ارتقای کیفیت زندگی مبتلایان به اختلال هویت جنسی از طریق ارایه حمایتهای اجتماعی و روانشناختی و همچنین اطلاعرسانی و ارایه آموزشهای مرتبط با این اختلال به مبتلایان، خانوادههای آنان و جامعه، فعالیتهای خود را پیگیری میکند. افراد متقاضی جهت قرارگرفتن در چرخه حمایتگری سازمان بهزیستی و دریافت خدمات این سازمان میتوانند با مراجعه به صورت خودمعرف به مراکز مداخله در بحرانهای اجتماعی یا معرفی از سوی سازمانها، نهادها، مراکز درمانی و... به مرکز مداخله در بحرانهای اجتماعی مراجعه کرده یا از طرف سازمانها و نهادهای دیگر، پزشکان، روانشناسان و... به این مراکز معرفی شوند. متقاضیان باید ابتدا فرم پذیرش را توسط مسئولپذیرش تکمیل کنند و تشکیل پرونده دهند و سپس به سایر واحدهای تخصصی (روانشناسی و مددکاری) ارجاع شوند و پس از پذیرش نیز مراجعهکنندگان توسط تیم تخصصی مورد ارزیابی قرار میگیرند. ارزیابی روانشناختی توسط روانشناسان از کلیه مراجعان دارای اختلال هویتجنسی یا افرادی که مشکوک به اختلالات فوق هستند، انجام میگیرد و هدف از این ارزیابیها بررسی وضع روانشناختی فعلی مراجعان از نظر وجود اختلال هویتجنسی و سایر اختلالات و علایم روانپزشکی همراه با آنان است. مددکار اجتماعی از طریق مصاحبه، مشاوره و... نسبت به ارزیابی فردی، خانوادگی و اجتماعی مراجعان اقدام میکند و ارزیابیهای روانپزشکی نیز در صورتی که مراجعان فاقد مدارک تشخیصی دال بر اختلال هویت جنسی باشند بهمنظور تشخیص دقیقتر صورت میگیرد. پس از اتمام اقدامات تخصصی و آمادگی افراد برای بازگشت به زندگی اجتماعی با نظر تیم تخصصی فرد ترخیص میشود و پس از آن مددکار اجتماعی موظف است بهمدت یکسال حداقل 2 بار از وضع مراجعان ترخیص شده مطلع شود و سرکشیهای لازم را انجام و طی گزارشی وضع فرد را به تیم تخصصی اطلاع دهد که در صورت نیاز به ارایه خدمات مکمل، این خدمات نیز به فرد ارایه خواهد شد.
جاي خالي بيمهها
این بیماری كه معمولا از طریق روشهای درمانی پزشکی، روانشناختی، رفتار درمانی و جراحی قابل پیگیری و درمان است، مشكلاتي را نيز به همراه دارد. شايد يكي ديگر از مسائلي كه درمان بيماري اختلال هويت جنسي را دچار مشكل ميسازد، هزينههاي بسيار بالاي آن است كه علاوهبر پذيرش اجتماعي، مانعي ديگر در راه درمان محسوب ميشود. درمان بيماري اختلال هويت جنسي بهرغم بار مالي زيادي که دارد، تحتپوشش بيمه قرار نگرفته است. از هر 12 هزار مرد، يکنفر و از هر 30هزار زن، يکنفر به اين بيماري مبتلا ميشوند و انجام عمل جراحي براي هويت بخشي جنسي، بسيار پر هزينه است.
بنابراين براي درمان اين بيماري از يكسو به تغيير نگرش فرد، خانواده و جامعه در اين رابطه نيازمنديم و از سويي ديگر لزوم پوشش بيمهاي در اين زمينه
احساس مي شود.
«آينههاي روبهرو»، نگاهي به يك مساله
فيلم آینههای روبهرو به کارگردانی نگار آذربایجانی، اولین فیلم سینمایی درباره موضوع تغییر جنسیت و تراجنسی در ایران است. نخستین تجربه ساخت فیلم بلند نگار آذربایجانی، داستانی جدید را در بستر اجتماع روایت میکند، داستان فیلم روایت زندگی دو دختر جوان در تهران است که طی یک اتفاق با هم آشنا میشوند. فیلم با داستان زندگی رعنا، زن جوان و معتقدی آغاز میشود که شوهرش صادق بهدلیل بدهی راهی زندان شده و حال او مجبور است با مسافرکشی مخفیانه هزینههای زندگیاش را تأمین کند اما با سوار کردن آدینه به ماشینش بهعنوان یک مسافر درگیر داستان زندگی این شخص كه داراي اختلال هويت جنسي است، میشود. او پیش از این حتی نامی از اين اختلال نشنیده است. رعنا ابتدا مانند بسیاری دیگر از افراد نسبت به شرایط آدینه موضع منفی میگیرد اما با گذشت زمان و آشنایی بیشتر با مشکلش با وی
همراه میشود.
شايد نقطه قوت اين فيلم، پرداختن به موضوعي باشد كه چندان مورد پذيرش همگان نيست. نحوه برخورد جامعه با آدينه بهعنوان يك فرد مبتلا به اين اختلال و حتي طرد شدن او از سمت خانواده و بيان مشكلاتي كه چنين افرادي با آن درگير ميشوند، تصويري مناسب از شرايط و مسائل اين افراد به مخاطب منتقل ميكند.
فيلم آينههاي روبهرو، افرادي را به نشان مي دهد كه ناخواسته دچار بيماري اختلال هويت جنسي شدهاند و براي درمان اين بيماري و خروج از طرد و انزواي اجتماعي به حمايتهاي همهجانبه نياز دارند.