شماره ۵۳۳ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۸ فروردين
صفحه را ببند
تیم هسته‌ای، تیم‌ملی فوتبال نیست

آرمین منتظری روزنامه نگار

این روزها، سخن از تفاهم هسته‌ای سوییس، از هر گوشه و کناری به گوش می‌رسد. برخی در دفاع از بیانیه سويیس، برخی در نقد و برخی نیز در مخالفت با آن. ناقدان و موافقان را اگر کنار بگذاریم، برخی سخنانی که از سوی مخالفان مطرح می‌شود، عمیقا جای تعمق دارد! تا آن‌جا که گاه حقیقتا این سوال برای شنونده ایجاد می‌شود که برخی از مخالفان که اتفاقا از جایگاهی سیاسی نیز برخوردار هستند، تا چه اندازه‌ای از تعاملات، استراتژیک دیپلماتیک و ژئوپلتیک جهانی اطلاع دارند که به راحتی سخنانی بر زبان می‌آورند که فارغ از صحت و سقم آنها، برای انسان عجیب به نظر می‌رسد. روز گذشته یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگویی با یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور گفته است: «من هرچه بیانیه لوزان را می‌خوانم، آن را نمی‌فهمم و حتی شب گذشته نیز تا پاسی از نیمه‌شب سخنان ظریف را از تلویزیون تماشا کردم ولی هیچ چیزی نفهمیدم. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب هم گفته‌اند اصل مذاکره عبث است، حالا هر که می‌خواهد مذاکره کند، برود و این کار را انجام دهد.» نگارنده در جست‌وجویی که انجام داد در هیچ کجا به جمله‌ای که این نماینده مجلس از رهبر معظم انقلاب نقل کرده‌اند، برنخورد. اتفاقا برعکس، رهبری انقلاب همواره از مذاکرات هسته‌ای و ادامه آن حمایت کرده و بارها تصریح کرده‌اند که با مذاکرات مخالفتی ندارند، هر چند به طرف مذاکره‌کننده اعتماد ندارند.
نکته مهم اما این است که به نظر در کشور ما ایران، هنوز آن‌طور که باید معنا و مفهوم گفت‌وگو، مذاکره و تعامل دیپلماتیک با جهان جا نیفتاده است. البته این مسأله تا حدودی قابل درک است. کشوری که بلافاصله بعد از انقلاب وارد جنگی هشت ساله شده و مجبور می‌شود که با دنیا بجنگد. کشوری که از همان آغازین روزهای انقلاب اسلامی تحت فشار تحریم‌ها قرار می‌گیرد و به انواع و انحای مختلف از سوی برخی کشورهای قدرتمند مورد تضییع حقوق واقع می‌شود، مسلما زبان رویارویی و مبارزه را بهتر از زبان تعامل و گفت‌وگو می‌فهمد. از این‌رو است که به‌رغم گذشت 36‌سال از انقلاب اسلامی هنوز روحیه مبارزه و دفاع در ایران زنده است اما واقعیت این است که این روحیه مبارزه‌جویی و دفاع در مقابل ظلم نباید به هیچ‌وجه در تضاد با عقلانیت و مصلحت‌جویی در راستای منافع ملی قرار بگیرد. روحیه انقلابی‌گری مسأله‌ای است که نمی‌توان آن را از تار و پود سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران کشور جدا کرد اما باید توجه داشت که چنانچه این روحیه با تفکرات روزآمد و نگاه عقلانی و واقع‌گرایانه به جهان ممزوج نشود، روند گذار انقلاب اسلامی از تثبیت به پیشرفت حاصل نخواهد شد.
امروز برخی سیاست‌مداران ما به شدت نیازمند درکی درست از مفهوم گفت‌وگو و مفاهمه با جهان هستند. این درک البته نه‌تنها در سیاست‌مداران ما، بلکه باید در مردم ما نیز حاصل شود. امروز دیگر زمان آن نیست که بگويیم «با اصل مذاکره مخالفیم». آنهایی که با اصل مذاکره مخالف هستند، کسانی‌ هستند که گمان می‌برند مذاکره باید شکلی همانند رویارویی و جنگ داشته باشد. در چنین تفکری مشخص است که مذاکره چه شکلی خواهد یافت! اگرچه قرار بر این نیست که ایران لزوما با همه دنیا از در دوستی وارد شود اما به‌طور مسلم ایران این توانایی را دارد که حتی با دشمن خود نیز به نوعی مفاهمه دست یابد. مفاهمه‌ای که ضامن تأمین منافع ملی کشور باشد.
نکته مهم دیگر این است که زمانی که مذاکرات را آغاز کردیم، چه انتظاری از مذاکرات داشتیم؟ آیا انتظارمان این بود که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران، با قبولاندن همه خواسته‌های خود به 6 کشور قدرتمند جهان، مذاکرات را به پایان ببرد؟ اگر این‌طور می‌شد که دیگر مذاکره معنی نداشت. چراکه مذاکره یعنی معامله و بده و بستان و یک طرف نمی‌تواند همه خواسته‌های خود را به طرف مقابل تحمیل کند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، اساسا معامله‌ای در کار نیست.  آیا انتظار داشتیم که این مذاکرات شکست بخورد و تیم ایرانی هیچ دستاوردی نداشته باشد و بدون کسب امتیازی میز مذاکره را ترک کند؟ این هم از سیاست‌های نظام نبوده است. چراکه اگر این‌طور بود، بهترین تیم مذاکره‌کننده تشکیل نمی‌شد، رهبر معظم انقلاب تا این اندازه از مذاکرات دفاع نمی‌کردند، رئیس‌جمهوری و بسیاری از چهره‌های سیاسی دولتی و غیردولتی از روند مذاکرات دفاع نمی‌کردند، 16 ماه مذاکره انجام نمی‌شد، توافق اولیه ژنو انجام نمی‌شد و اساسا تا این اندازه با آمریکا وارد مذاکرات رودررو و دو‌جانبه نمی‌شدیم.  شاید برخی بگویند که ما مذاکره کردیم تا حجت را بر طرف مقابل تمام کنیم و نتیجه چندان برایمان مهم نبود. بله! ما می‌خواستیم و می‌خواهیم که حجت را بر طرف مقابل تمام کنیم اما بدون هیچ تردیدی نتیجه این مذاکرات نیز برایمان مهم بوده و هست. ما به دنبال کسب نتیجه مثبت از این مذاکرات هستیم. این تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و ترکیب آن نشان می‌دهد که این تیم به دنبال تاکتیک «مذاکره برای مذاکره» نیست. تیم فعلی هسته‌ای واقع‌گرا و عمل‌گرا ست و به دنبال نتیجه است و این رویه را با جدیت و مهارت دنبال می‌کند.  آنها که می‌گویند «مذاکرات چه به نتیجه برسد و چه نرسد، ما برنده خواهیم بود»، به دلایلی و مصلحت‌سنجی‌هایی تنها یک روی سکه را می‌بینند. تیم هسته‌ای ما تیم‌ملی فوتبال نیست که به هر تورنمنتی برود و با هر تیمی که بازی کند ما بگويیم «به دنبال پیروزی نیستم، بلکه به دنبال یک بازی خوب از تیم‌ملی هستیم» یا بگويیم «درست است که بچه‌ها باختند اما مهم این است که خوب و جانانه بازی کردند». واقعیت این است که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ما تیم‌ملی فوتبال نیست. در مذاکرات پای امنیت ملی در میان است. این دولت بدون هیچ تردیدی به دنبال برد و پیروزی در مذاکرات هسته‌ای است و در این خصوص نیز بسیار جدی عمل کرده و خواهد کرد. تیم‌ملی فوتبال اگر 10 بار هم خوب بازی کند و پیروز نشود، باز هم بازی یازدهمی در کار است اما این مذاکرات به امنیت و منافع ملی ما گره خورده است. نمی‌توان از نتیجه آن صرف‌نظر کرد و این نتیجه بدون ‌شک باید برد ایران باشد و این تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای نشان داده که تنها به برد می‌اندیشد اما بردی که در چارچوب مذاکره و معامله تعریف می‌شود. بردی که از دل بده و بستان با طرف مقابل به دست می‌آید.  کوتاه سخن این‌که، اگر کسانی، چه در داخل و چه در خارج، از همان روزهای اول بر این عقیده بودند که ایران تنها قرار است مذاکره کند و لزوما قرار نیست نتیجه مثبتی به دست آید، باید شیشه‌های عینک‌ خود را تمیز کنند. این دولت اهل مذاکره جدی است، اهل مفاهمه منطقی، عقلانی و عزت‌مندانه است و تنها به برد در مذاکرات می‌اندیشد. همین و بس!

 

 


تعداد بازدید :  95