ظرفیت نقدپذیری در جامعه ما پایین است، این موضوع هم ریشه تاریخی دارد که عمده علت آن به ساختار سیاسی، تاریخی کشور برمیگردد. از نظر تاریخی ما جامعه استبدادزدهای هستیم که هنوز ذهنیت آن در جامعه وجود دارد. این نوع رفتارها در خانوادهها، از سوی پدر و مادر در برابر فرزندانشان، از سوی مدیران با کارمندان و ... هم دیده میشود. در تمام زوایای جامعه این نوع نگاه قابل مشاهده است. متاسفانه در جامعه شرایطی ایجاد شده که ما به خودمان حق هر گونه نقدی را میدهیم، بدون اینکه خودمان تحمل نقدپذیری را داشته باشیم، به گونهای که از هر نقدی به شدت برآشفته میشویم و نقدکننده را متهم میکنیم، شکایت میکنیم و کار را به جاهای دیگر میکشانیم. همین باعث شده تا ظرفیت نقدپذیری در جامعه دچار آسیب شود. در همه جای دنیا بهخصوص در کارهای طنز، حتی سیاستمداران به نقد کشیده میشوند، برای پلیس، ارتش و ... برنامه طنز ساخته میشود و کارهایشان نقد میشود و نهتنها اتفاقی نمیافتد که ساختار همان گروهی که به نقد کشیده شدهاند، مستحکمتر میشود. در همه جای دنیا هم همین است. زمانی که صنفها در قالب طنز، مورد نقد قرار میگیرند، به جای اینکه ساختارشان ضعیف شود، محکمتر هم میشود و کمتر آسیب میبینند. در سریال طنز اخیر مهران مدیری که درباره فعالیت پزشکان است هم تمام پزشکان میتوانند ادعا کنند کسانی که کارشان را به درستی انجام میدهند، نهتنها در این طنز تضعیف نمیشوند بلکه جایگاهشان در اجتماع تقویت هم میشود. بنابراین برای نمونه جامعه پزشکی باید از اینگونه برنامهها استقبال کند و این مسأله را در نظر داشته باشد که کجتابیهایی مورد انتقاد قرار میگیرد که از سوی افراد معدودی انجام میشود. در تمام صنفها، ضعفهایی وجود دارد. خود آن صنف است که باید ضعفهایش را برطرف کند و مشکلات را از میان بردارد. بنابراین اساسا چنین طنزی جامعه فرهیخته پزشکان را نشانه نرفته است. برخی از واکنشها واقعا تعجببرانگیز و بیش از اندازه تند است. اگر قرار باشد این مسائل ایجاد شود، بنابراین باید کار طنز را تعطیل کرد، چرا که به نظر میرسد هر کدام از ما خواهان این هستیم که به جز صنفی که به ما مربوط میشود، سایر اصناف مورد نقد قرار گیرند. بههرحال در برنامههای طنز برای یک صنف، یک قومیت، شهروندان یک استان و ... شخصیتپردازی میشود. پرسش اینجاست که یک کار طنز باید به چه چیزی بپردازد؟ سوال دیگر این است که چرا این سریالها که اینقدر هم نسبت به آنها واکنش نشان میدهند، مورد استقبال مردم قرار میگیرد؟ شاید یکی از دلایل آن این است که ما خودمان را در رفتار شخصیتهایی میبینیم که در این سریالها به آن پرداخته میشود. در سالهای گذشته برای خیلی از حرفهها در سریالهای طنز شخصیتپردازی شده، مهندسان، روزنامهنگاران و ... اما کسی شکایت، تهدید به تجمع و ... نکرد. اگر قرار باشد مسئولیت ما یک مسئولیت اجتماعی باشد، طنز اجتماعی هم باید به ابعاد مختلف آن بپردازد. توصیه میشود اگر کسی اعتراضی دارد، در قالب توضیح و استدلالهای فرهنگی از طریق رسانهها اقدام کند، نه اینکه به دنبال تعطیل یک برنامه و شکایت و ... باشد. بههرحال حساسیت بیش از اندازه نسبت به پخش یک برنامه طنز، میتواند نشاندهنده آسیب در آن صنف باشد و این را تداعی میکند که آن صنف نمیخواهد ضعف و مشکلاش بازگو شود. این در حالی است که ماهیت طنز، برجسته کردن ضعفهاست. متاسفانه طنز در جامعه ما تبدیل به سبک رایج نشده، همین هم شده تا هر زمان برنامه طنزی ساخته شود، حساسیت ایجاد شود. البته نباید فراموش شود که برنامههای طنز باید با تدبیر و تامل ساخته شوند و حساسیتهای اجتماعی جامعه هم در آن در نظر گرفته شود. در این میان رسانهها هم باید به بحثهای عقلایی و منطقی در این زمینه بپردازند و واکنشها و استدلالهای درست در قالب مصاحبه، یادداشت و گزارش منتشر کنند.