درخشان موفقیتهایی از سال 73 تا 75 در پرسپولیس و در آغاز راه مربیگریاش به دست آورد و حتی توانست بهعنوان سرمربی و دستیار 2 بار قهرمانی ایران را جشن بگیرد. او چند سال بعد در تیم جوانان مشغول به کار شد و نتایج درخشانی کسب نکرد. سرمربی پیشین پرسپولیس در آغاز دهه 80 در راهآهن در لیگ یک مربیگری کرد، با پیکان به رده یازدهمی لیگ رسید، با شهرداری تبریز دوازدهم شد و با تیمهای شاهین و داماش که در مقاطعی هدایتشان را برعهده داشت هم نتیجه درخوری بهدست نیاورد تا به غیر از پرسپولیس سابقه هیچ قهرمانی در کارنامه او دیده نشود، اگرچه با شاهین بوشهر به نایب قهرمانی جام حذفی رسید. او حالا با کارنامه بدی که از خود در پرسپولیس به جای گذاشت شاید برای همیشه پلهای پشت سر خود را خراب کرد. درنهایت هم استعفایی داد که خیلی بیشتر شبیه اخراج بود.
شهروند| حمید درخشان تا قبل از حضورش روی نیمکت پرسپولیس در فصل جاری، همواره یکی از مدعیان سرمربیگری این تیم بود. او درنهایت توانست با اخراج علی دایی بعد از 18سال به نیمکت پرسپولیس بازگردد. درخشان که بعد از جداییاش از سرخپوشان در سال 75 هدایت تیمهای زیادی را برعهده داشت و درواقع یکی از باتجربهترین مربیان پرسپولیسی در سالهای اخیر محسوب میشد، سالهاست که نتوانسته در تیمهای تحت هدایتش محبوبیت خوبی بهدست آورد. در پرسپولیس نیز همین اتفاق برای او افتاد و به غیر از برد دربی هیچوقت آنچنان که باید از سوی سکوهای قرمز تشویق نشد. کارشناسان در گفتوگو با «شهروند» دلایل ناکامیهای درخشان و اشتباهات مرگبار او را بر شمردند.
اسیر معماری غلط
جلال چراغپور
کارشناس فوتبال
جدا از بحثهای مدیریتی اگر بخواهیم از نظر فنی درخشان و تیمش را بررسی کنیم، میبینیم که او از خط دفاع تا نوک حمله نتوانسته تیم خوبی را وارد زمین کند. مهمترین نقطه تیم که درون دروازه است، با وجود داشتن 2 دروازهبان در نیم فصل اول که بعدا یکی از آنها جدا شد، همیشه دچار مشکل بود. یک دروازهبان خوب حداقل در 6 بازی متوالی نباید اشتباه داشته باشد اما دروازه پرسپولیس در این ماهها همیشه لرزان بود. در خط دفاعی نیز درخشان هیچوقت نتوانست از
2 دفاع مرکزی ثابت استفاده کند. در خط هافبک دفاعی یک مهره تأثیرگذار به نام رضا حقیقی را در نیمفصل از دست داد. در خط حمله نیز پرسپولیس هیچ وقت یک نوک کلاسیک نداشت. ما درخشان را روی نیمکت پرسپولیس با 2 لباس دیدیم، یکی در مسابقات داخلی و یکی هم خارجی. در ایران با توجه به پیشرفت دانش آنالیزورها، حنای درخشان دیگر رنگی نداشت و خیلی زود دستش برای همه تیمها رو شد اما در رقابتهای آسیایی چون هنوز تیمها از او و تیمش شناخت نداشتند، تقریبا موفق بود. هر تیمی که با سیستم 3-3-4 مقابل پرسپولیس بازی میکرد، پیروز میشد و درواقع درخشان اسیر معماری غلط تیمش شده بود.
خودش را به سیل سپرد
امیر حاجرضایی
کارشناس فوتبال
مهمترین نکتهای که به درخشان ضربه زد، تغییرات پی در پی در مدیریت باشگاه بود که هیچوقت ثبات را در تیم پرسپولیس حاکم نکرد. برای ارزیابی عملکرد او باید این مسائل را هم در نظر بگیریم. البته فشارها روی او برای استعفا در ماههای اخیر نیز در عملکردش تأثیر داشت. جالب است که در ایران در ظاهر همهچیز در اختیار سرمربی است اما او بدون در نظر گرفتن شرایط برکنار میشود. گذشته از این موارد، باید مسائل مالی و روانی را نیز روی بازیکنان پرسپولیس در این مدت در نظر گرفت که باعث ایجاد تنش در پرسپولیس شد. درخشان متاسفانه از آن دسته مربیانی شد که خودشان را به سیل میسپارند و حتی در برابر بیانضباطی بازیکنان نیز عکسالعملی از خود نشان نمیدهند. در کل سیستم پرسپولیس تضعیف شده بود و اصلا سالم نبود. مطمئنا اگر سیستم یک باشگاه سالم باشد، یک مربی ضعیف نمیتواند وارد آن شود. حالا ما دیگر درون این چند ماه نبودیم که متوجه اشتباهات جزیی درخشان هم شویم اما در کل هم سیستم به او ضربه زد، هم او به سیستم.
وعدههای توخالی
ابراهیم آشتیانی
پیشکسوت پرسپولیس
در درجه اول درخشان چوب مهرههایی را خورد که برای پرسپولیس بازی میکنند و البته برخی از آنها را نیز خودش جذب کرد. از همان ابتدا هم مشخص بود که او نمیتواند کاری برای این تیم انجام دهد و فقط دوست داشت روی نیمکت بنشیند. شاید هم نمیدانست داخل این تیم چه خبر است و وقتی آمد از ماجرا با خبر شد. اشتباه بزرگ او در هنگام ورودش این بود که وعده و وعیدهایی به هواداران داد و نتوانست به آنها عمل کند. در تعطیلات نیمفصل هم میتوانست تیمش را تقویت کند اما این کار را نکرد و آنطور که برخی میگویند با دلالی بازیکن گرفت. در نیمفصل دوم هم که هر روز شاهد یک بیانضباطی در پرسپولیس بودیم و درخشان هم هیچ برخوردی با بازیکنان نمیکرد. اینطور شد که دیگر کسی روی حرف درخشان در تیم حساب
باز نمیکرد و خودش هم به جای اینکه از پیشکسوتان کمک بگیرد و کمیته فنی تشکیل دهد، سرخود کارش را جلو برد و نتیجهاش این شد که میبینید.
بازیکنان، دوستش نداشتند
فرشاد پیوس
پیشکسوت پرسپولیس
حمید این تیم را خودش نبسته بود و نباید میآمد. از طرفی نحوه آمدنش هم زیاد قابل قبول نبود. همینطور شد که هیچکس از ابتدا او را قبول نداشت چون جای کسی آمد که میان هواداران محبوب بود. اشتباه دوم درخشان نقل و انتقالات نیمفصل بود که هیچ بازیکن اسم و رسم داری را به پرسپولیس نیاورد و بازیکنانی جذب کرد که معلوم نیست کجا بودهاند. نکته دیگر درباره رفتار او با بازیکنان بود. درخشان نتوانسته بود جو خوبی را در تیم به وجود آورد و اصلا بازیکنان با او رفیق نبودند. اصلا خیلی از بازیکنان او را دوست نداشتند و به همین دلیل برایش بازی نمیکردند. در همین بازیهای آخر اگر دقت کنید بازیکنان اصلا در زمین نمیدوند، درحالیکه در دوره مربی قبلی اینطور نبود. حالا وقتی او هم میخواست با این بی انضباطیها برخورد کند، هیأتمدیره و کمیته انضباطی باشگاه میگفتند که بازیکن باید به تمرینات برگردد. درخشان هیچوقت مدیریت باشگاه را پشت خودش نمیدید و درنهایت هم این نداشتن تعامل به استعفایش منجر شد.