اگر نگوییم همه ولی بیشتر والدین برای فرزندانشان قبل از رفتن به مدرسه کتاب میخوانند، اما این کار تأثیر زیادی بر ایجاد علاقه به کتاب در کودکان ندارد. یکی از دلایل آن، این است که این کار بهصورت نامنظم و هر از چند گاهی صورت میگیرد و در نتیجه کتاب بهعنوان کالایی ضروری وارد زندگی آنان نمیشود. بهتر است والدین برنامه ثابتی جهت مطالعه کتاب برای فرزندشان ترتیب دهند، بهعنوان مثال، هر روز قبل از درست کردن شام یا هر شب قبل از خواب. دلیل دوم بیاثر بودن این کار شاید این باشد که بسیاری از والدین آن را به اصرار فرزند خود انجام میدهند و خود تمایل و علاقهای به آن ندارند. اگر والدین از خواندن چندباره کتابهای فرزندشان خسته میشوند، یکی از پیشنهادات، پیدا کردن کتابهای مورد علاقه زمان کودکی خود آنان است.
البته ناگفته نماند که این کار سختی است، توصیه میشود خواندن این کتابها توسط والدین با علاقه بیشتری صورت گیرد زیرا این کار تأثیر مثبت بیشتری دارد. والدین زمانی که میخواهند فرزندان مدرسهای را به نوعی تنبیه کنند او را مجبور میکنند تا کتاب بخواند. البته شاید زمانی که آنها چنین کاری را میکنند، هدفشان اصلا تنبیه نباشد، اما نتیجه چیزی جز این نیست. بهعنوان مثال زمانی که برنامه تلویزیونی مورد علاقه فرزندمان درحال پخش است یا وقتی میهمانی عزیز در خانه داریم و از او میخواهیم که در اتاقش کتاب بخواند واقعا لذت از کتابخواندن چه معنایی دارد؟ یا زمانی که شرط آمدن به میهمانی یا بازی کردن، خواندن میزان مشخصی از کتاب است، واقعا کتاب معنایی جز تنبیه دارد؟ مطالعه کتاب یا خرید آن باید جزیی از زندگی روزمره فرزند ما باشد، چه او کارهایی را بهدرستی انجام داده و چه به قراری که به ما داده بوده، عمل نکرده باشد.
داشتن برنامههای منظم و ثابت حداقل به میزان 4 بار در هفته برای مطالعه میتواند از شما الگویی بهتر در زمینه کتابخوانی بسازد. در هر بار لطفا حداقل یکربع را مطالعه کنید و البته این کار را در زمانی که فرزندتان خانه نیست یا خواب است انجام ندهید. اوایل شروع بهکار حتی اگر حوصله ندارید، فقط کتاب را در دست بگیرید و ادای مطالعه را دربیاورید؛ البته در اوایل کار و نه همیشه.
خواندن کتابهای داستان و رمان فقط بخشی از انگیزه افراد برای کتابخواندن است. در سنین پایین معمولا والدین تنها روی این بخش تمرکز دارند و با خواندن کتابهای داستان، سعی میکنند بچهها را با دنیای کتاب آشنا کنند.
اما همه ما با دلایل و انگیزههای دیگری نیز میتوانیم کتاب بخوانیم. به دست آوردن اطلاعات و پیداکردن جواب سوالات و یاد گرفتن مطالب جدید ازجمله این موارد است.
امشب که میخواهید غذا درست کنید، لطفا کتاب آشپزیتان را بردارید و حداقل یکربع در آن گشتی بزنید یا اگر میخواهید دستی به سر و روی باغچه بکشید، قبل از آن کتابی در زمینه باغبانی مطالعه کنید. یا اگر بهتازگی مستندی درمورد تغییرات آبوهوایی دیدهاید، کتابی در این مورد بخوانید تا اطلاعاتی کاملتر داشته باشید. این استفاده و مراجعه پیوسته ما به کتابها میتواند بخش دیگری از کاربرد و استفاده کتاب در زندگی را به فرزندمان نشان دهد. لطفا کتابها را از پشتشیشههای کتابخانه در بیاورید و وارد جریان زندگیتان کنید. در زمان خواندن کتاب برای بچههای پیش از دبستان بهتر است به چند نکته توجه داشته باشید. اگر وسط خواندن کتاب، فرزندتان حواسش پرت میشود، او را مجبور به نشستن و گوشدادن نکنید، کتاب را میتوان در چند قسمت و بهصورت سریالی خواند. در پایان خواندن کتاب، بسیاری از والدین برای اطمینان از اینکه فرزندشان حواسش جمع بوده، از او سوالاتی درمورد کتاب میکنند. لطفا از این کار اجتناب کنید، چراکه کتابخواندن قرار است لحظات شادی برای فرزندتان ایجاد کند نه اینکه مانند جلسه امتحان در او ایجاد نگرانی کند. لطفا در زمانی که کتابی را برای بار دوم، سوم یا شاید هم دهم میخوانید، خلاصهسازی نکنید و عین عبارات را بخوانید. خلاصهکردن، جدای از نشاندادن بیعلاقگی شما به خواندن کتاب، فرزندتان را نیز دچار سردرگمی میکند.