| مصطفی عابدی | روزنامهنگار |
تفاهم لوزان میان ایران و 1+5 خیلی چیزها را روشن کرد که تا پیش از این تصور امکان آنها نیز سخت مینمود. یکی از اموری که کشف شد، شدت مخالفت برخی از دلواپسان با هر اقدامی است که دولت انجام میدهد و در این راه چنان بيپروا هستند که به هر دستآویزی هم متوسل میشوند. اگر چه این رفتار برای بسیاری از آگاهان سیاسی غیرمنتظره نبود ولی برای برخی از دوستان اصولگرای آنان باید تازگی داشته باشد و همچنین درسآموز. منظور این نیست که بگوییم این تفاهم مقدس است و کسی حق ندارد درباره آن نقد یا اعتراض کند. بلکه برعکس، در سیاست هیچ چیز مقدسی وجود ندارد و هر فرد و هر مقامی باید نقد شود و به طریق اولی اقدامات آنان هم باید نقد و بالاتر از آن تخطئه شود. حتی نمیخواهیم بگوییم نقد سازنده باشد، چون در این صورت نقد را مُقَّید کردهایم ولی انتظار میرود که دوستان دلواپس در چارچوب مورد ادعای خودشان نقد کنند. وقتی میخواهیم توافقی را نقد کنیم یا از منظر سیاسی است یا حقوقی. اگر نقد حقوقی میکنیم باید بگوییم که کدام بند آن مخالف قانون و اختیارات است و اگر از منظر سیاسی نقد میکنیم باید شرح دهیم که هزینه هر یک از بندهای موافقتنامه و منافع آن چقدر است؟ و آیا هزینهها بر منافع برتری دارد یا خیر؟ در هر صورت آیا راههای بهتری هم بوده است که انتخاب شود یا نه؟ البته میتوانیم برای تأیید ادعاهای خود به اظهارات دیگران هم استناد کنیم ولی در استفاده از این شیوه باید محتاط بود، زیرا دیگران برحسب مخاطبان خاص خود سخن میگویند و لزوما حقیقت را بیان نمیکنند.
متاسفانه دلواپسان این تفاهم به جای آنکه حرفهای کارشناسانه خود را بزنند و تحلیل حقوقی و ارزیابی هزینه و فایده بندها و محتوای توافق را نمایند، کارشان شده نقل سخنان طرف مقابل و مخالفان حکومت. اینکه اوباما چه گفت یا اینکه فلان روزنامه آمریکایی چه گفته است؟ ولی جالبترین نمونه نقلقول از ابوالحسن بنیصدر، اولین رئیسجمهوری ایران است که از طرف یک خبرگزاری اصولگرا و وابسته به بودجه عمومی منتشر شده که گفته است: «این یک توافق یکجانبه به نفع آمریکا و به ضرر ایران است. ایران متعهد به لغو تمامی فعالیتهاست اما غرب تنها تحریمها را لغو خواهد کرد. مسئولان سعی دارند با دستکاری ترجمه به مردم بقبولانند که پیروز شدهاند». قصد توهین به بنیصدر را نداریم ولی کسی که اظهاراتش هیچ ارزش تحلیلی ندارد، حتی اظهارات خبری او هم فاقد اعتبار است چه رسد به تحلیلش، به یکباره نقل قول او در صدر خبر یک خبرگزاری اصولگرا قرار میگیرد در حالی که اگر دیگران از این افراد مطلبی را نقل کنند با تهاجم و پیگرد مواجه میشوند. جالب اینکه این افراد منتقد تا دیروز کلیت برنامه هستهای را رد میکردند و آن را به ضرر ایران میدانستند ولی امروز که در برابر گذشتن از بخشی از آن تحریمها لغو شده، ساز دیگری را کوک کردهاند و دلواپسان هم مطالب آنان را با خوشحالی نقل و از طریق پیامک به اطلاع عموم میرسانند! کاش فقط همین یک مورد بود. کافی است به مورد زیر هم توجه کنیم! «نیویورکتایمز: مقامات آمریکا متعجبند که ایران میخواهد 1000 سانتریفیوژ بیهوده در فردو بچرخد تا صرفا غرور ملی حفظ شود».
آیا در شأن دوستان هست که به جای نوشتن تحلیل خودشان در نقد تفاهم موجود که براساس یک منطق روشن باشد، خبرگزاری را به پوشه اقدامات ضد ایرانی تبدیل نمایند؟ اگر واقعا مقامات آمریکایی از بیهوده چرخیدن سانتریفیوژهای فردو متعجبند آیا دوستان ایرانی دلیل آن را نمیدانند؟ آیا از اظهارات وزیر خارجه متوجه نشدند که این کار ابزار تضمینی ایران برای متعهد نمودن طرف مقابل به تعهداتش است؟ به علاوه اگر این کار بیهوده بود چرا این همه در برابر پذیرش آن مقاومت کردند؟ به نظر میرسد که این بخش از دلواپسان حاضر نیستند ذرهای عقبنشینی کنند به همین دلیل فرمان را کندهاند و پا روی گاز گذاشته و به پیش میتازند و اصلا هم توجهی به دره پیشرو ندارند.