گروه هلال| مقصد «سرای احسان»؛ جایی که تا چند سال پیش اردوگاه اسرای جنگ بود و امروز خانه 500 توانیاب ذهنی. چند ساعت به لحظه تحویل سال مانده بود که به روستای قله نو چمن از توابع بخش کهریزک رسیدیم، تابلوها پشت سر هم مسیر را مشخص میکنند؛ یک تابلوی بزرگ، آسایشگاه سالمندان کهریزک را نشان میدهد و كمي آنطرفتر یک تابلوي کوچک مسير «سراي احسان» را؛ موسسه خيريهای که به جايي وابسته نيست، ساختمان آن را هلالاحمر بنا نهاده و در حال حاضر هم از بهزيستي و جمعیت هلالاحمر كمك ميگيرد؛ خانهای برای اسکان توانیابان ذهنیای که بیشترشان از سرنوشت خود خبر ندارند. مددکاران داوطلبی که به این مددجویان خدمت میکنند، هیچ نسبت خونی و سابقه آشنایی با آنها ندارند و تنها نقطه اتصالشان به این آدمها، خداست و تلاش برای کسب رضایت او. «دکتر عفت صالحی» یکی از همین نیکوکاران است که از سال 72 پای مددجویان نشسته. این داوطلب خیر میگوید: «شرط ورود به اینجا این است که توانیاب ذهنی، بيبضاعت یا بيخانمان باشد. آنها وقتی بیرون از اینجا هم بودند، روزگار خوشی نداشتند و اینکه هر کدام چه داستانهایی را از سر گذراندند تا به اینجا رسیدند، مثنوی پردردی است.» صالحی ادامه میدهد: «خیران زیادی با این مرکز آشنا نیستند. مردم به آسایشگاه سالمندان کهریزک میآیند اما به اینجا
سر نمیزنند. حتی همین بیخبری باعث شده مردم به بعضی از موسسات خیریه خصوصی که شهریه هم میگیرند، کمک کنند ولی به چنین جاهایی که واقعا محروم هستند، توجهی نداشته باشند.» او ادامه میدهد: «وقتی ساکنان این سرا دورترین راهی که رفتهاند تا انتهای حیاط یا نزدیک دیوار بوده است؛ وقتی هر شب چشمشان را زیر سقف خوابگاه روی هم میگذاردند و هر روز چشمهایشان را که باز میکنند، اولین چیزی که میبینند همان سقف است، دیگر به چه دلخوش باشند؟ برای همین هم است که من تا جان در بدن دارم دست از این سرا نمیکشم و با دیگر خیران این مرکز بهطور مستمر میآییم تا مددجویان از مشکلاتشان بگویند و در راستای رفع آنها گام برداریم؛ چون به توجه و محبت ما و امثال ما نیازمندند.»
کمک حوزه نمایندگی ولیفقیه
در حاشیه دیدار نوروزی مسئولان و داوطلبان جمعیت هلالاحمر که در قالب برنامه ملی «نیابت» صورت گرفت، نشستی صمیمی با مسئولان این مرکز برگزار شد و سپس آنها با حضور در آسایشگاهها و کارگاههای آموزشی و کاری از نزدیک با مددجویان گفتوگو کرده و در جریان روند درمان آنها قرار گرفتند. در این دیدار، حجتالاسلام و المسلمین معزی گفت: «انسان موجود برتر و گوهر جهان آفرینش است، حفظ کرامت او الزامی است و اگر انسانی از لحاظ جسمی و روانی دچار آسیبی شد، نباید او را در جامعه
رها کرد بلکه دید انسانی این است که همه ما او را فرودست نپنداشته و دست نیازش را مانند دست خداوند بدانیم که بالاتر از همه است و او را مکرم بدانیم.»
حجتالاسلاموالمسلمین معزی بيتوجهی و بيتفاوتی نسبت به چنین بیمارانی را زاییده تفکر و دیدی شیطانی دانست و ادامه داد: «شاید مقداری از حرف تا عمل فاصله باشد و برخی کارها گرچه در ابتدا ناممکن مینمایانند اما مومنان نباید هیچگاه مأیوس شوند؛ چرا که وعده الهی این است که کار خیر را ۱۰ برابر میکند و باید در مسیر خیرخواهی تلاش کرد.» نماینده ولیفقیه در جمعیت هلالاحمر گفت: «به طور تقریبی ۵۰۰ توانیاب ذهنی در این مرکز نگهداری میشوند و اگر این عدد را ضرب در خانوادهها و امیدواریهای آنها کنیم، رقم قابل توجهی به دست میآید که نیازمند کمک و همدلی هستند.» حجتالاسلاموالمسلمین معزی تأکید کرد: «مردم ایران، نوعدوست و با مهر و عطوفت هستند که میتوان با اطلاعرسانی مناسب و گسترده، کمکهای آنان را به سمت و سوی یاری به چنین بیمارانی سوق داد و خیرین میتوانند به جای هزینههای بدون ملاک و جلوگیری از تبذیر و اسراف، باری از دوش خانوادههای این بیماران بردارند تا روند درمانی آنها نیز تسهیل شود و بتوانند به جامعه بازگردند.» حجتالاسلاموالمسلمین معزی سرای احسان کهریزک را سفره احسانی گسترده در کنار صحرایی گسترده توصیف و اعلام کرد: «با کمک مالی حوزه نمایندگی ولیفقیه در جمعیت هلال احمر، بر سفره احسان طعام شما، نمکی را فراهم میکنیم.»
از مردم و برای مردم
سرای احسان شامل چند ساختمان است؛ ساختمان مدیریت و کارکنان آسایشگاه، خوابگاه مددجویان، ساختمان غـذاخوری، رختشویـخانـه، ساختمان زنان، کارگاه و... واقعیت آن است که این موسسه خیریه آنچه در توان داشته به کار گرفته اما از طرف هیچ نهاد دولتی و غیردولتی به آنها کمک کافی نشده است. واقعیت آن است که بعضی از توانیابان ذهنی، توانایی رعایت بهداشت شخصی خود را هم ندارند و چه کسی میخواهد از حدود 500 مددجوی مستقر در سرا نگهداری کند؟ مراقبت ویژه کند؟ آیا تعداد 80 نفری کارکنان کافی است؟ با دیدن این واقعیتها بود که رئیس سازمان داوطلبان آمادگی سازمان متبوعش را اعلام کرد تا در قالب برنامه نیابت، از توان داوطلبان و خیران خود ازجمله پزشکان و پیراپزشکان بهرهمند شده که بتواند خدمات مورد نیاز این بیماران همچون حمایتی، دارویی - درمانی و عاطفی را برآورده کنند. حتی داوطلبان میتوانند نگهداری این بیماران را در میان خانوادههای خود تقبل کنند و این فرهنگ دستگیری و کمکرسانی به چنین بیمارانی را در جامعه تعمیم و تسری دهند. فرحناز رافع معتقد است: «سازمان داوطلبان از مردم و برای مردم است و حلقه اتصال میان توان توانمندان و نیاز نیازمندان است.» او توضیح داد: «با هماهنگی با مسئولان این مرکز، پزشکان و پیراپزشکان داوطلب در این مرکز حضور پیدا کرده و حمایتهای مادی و معنوی خود را به این بیماران ارایه میکنند.»
حق زندگی در کنار دیگران
«دکتر فرهاد رمضانینژاد» رئیس سرای احسان میگوید: «سال 76 که كنفرانس سران كشورهاي اسلامي برگزار شد، به دستور وزير كشور وقت، طي دو هفته عمليات قرار شد براي حفظ ظاهر شهر تمام متكديان پشت چراغ قرمزهاي شهر را جمعآوري كنند. ابتدا این موسسه به جمعآوری و ساماندهی بيخانمانهای شهر تهران میپرداخت و این افراد را جمعآوری میکردند و بعد براساس شرایطشان، تحویل مراجع ذیربط میدادند اما تا سال 1383 هیچ جایی نبود که به توانیابان ذهنی بیبضاعت یا بيخانمان جایی بدهد و به آنها رسیدگی کند و در بحث توانمندسازی آنها قدم بردارد.» رمضانی نژاد ادامه میدهد: «به این ترتیب سرای احسان محلی برای نگهداری و توانمندسازی این مددجویان شد. خیلیهایشان را خانوادههایشان به اینجا تحویل میدهند، خیلیهایشان کس و کاری ندارند و سالهاست که در همین جا مستقر هستند و این موضوع در سالهای اخیر نیازمند صرف امکانات و توجه و کمک ویژهای از سوی خیران و دولت است.» او میگوید: «باور ما این است که توانیاب ذهنی حق دارد در کنار دیگران زندگی کند. مردم ما اخلاق انسان دوستانهای در مورد همنوعشان دارند، ولی شاید به دلیل کمآگاهی اگر کسی مشکل روانی پیدا کند، به سرعت از او فاصله میگیرند. خانوادهای که در آن توانیاب ذهنی حضور دارد، خانواده بستهای است که ارتباطات زیادی با دنیای اطرافش ندارد و البته نبود قانون حمایت از این بیماران، طولانی بودن روند درمان، هزینه کلانی و باورهای فرهنگی هم کار درمان را سختتر میکند.» رمضانینژاد در پایان میگوید: «بعضیها فکر میکنند چنین فردی در خانواده باعث بيآبرویی میشود و سطح خانواده را پایین میآورد. همه مشکل قلبی و دیابت را به راحتی در جمع مطرح میکنند اما توانیاب ذهنی را از دیگران پنهان میسازند. اگر بگوییم به یک سالمند یا بیمار درگیر سرطان کمک کردهایم، توجه دیگران را جلب میکنیم اما کمک به توانیاب ذهنی برایمان ارضای شخصیتی به همراه ندارد.»
نویدبخش سال خوشیمن
فکرش را بکنید که 500 توانیاب ذهنی در یک خانه باشند؛ امیدشان بعد از خدا به کیست؟ مدیرعامل سرای احسان قسمت زیادی از مسئولیتها را بر عهده گرفته است. او معتقد است: «این مددجویان تنها نیازشان، کمکهای مادی نیست، برش عاطفی تأثیرات بیشتری روی این مددجویان میگذارد و تلاشمان این است که
رفت و آمدهای اجتماعی را بیشتر کنیم تا آنها بتوانند به جامعه برگردند.» علیرضا طاهری ادامه میدهد: «آمدن هلالاحمریها به این مرکز، نویدبخش سال خوشیمنی برای بیماران است تا با کمکهای دولتی و مردمی به جای اینکه این مراکز را بیشتر کنیم، بتوانیم با تأمین دارو، هزینههای هنگفت مشاورههای روانشناسی و... آنها را به خانواده و جامعه برگردانیم.» طاهری در مورد یارانهای که سازمان بهزیستی در اختیارشان قرار میدهد، میگوید: «این مبلغ برای هزینههای اینجا کافی نیست؛ ما در تهیه دارو و غذا دچار مشکل هستیم. داروهای این بیماران بسیار هزینهبر است و هر روز تعداد زیادی از این داروها باید مصرف شود و اگر کمک نیکوکاران هم نباشد، نمیتوان یک ماه هم اینجا را اداره کرد؛ اما امیدواریم با تعامل با هلالاحمر و با توجه به وضع تحریم دارویی بتوانیم خدمات خوبی به این انسانها بدهیم که واقعا در قطعهای از زمین فراموششده هستند. بعضیها شاید اصلا ندانند که همنوعشان اینجا بیمار است و نیاز به کمک دارد.» علیرضا طاهری در ادامه از مادری میگوید که فرزندش را در اینجا رها کرده بود و میگفته: «من از فرزندم سیر نشدم ولی چه کنم که توان مالی نگهداریاش را ندارم. لااقل با سپردنش به این مرکز میتوانم امیدوار باشم که مدتی بیشتر میتواند زنده باشد.» مدیرعامل سرای احسان میگوید: «گاهی اوقات ما شاهد مرگ تدریجی و رنج مددجویان هستیم ولی صدایمان به جایی نمیرسد و کاری از دستمان بر نمیآید.»
آنها چشمانتظارند
بسیاری از مددجویان مستقر در سرای احسان شناسنامه ندارند؛ خانه و نشانی خود را فراموش کردهاند؛ تاریخ تولد یا حتی نام خود را نمیدانند؛ اما با همه این احوال داوطلبان را به خوبی میشناسند، جنس محبت آنها را که مرتب از جمعیت هلالاحمر شهر ری به دیدارشان میروند به خوبی درک کردهاند. یکی از مددجویان میگوید: «اینجا با ما خوب برخورد میکنند. خدا خیرشان بدهد.» بعد آرامآرام راه خود را ادامه میدهد و زمزمه میکند که «بقیه عاقل نیستن، میدونی؟ دیوونه هر کی به تو گفت دیوونه، بهش بگو نفهمیدی کی عاقله کی دیوونه.» در پایان این دیدار، مددجویان سرای احسان از نماینده ولیفقیه در جمعیت هلالاحمر خواستند که آنها را به زیارت امام رضا(ع) بفرستد و از ایشان تشکر کردند. توانیابان ذهنیای که ما آنها را از خود راندهایم و اطراف آنها در این روستای دورافتاده دیوار کشیدهایم، نمیخواهند خودشان را از مردم پنهان کنند، همه با اشتیاق دوست دارند صحبت کنند و از درد و رنج و تنهاییشان بگویند.