براساس مطالعهای که اخیرا درباره کم و کیف زندگی خانوادگی در انگلیس انجام شده، شمار کودکانی که با والدین خود زندگی میکنند، در فاصله یک نسل یکسوم کاهش یافته است. از هر 3کودک، بیشتر از یک کودک در فضایی زندگی کردهاند که تا 11سالگی اختلافات خانوادگی نظیر مشاهده جدایی والدینشان وجود داشته و تنها نیمی از این کودکان در زمان اتمام دوره مدرسه ابتداییشان هنوز در خانهای زندگی میکردهاند که توسط پدر و مادری ازدواج کرده سرپرستی میشده است. این مطالعه شواهد بیشتری را از ارتباط قوی بین فروپاشی خانوادگی و مسائلی نظیر مشکلات رفتاری یا فقر ارایه میدهد.
الگوهای درحال تغییر زندگی خانوادگی در انگلیس، در تازهترین یافتههای یک مطالعه به عمل آمده از وضع زندگی 13 هزار کودک به دنیا آمده در ابتدای قرن جدید نشان داده شده است. این مطالعه تصویر واضحی از کودکی مدرن کودکان انگلیسی بههمراه جزییاتی از ساعت خواب آنها و اینکه آیا والدینشان هنوز همان رفتارهای سنتی را با آنان دارند یا نه، همچنین درباره استفاده غیرقانونی آنها از شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک در اختیار خواننده میگذارد.
این مطالعه نشان میدهد که اکنون سهچهارم کودکان تا 11سالگی صاحب یک گوشی همراه میشوند و از هر 10 کودک 6کودک داخل اتاقشان تلویزیون دارند، اما فقط اقلیتی از آنها اجازه دارند به تنهایی و بدون نظارت یک فرد بالغ بیرون از خانه بازی یا دوچرخهسواری کنند.
در دورانی که هرچه میگذرد پشت درهای مدارس در ساعت تعطیلی شاهد حضور تعداد بیشتری از والدین است، نیمی از کودکان 11 ساله حتی همراه یک فرد بزرگسال، هرگز سوار یک وسیله حملونقل عمومی نشدهاند. آخرین اطلاعات به دست آمده از یک مطالعه دیگر نشان میدهد که تنها 61درصد از کسانی که مورد مطالعه قرار گرفتهاند تا 11 سالگی هنوز با پدر و مادرشان هر دو زندگی میکنند که به نسبت 85درصد دوسال پیشتر تنزل فاحشی را نشان میدهد. فقط 50درصد از پدران و مادران کودکان تا 11 سالگی آنها هنوز با هم زندگی میکنند درحالیکه این رقم زمانی که آنها کودکانی نوپا بودند 60درصد بود. در مطالعهای مشابه که زندگی افرادی را که 30سال پیش بهدنیا آمدهاند مورد بررسی قرار داده، معلوم میشود 90درصد آنها تا 11سالگی هنوز با پدر و مادرشان هردو زندگی میکردهاند. این اطلاعات جدید نشان میدهند که از هر 5 کودکی که پدر و مادرشان از هم جدا شدهاند، بیشتر از
یک نفرشان دارای مشکلات رفتاری یا عاطفیاند، نرخی که تقریبا دو برابر بیشتر از کودکانی است که هنوز با والدینشان زندگی میکنند. این نرخ درمیان کودکانی که در خانوادههای تک سرپرست بزرگ شدهاند از این هم بیشتر است.
این مطالعه همچنین نشاندهنده ارتباط بین ازدواج و ثبات خانوادگی است، به این ترتیب در خانههایی که زوجها بدون ازدواج در کنار هم زندگی میکنند، احتمال جدایی زن و مرد دوبرابر زوجهایی است که با هم ازدواج کردهاند. این گزارش تصریح دارد: «شایان ذکر است که زیانهای گسست خانوادگی ممکن است به نسبت خود کودکان 11 ساله، اثر مستقیمتری بر تجربه بزرگسالان در بازارهای کار و مسکن و نیز بر بهداشت روانیشان و فشار بر خانوادههای تکسرپرست داشته باشد.»
اما هری بنسون، مدیر پژوهشگر اتاقفکر بنیاد ازدواج میگوید: «سیاستمداران دیگر نمیتوانند آنچه را که این مطالعات دارند به ما میگویند با امنیتخاطر نادیده بگیرند. منظور نتیجه این مطالعات حاکی از این هستند کودکانی که والدینشان با هم زندگی نمیکنند، در معرض خطرات سلامتی روانی بیشتری قرار دارند. درمورد کودکان والدینی که بدون ازدواج در کنار هم زندگی میکنند نیز وضع به همین ترتیب است. باورکردنی نیست که سیاستمداران نیز به روش خود مقوله ازدواج را نادیده میگیرند، اما پیام این مطالعات کاملا روشن است؛ اگر ما والدین را به ازدواج کردن تشویق نکنیم این خطرات را افزایش دادهایم.»
از هر 5 کودک تقریبا یک نفر بیشتر از 3 ساعت از وقتش را در روز صرف تماشای تلویزیون یا بازیهای رایانهای میکند و تنها نیمی از آنها در ساعت مشخصی به رختخواب میروند. اما آنها تمایل اندکی نسبت به عادات بد نسلهای پیشین خود نشان میدهند؛ در مقایسه با 14درصد سال 1980، تنها 3درصد کودکان 11 ساله تاکنون سعی کردهاند یک سیگار بکشند. همچنین از هر 10 کودک 11 ساله، فقط اندکی بیشتر از یک نفر الکل را امتحان کردهاند.
در عین حال وقتی پای نظم و انضباط کودکان پیش میآید، والدین طبقه متوسط به نسبت والدین طبقه کارگری سختگیری کمتری دارند، اما کودکان طبقه متوسط بیشتر احتمال دارد که بهموقع به رختخواب بروند و کمتر احتمال دارد تا این سنین از مغازهای دزدی یا از مدرسه فرار کرده باشند.