مهراب شریفی سده مدرس امداد و نجات موسسه آموزشعالی هلال ایران
بر این باورم که روزنامه وزین «شهروند» در سال 93سال پرباری را سپری کرد، تفوق رویکرد اجتماعی بر دیگر رویکردها و مشی مشفقانه و راهگشایانه در طرح مشکلات و معضلات اجتماعی، کنش غالب و درخور توجه روزنامه در سال 93 بود. پرداختن به مسائلی که درگیر و دار پرداختن بیشتر روزنامهها به فعل و انفعالات دایره سیاست کمتر به چشم آمده و کنشگران سیاسی و نخبگان جامعه کمتر بدان توجه کرده و گاهی از دید جامعه هم مغفول و پوشیده میماند، هنر رسانهای است که دغدغه مردم دارد و طبیبانه به مردم و جامعه و دردها و آلام آنان مینگرد.
همچنین دور ماندن از کشمکشهای رایج سیاسی و پاسداشتنشان و جایگاه جمعیت هلالاحمر بهعنوان نهادی عامالمنفعه و کنشگر فعال در عرصههای ملی و بینالمللی در ارایه خدمات امدادی و بشردوستانه فارغ از تعلقات سیاسی و بهگونهای بیطرفانه و بیغرضانه از دیگر ویژگیهای یکسال حضور در عرصه اطلاعرسانی بود.
حضور هوشمندانه رسانه در حوزه حوادث و سوانح و پیگیری کاستیها و نارساییها در عرصه مدیریت بحران رویدادی میمون و فرخنده بود، از این رو که رسانهای فراگیر و متعلق به یکی از سازمانهای موثر در مدیریت بحران کشور در این موضوع ورود کرده و قصد آن دارد که به غفلت رسانهای و اجتماعی در این بخش پایان دهد. در سالی که گذشت پوشش مناسب خبرهای حوادث و سوانح و بهویژه اخبار حوزه امداد و نجات قابل توجه بود و همچنین فرصتی را برای مدیران جمعیت فراهم
آورد تا با بهره جستن از فضای رسانه دغدغهها و برنامههای خود را برای مردم بازگو کنند. از این فرصت مغتنم به آموزش همگانی و فراگیر مردم نیز پرداخته شد، ولی آن چه شد، اگرچه ضروری بود ولی به کفایت و پختگی لازم نرسید (البته شاید کمی قضاوتمان شتابزده باشد) فرصت کمتری برای نخبگان فراهم آورد تا به نقد کنشهای جاری در این عرصه بپردازند، کمتر به نقد و تحلیل عرصه گسترده مدیریت بحران و بهویژه
امداد و نجات پرداخته شد، شاید یکی از علتها کمبود یا نبود خبرنگاران حرفهای در این عرصه بود، ولی میشد با گردآوردن مدیران، صاحبنظران و کنشگران عرصه امداد و نجات به چالشها و مشکلات پیشرو پرداخت و مدیران ارشد را به چاره کردن مشکلات فراخواند. متاسفانه اغلب گزارشها حاکی از آن بود که امور به بهترین شکل ممکن به انجام رسیده و هیچ مشکل و معضلی وجود ندارد! درحالیکه واقعیت غیر از این بود. برخی از گزارشات شبیه رپورتاژ آگهی بود و به یک گزارش تبلیغاتی سفارش روابط عمومی سازمان شباهت داشت. در حالیکه یک رسانه بیش از آنکه دغدغه سازمان و مدیران آن را داشته باشد باید دغدغه مردم و پاسداشت حقایق و واقعیتها را نیز داشته باشد، رسانه حنجره حقیقتگوی و چشم نگران و واقعبین مردم است.
اکنون حاصل یکسال تلاش این رسانه پیش روی مردم، مدیران و فعالان عرصه مدیریت بحران کشور قرار دارد، تأمل بیشتر در آنچه کردیم و آنچه باید میکردیم (و به دلایل گوناگون موفق به انجام آن نشدیم!) بهترین راهنما و راهگشای ما در سال پیشروی است.
در سالی که گذشت کمتر از نکتهسنجیها و ریزبینیهای خبرنگاران حوزه امداد و نجات در روزنامه میشد رگههایی در گزارشات و مقالات یافت. در مصاحبهها نیز سوالات جدی و چالش برانگیز را کمتر میشد دید. در صورتی که عرصه امداد و نجات و فراتر از آن مدیریت بحران کشور عرصه پرچالش و سوالبرانگیزی است، قریب به 8سال از تصویب قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور میگذرد و تصویب این قانون را باید گامی بلند و رو به جلو دانست ولی متاسفانه تحول و تکاملی که باید در این حوزه شاهد آن باشیم، همچنان رخ نداده است. کار گروههای تخصصی چندگانه هنوز سامان لازم را نیافته و اغلب در تنگنای فقدان یا کاستی اهداف، اختیارات، وظایف و از همه مهمتر برنامههای مدون در سطوح ملی، منطقهای و محلی روزگار میگذرانند.
در بخش هماهنگی و فرماندهی واحد همچنان مشکلات گذشته پا برجاست و بهرغم اختیارات قانونی سازمان مدیریت بحران از اعمال اقتدار و حاکمیت خود بر سازمانهای دخیل در مدیریت بحران ناتوان و فاقد سازوکارهای لازم است.
در عرصه امداد و نجات نیز چالشهای موجود بسیار قابل تأمل و جدی است، با وجود تأکید و تصریح قانونی در طرح جامع امداد و نجات بر محوریت جمعیت هلالاحمر در مدیریت و فرماندهی میدان هنوز سازوکارها و تدابیر لازم اتخاذ نشده است، از طرفی اداره میدان مستلزم طراحی برنامههای عملیاتی، طراحی و اجرای سامانههای فرماندهی برای کنترل و هدایت هوشمندانه میدان و هدایت و بسیج دقیق منابع است، همچنین برای اجرای موثر عملیاتهای تخصصی امداد و نجات بکارگیری تیمهای تخصصی برابر استانداردهای جهانی یک ضرورت غیرقابل انکار است. پشتیبانی موثر از عملیات در دو بخش کلان امداد (فراهمآوری آب، غذا و سرپناه) و جستوجو و نجات نیز مستلزم بهکار بستن تدابیر دقیق و ویژه در بخشهای گوناگون لجستیکی است. بسیاری از ساختارهای تشکیلاتی براساس وظایف و ماموریتها شکل نگرفته است.
کاستیهای موجود در همه این اموری که شرح آن رفت جدی و قابل تأمل است. در بسیاری از حوزهها ابزار جدید و گرانقیمتی فراهم آورده شده ولی این ابزار و امکانات با رویکردهای سنتی و سازوکارهای غیرعلمی هیچ سنخیتی نداشته و فاقد کارآیی لازم است. یادگیری و بهکار بستن روشهای جدید مستلزم آموختن است و نمیتوان با آموختههای گذشته و دانش اندک از پیشرفتهای روزآمد در عرصه امداد و نجات بهره جست.
به تمامی این امور در رسانه میتوان پرداخت و با بهرهگیری از توان علمی صاحبنظران نهتنها راهکار و راهبردهای لازم را نشان داد بلکه ضرورت آنها را به مدیران ارشد سازمان گوشزد کرد.
بخش دیگری که رسانه میتوانست هوشمندانه به آن بپردازد، بخش آموزش بود، آموزش همواره یکی از بهترین راهبردها برای توانمندسازی مردم و مدیران است. آموزش فراگیر همگانی فراتر از یک ضرورت یک وظیفه ملی و سازمانی است، امروز در حوزه حوادث و سوانح، آگاهی توانمندی است و توانمندی از آسیبپذیری جامعه به گونه موثری میکاهد، در این بخش روزنامه «شهروند» ورود مناسبی داشت، ولی پراکندگیهای موجود حکایت از فقدان برنامه و طرحی مدون و رویکردی هوشمندانه میکرد.
آموزش فراگیر امدادگران، مدیران میدانی و مدیران میانی عرصه خوب دیگری بود که متاسفانه روزنامه «شهروند» از آن غفلت کرد، غفلتی که گریبانگیر نشریات گوناگون داخلی جمعیت نیز هست. اختصاص ستون یا ستونهایی برای ارایه مباحث تخصصی و نیمهتخصصی برای جمع بزرگ مخاطبان این بخش میتوانست بسیار اثربخش باشد. دنیای ارتباطات مدرن ارزش خبرها را در حد دقایق و ساعتها فروکاسته است، حالا در این میان چاپ خبر با تأخیر 24 ساعته یا بیشتر کمتر جذاب و جالب است، اما ارایه تحلیلهای تخصصی و ویژه و همچنین مطالب آموزشی میتواند اثربخشتر باشد.
فکر میکنم روزنامه «شهروند» در سال 94 باید بهدنبال تثبیت و گسترش موقعیت خود در عرصه اطلاعرسانی حوادث و سوانح کشور باشد. برای همه خوانندگان، کارکنان و مدیران روزنامه شهروند در سال جدید آرزوی بهروزی و شادکامی دارم.