نقد سازنده و ضرورت آن و لزوم مرزبندی میان نقد و تخریب امروز بیش از هر زمان دیگری حایز اهمیت است. این مسأله البته مسأله امروز نیست. در طول 36 سالی که از انقلاب اسلامی میگذرد، مسأله نقد و تعریف آن همواره مطرح بوده است. سیداحمد خمینی نیز در این خصوص بسیار سخن گفته که برخی از نظرهایش در این خصوص را پیشرو دارید:
در دیدار مسئولان قوه قضائیه
امروز خیلی راحت میشود به هر دستگاه اعتراض کرد یا خیلی راحت میشود تجلیل و چاپلوسی نمود ولی ما باید سعی کنیم که در نظاممان چاپلوسی جا نیفتد چون اگر امروز چاپلوسی جا بیفتد منشاء تمام خطرات برای نظام خواهد بود و شما یادتان است که وقتی فردی از امام تجلیل میکرد که از آن چاپلوسی و تملق فهمیده میشد امام با آن برخورد مینمودند که باید سعی کنیم چاپلوسی در کار نباشد. اگر خدای ناکرده امروز ما تخم چاپلوسی را در کشورمان بپاشیم، مطمئناً افرادی که اهل تملق نیستند از صحنه خارج میشوند و اگر جلوی این مسأله که الحمدلله در نظام ما زیاد نیست، گرفته نشود قدم به قدم به سمتی میرویم که نظام ما را صدمه خواهد زد و شما آقایان و سایر کسانی که دستشان به روزنامهها و رسانهها میرسد باید روی این مسأله که اصلیترین مسأله نظام است توجه زیادی بنمایند. انتقاد از آن چیزهایی است که اگر ما تصور کنیم که نظام با انتقاد صدمه میخورد، اشتباه کردهایم. ما نظاممان با انتقاد رشد پیدا میکند. الان نظام ما در دنیا به عنوان یک نظام قدرتمند مطرح است، پس اگر ما از انتقاد چشم بپوشیم و ملاحظاتی باعث بشود که ما انتقاد نکنیم، دریچه آزادی را که یکی از اصول انقلاب و یکی از شعارهای خدشهناپذیر انقلاب ماست بستهایم، پس روی این مسأله باید پافشاری کنیم. مسأله آزادی اگر از نظام گرفته شود نظام صدمه جدی میخورد که جبران آن کار مشکلی است البته انتقاد با اشکالتراشی و چوب لای چرخ گذاشتن فرق میکند و ممکن است خیلی از کسانی که بیرون گود هستند، راحت اشکالتراشی و اعتراض بکنند.
در دیدار با فرماندهان و مسئولان کمیته انقلاب اسلامی
روزنامهها باید زمینه اجتماعی را برای اظهار عقیده در تمامی زمینهها فراهم آورند. البته هیچکس آزادی را مطلق نمیگوید، چرا که مکتب ما آزادی را در چارچوبی مشخص بیان کرده است و آزادی که برخلاف اسلام و آرمانهای اسلامی باشد، آزادی نیست و همچنین فرار از حقیقت باعث رشد باطل است و حقیقت را نمیشود برای همیشه مخفی کرد.
به مناسبت
«هفته معلم»
اگر حدود و ثغور آزادی بیان مشخص شود مسلماً ثمرات ارزشمندی به دنبال خواهد داشت ولی اگر محدوده مشخص نباشد مردم و مسئولان سردرگم میشوند و هر کسی که بخواهد از مسئولی انتقاد نماید یا مطلبی را عنوان کند که به نفع نظام و انقلاب باشد از ترس اینکه مبادا مورد هجوم قرار گیرد، ترجیح میدهد به مجامله پناه ببرد اما وقتی که فردی از مسئول بهخصوصی در نظام انتقاد نماید، ضعف آن مسئول آشکار میشود و او را بیشتر مورد سؤال قرار میدهد و در نتیجه این کار موجبات شکوفایی را فراهم میسازد، زیرا در اینجا فرع فدای اصل میشود، اصل، آزادی بیان است و فرع، فلان مسئول یا کار و محیط کار آن مسئول است.
از طرف دیگر، فرد مسئول وقتی که با دلسوزی و صداقت نقطه ضعف خود را برطرف کرد، دیگر باکی از انتقاد نخواهد داشت. اگر زمینه انتقادات صادقانه در جامعه وجود نداشته باشد، نقاط قوت و ضعف مسئولان در پردهای از ابهام میماند و مردم با این رشد بالای سیاسی که دارند، متوجه مسأله میشوند. وقتی مردم نقطه ضعف را فهمیدند و دیدند که مسئولان بدان توجهی نکردهاند آن وقت آنان را نادان فرض میکنند. این بهتر است که همه مسئولان را نادان فرض کنند یا نقاط ضعفها هر چه باشند با صداقت بیان گردد و روی آنها بحث شود؟! ایجاد زمینه شهامت در ابراز نظرات و انتقادات به عهده وسایل ارتباط جمعی خصوصاً مطبوعات است. ما باید همه این را بپذیریم که هیچکس مطلق نیست، مطلق خداست. همه کم یا زیاد اشتباه میکنیم، باید عیبها و ایرادها را دوستانه گفت و راه درست را از نادرست مشخص کرد.
اگر کسی صریحاً مطالب را نگوید مجامله کرده است و مجامله زمینه فساد را مهیا میکند، مجامله و سکوت در برابر کژیها و کاستیها مقدمه رشد افراد متملق و مجاملهگر است. هر کس که در بیان عیبها و نقایص کوتاهی کند از حقیقتگویان مجال ابراز عقیده را خواهد گرفت، هر چند نباید در بیان حقیقت لحن پرخاشگرانه و تندی داشته باشیم. روزنامهها و همه وسایل ارتباط جمعی در این جهت لازم است که حق و حقیقت را با روشنی و صراحت لهجه برای مردم بیان کنند و از ثناگویی بیهوده و مجامله بپرهیزند، زیرا در غیر این صورت کمکم افراد انقلابی و مؤمن جای خود را به افراد متملق و مجاملهگر خواهند داد و نتیجتاً انقلاب از درون فرو میپاشد و پوستهای بیشتر باقی نمیماند و در یک حرکت خرد شده و از بین میرود و در این مواقع است که کودتاها موفق میشوند.
در دیدار با گروهی
از آزادگان سپاه پاسداران انقلاب
مسألهای که میخواهم گوشزد کنم، آزادی بیان است. شکی نیست که آزادی باید در چارچوب اسلام باشد و شکی نیست که هیچکس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشهناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستورات رهبری عمل کنند، ولی این بدان معنی نیست که ما نتوانیم از کس دیگری انتقاد کنیم. ریاستجمهوری، ریاست مجلس، ریاست قوه قضائیه، وزرا و همه و همه بحمدالله دارای آن جنبه انتقادپذیری هستند. انتقاد رهگشاست. انتقاد از هر کس موجب رشد و شکوفایی شعور عمومی است. اگر ما فکر کنیم، با انتقاد موجب تضعیف نهادی شدهایم، اشتباه است، همه اشتباه میکنند، و همه مردم حق دارند آنچه که میفهمند، بگویند. روزنامهها و رادیو تلویزیون باید زمینه برخورد افکار را فراهم آورند و هم آحاد مردم حرفهای خود را هر چه هست بازگو کنند.
تنها دو چیز رعایت شود، اسلام و حرمت رهبری. مگر در کشورهای غربی که اینقدر در مجالسشان دعواست، نظامشان تضعیف شده است؟ این درگیریها اگر ادامه پیدا کند، کمکم حساسیتها کم میشود و جاذبه دعواها از بین میرود و تشنجی هم پیدا نمیشود. حال فرض کنیم تشنجی هم پیدا شود، زمین زیر و رو نمیشود. ریشه نظام ما محکم و پرچمدار آن رهبر است حال هر چه میخواهد سرشاخهها به هم بخورد، مانعی ندارد. ولی اگر کسی حرفی از نزدیکی به غرب زد، چنان به آن پرخاش کردیم که نتواند سر بلند کند، اگر کسی مایل به مبارزه با شرق شد، چنان او را متهم کردیم که نتوانست کلمهای دیگر بگوید، چه میشود. نتیجه این میشود که تا بین دو نماینده دعوا شد، همه عصبانیتشان را با حرکت نامأنوس ابراز میدارند، مثلاً اگر کسی معتقد بود که باید آمریکا در منطقه باقی بماند تا عراق را شکست دهد یا او را از کویت بیرون کند، بعد خودش خارج شود و بتواند از این تز دفاع کند، مصاحبه کند و بگوید که خطر عراق بزرگ را برای ایران و انقلاب خطرناکتر از آمریکا میداند و کسی هم که معتقد بود باید آمریکا از منطقه فوراً خارج شود، چه عراق از کویت بیرون برود یا نرود. فرض کنید دو وزیر، دو نماینده دو رئیس قوه دارای چنین دیدگاهی بودند، حرف بزنند دلایل خود را بگویند مردم خود انتخاب میکنند این به مراتب برای اسلام و انقلاب مفیدتر است از اینکه یک نفر مسئول دارای یک عقیده باشد و وقتی آن عقیده را ابراز میکند هیچکس هیچ نگوید یا همه بگویند این را اگر تکذیب کنید تضعیف است. اگر این را امروز پذیرفتیم، مطمئن باشید فردا اگر به فلان مدیرکل چیزی بگوییم میگویند تضعیف است به استاندار میگوییم میگویند تضعیف است و ما زیر بار این به هیچوجه نباید برویم. چون بلاشک عاقبت به دیکتاتوری منتهی خواهد شد.