در سال 1393 آنچنان مجموعه شعرهای زیادی به پیشخوان کتاب ارایه شد که ذهن مخاطب تیزبین را دچار کشمکشی انتقادی کرد. تا آنجا که جامعهای با این همه شاعر؟ نخستین سوالی بود که اندیشه را با توجه به چند و چون در کتابهای شعر به خود مشغول میکرد. با این همه باید بیرحمانه صادق باشیم که اغلب این مجموعهها نه از کیفیت خوب بلکه از کمیت ضعیفی نیز برخوردار بودند و شاید این به نوعی خاصیت پیدای ساده شعر است که هر شخصی را مجاب میکند تا اگر کلمهای بر زبان داشت در هیأت شعری آن را به چاپ برساند. با این حال در میان این همه، 2 مجموعه شعری که در سال 1393 منتشر شدند و میتواند به جد آنها را مجموعههایی موفق دانست اینجا به اختصار معرفی میشوند.
«این ماهی سرخ بند نمیآید»
حامد رحمتی و شعرهایی تودرتوی عشق و نفرت
این مجموعه شعر که به وسلیه انتشارات «مروارید» روانه بازار شد، مجموعه بسیار موفقی بود. شاعر آنکه پیش از این کتاب مورد اقبال خود «عکاس دوره گرد» را در کارنامه کاریاش دارد و همچنین ترجمههایی از شاعران ترک استانبول را نیز در هیأت کتابی منتشر کرده است. به واقع شعری پخته، تاثیرگذار، محکم و قابل دفاع را ارایه داده است. اشعار این مجموعه بیشتر در محوریت انسان معاصر و مواجهه او با پیرامونی پر از تاریکی و گاهی روشنایی را به تصویر کشیده است. یک شعر از این مجموعه را با هم بخوانیم: پنج دقیقه! / فرصت بده/ با روبانهای سرخ/ تزیین میکنم/ دیوارهای سیمانی را/ زندگی
آن قدرها/ مهربان نیست/ که چشم بند سیاهم را/ باز کنم! / پنج دقیقه/ فرصت بده/ تنها پنج دقیقه.
«پذیرفتن» گروس عبدالملکیان
در برابر مرگ
میتوان گفت آخرین کتاب شعری که در سال 1393 منتشر شد اما در همان بدو ورود نگاههای مختلفی را به خود جلب کرد. «پذیرفتن» اثر یکی از
پر مخاطبترین شاعران حال حاضر است. گروس عبدالملکیان در این کتاب نیز زیستن در جهانی پر از تناقض را درونمایه اشعارش کرده است. او در جلسه رونمایی این اثر که «نشر چشمه» آن را چاپ کرده است، گفت: همه میدانیم که جهان امروز، جهانی فستفودی است که در آن شعر، کوتاه میشود. با این حال با این تعریف که شعر اتفاقی است در زبان آشنایی داریم و این تعریف، یعنی شاعر طور دیگری عمل میکند. مثلا احمدرضا احمدی در یکی از شعرهایش میگوید: «یک شهر گفت آری/ پرندهای که از کنار برج بلند میگذشت/ گفت نه» بخشی از یک شعر این مجموعه را بخوانیم: چراغ را خاموش میکند/ و بر تختی که سالها پیش دورانداخته دراز میکشد/ او بر دورها دراز میکشد و بر دورها به خواب میرود/ و یک عمر راه را باید برگردد/ وقتی که گوشی تلفن زنگ میزند.