شماره ۵۲۸ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۷ اسفند
صفحه را ببند
مشاركت‌طلبي

مسائل خصوصي زندگي زن و شوهري چيست و تا چه حد ضرورت دارد خانواده‌هاي طرفين از آن با اطلاع باشند!
چندی پیش زوج جوانی به دادگاه خانواده مراجعه کردند و درخواست طلاق دادند. زن جوان درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم هرچه می‌شود به مادر و پدر من می‌گوید و تمام مسائل شخصی و خصوصی زندگی‌مان را برای آنها تعریف می‌کند، با کوچکترین جر و بحثی او به سراغ پدر و مادر من می‌رود و از آنها می‌خواهد که برای زندگی ما تصمیم بگیرند و هرچه به او می‌گویم این کار را نکند فایده‌ای ندارد.  وی ادامه داد: شوهرم حتی یک جر و بحث ساده‌مان را هم برای پدر و مادرم تعریف می‌کند و به آنها می‌گوید که درمورد این جر و بحث نظر بدهند. حتی یکی، دو بار مادر و پدرم از من خواستند به شوهرم بگویم کمتر همه موضوعات زندگی‌مان را به آنها بگوید. ولی شوهرم گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست. ما هر روز سر این موضوع با هم دعوا داریم. برای همین تصمیم به‌جدایی گرفتیم.  بعد از صحبت‌های این زن، شوهر وی به قاضی گفت: من فقط به خانواده همسرم اعتماد و حرف‌های آنها را قبول دارم. اگر با آنها درد و دل می‌کنم کار بدی نیست؛ اما نمی‌دانم چرا همسرم سر موضوع به این سادگی دعوا به‌راه می‌اندازد. او زندگی را برایم جهنم کرده است و من هم دیگر نمی‌خواهم در کنار او زندگی کنم.  به نظر شما نبايد حق را به زن داد؟ آيا هر موضوعي را بايد به‌خاطر اطمينان داشتن از ديگران، با آنان در ميان گذاشت؟


تعداد بازدید :  247