احمدرضا دالوند
با رشد علوم و به تبع آن پیچیدگی و کارایی ابزارهای آزمایشگاهی، آشکارشد که در اتم نه یک جهان، بلکه جهانها نهفته است. بعدها به کمک ابزارهای پیشرفتهتر علمی معلوم شدستارگان و کهکشانهای منظومه شمسی هم از همین مواد زمینی تشکیل شدهاند، نتیجه آنکه بافت کائنات تقریبا یکسان است. با هرچه علمیترشدن ازمایشگاهها و گسترش میدان کشف؛ پرده از دنیای کوانتوم نیز برداشته شد. با پیدایش میکروسکوپهای الکترونیکی و شکستن هسته اتم، دنیاهای بیشتری درشکافتن اتم نمایان گشت*. معلوم شد که ذرهها نیز تجزیه پذیر و نامتناهیاند؛ کشف این همین نکته، رساله شادروان دکتر حسابی است که اینشتاین استاد راهنمایش بود.
از آن پس میان علم و احساس پیوند جدیدی شکل گرفت: کشف میدانهای مغناطیسی اطراف سلولهای بدن و ارتباط موجی این سلولها با هم (عشق) ... مشاهده استحاله یک قطره نفت سیاه کثیف به طیفی از لطیفترین نورهای رنگین (هنر) ... درست همان قطرات نفتی ِ سیاهی که ماشینی را به حرکت در میآورد، زیباترین رنگها را نیز در دل خود نهفته دارد!
در این نمونهها، رازی نهفته است: چرا باید فقط به پوسته مادّه نظر داشت و از دنیای لطیف و اعجاب آور مادّه و پیوند آن با ابدیت غافل بود؟ جهان را نمیتوان فقط به عینک فیزیک و زیست شناسی دریافت کرد. مولانا سروده است:
دورِ گردون را زموج عشق دان / گرنبودی عشق بِفسُردی جهان .
و حافظ:
در ازل پرتوحُسنت زتجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد.
افلاطون هم در اثر جاودانیاش «سمپوسیوم *» یا «میهمانی» مینویسد: نخست اغتشاش (بیگ بنگ) بود و پس از آن زمین پدید آمد و سپس عشق رخ نمود.*
هگل نیز میپنداشت دنیای عین و ذهن از یکدیگر جدا نیستند. و به قول مولانا، سخن از بُتی عیار است که هر لحظه به شکلی در میآید.
به قول برتراند راسل: «علوم فیزیک و فیزیولوژی، هر دو به من اطمینان میدهند که آنچه مستقل از دیدن من وجود دارد چیزی است به کلی غیراز آنچه من میبینم، یعنی عبارت است از رقص دیوانه وار بیلیونها الکترون که بیلیونها تحول کوانتومی را میگذرانند.»
اینجاست که ابدیت، همان معیاری که مولانا برای طومارِ دلِ عشق زده خود برگزیده تا حدی قابل درک میشود و انسان با گوش حسّاس حافظ انعکاس نغمه عشق را در پهنای کائنات میشنود و عظمت آن را در مییابد:
زین قصه هفت گنبد افلاک پُرصداست / کوته نظر نگر که سخن مختصر گرفت .
* sumposium
*پنج رساله، اثر افلاطون ترجمه محمود صناعی
*شناخت جهان، دکتر نورالدین فرهیخته، نشر ایما