سعید اصغرزاده
ديروز گفتم مطلبي را ميخواندم از مگان رمزی مدیر جهانی پروژه عزت نفس کبوتر. اين موضوع كه نگاه خوبي داشت به اينكه ما از كي داوطلب ميشويم كه از خودمان و قيافهمان بدمان بيايد و بهواسطه آن داوطلب ميشويم كه كارهايي انجام دهيم كه به خودمان و ديگران لطمه وارد ميكند، اما در عوض از قيافهمان خوشمان ميآيد! و بخشهايي از صحبت مگان را آوردم. از دخترها و پسرهايي كه به بدنشان اعتماد ندارند و همين موجب ميشود روند اجتماعي پذيري آنها با خلل مواجه شود.
مگان ميگويد: اعتماد به بدن اگه پایین باشه، موفقیت در دانشگاه رو مشکل میکنه. اما به سلامت هم لطمه میزنه. نوجوانهایی که اعتماد به بدن شون پایین باشه فعالیت جسمانی کمتری دارن، کمتر میوه و سبزی میخورن، بیشتر به رفتارهای بیمارگونهای برای کاهش وزن گرایش دارن که ممکنه باعث اختلالات غذا خوردن بشه. اعتماد به نفسشون پایینتره. راحتتر تحتتأثیر اطرافیانشون قرار میگیرن و بیشتر در خطر افسردگی هستن. و ما فکر میکنیم به خاطر همه این دلایله که خطر چیزهایی مثل الکل و مواد مخدر برای اونا بیشتره؛ رژیمهای سخت؛ جراحی زیبایی؛ روابط جنسی پرخطر در سنین پایینتر و خودآزاری. رسیدن به بدن بینقص نظامهای سلامت ما رو تحت فشار گذاشته و برای دولتهای ما هرسال میلیاردها دلار هزینه داره. و از دستش خلاصی نداریم. خانمهایی که فکر میکنن اضافهوزن دارن- باز هم بدون توجه بهاینکه واقعا دارن یا نه- بیشتر غیبت دارن. ۱۷درصد خانمها سرجلسه مصاحبه استخدامی حاضر نمیشن اگه در اون روز از ظاهر خودشون مطمئن نباشن. یه خرده فکر کنین در مورد لطمهای که این کار به اقتصادمون میزنه. اگه بتونیم به این معضل غلبه کنیم، چه فرصتی به دست میاریم. آزاد شدن این پتانسیل به سود هر یک از ما است. ولی چطور این کارو بکنیم؟ خب، فقط حرفزدن نتیجهای بیشتر از این نداره. فقط حرف زدن کافی نیست. اگه میخواین واقعا تغییری ایجاد کنین، باید کاری بکنید. ما یاد گرفتیم که سهراه اصلی هست: اول اینکه باید اعتماد به بدن رو آموزش بدیم. باید به نوجوانهامون کمک کنیم روش غلبهبر فشار مرتبط با شکل ظاهری رو یاد بگیرن و اعتماد به نفس خودشونو تقویت کنن. حالا، خبر خوب اینه که برنامههای متعددی برای این کار وجود داره. خبر بد اینه که بیشتر اونا موثر نیستن. شوکه شدم وقتی متوجه شدم خیلی از برنامههای خوب درواقع بهطور ناخواسته موقع اجرا وضع رو بدتر میکنن. پس باید به شدت مطمئن باشیم که برنامههایی که به بچههامون داده میشه نهتنها اثر مثبتی دارن، بلکه اثری ماندگار هم دارند. تحقیقات نشون داده بهترین برنامهها 6 نقطه کلیدی رو پوشش میدن: اولی نقش خانواده، دوستان و خویشاوندان. دومی نقش رسانهها و فرهنگ افراد مشهور (ستارهها)، بعد نحوه مقابله با اذیت و آزار و قلدری، نحوه رقابت و مقایسه خودمون با یکدیگر براساس شکل ظاهری، صحبت کردن درباره شکل ظاهری- بعضیها بهش میگن «صحبت بدن» یا «صحبت چاقی»- و بالاخره، پیریزی احترام و مراقبت از خود. این 6 چیز، نقاط مهم شروع برای هر کسی است که بهطور جدی میخواد اعتماد به بدن رو به نحو موثر یاد بده. آموزش نقش حیاتی داره، ولی برای بر اومدن از عهده این مشکل لازمه همه و تکتک ما قدم پیش بذاریم و الگوهای بهتری برای زنها و دخترها در زندگی خودمون باشیم. وضع موجود رو به چالش بکشیم اینکه در جمعهای ما زنان چطوری دیده میشن و دربارهشون صحبت میشه. درست نیست درباره سیاستمدارانمون براساس مدلمو یا اندازه شونه اونها قضاوت کنیم، یا اینطور برداشت کنیم که عزم یا موفقیت یه قهرمان المپیک اگه تماشاچی نداشته باشه پایین میاد. باید شروع کنیم افراد رو براساس کارها و رفتارشون قضاوت کنیم، نه ظاهرشون. همه ما میتونیم با صحبت درباره مسئولیتمون در مورد عکسها و نظراتی شروع کنیم که در شبکههای اجتماعیمون منتشر میکنیم. میتونیم از افراد براساس تلاش اونا و اعمالشون تعریف و تمجید کنیم و نه ظاهرشون. بذارین ازتون بپرسم، آخرینبار کی بود که آینه رو ماچ کردین؟ در نهایت، ما نیاز داریم با هم کار کنیم بهعنوان جوامع، بهعنوان دولتها و بهعنوان بنگاههای تجاری تا فرهنگ خودمون رو واقعا تغییر بدیم تا بچههامون طوری بزرگ بشن که به تمام وجود خودشون بها بدن، به فردیت، گوناگونی، به رسمیت شناخته شدن، بها بدن. باید افرادی رو که تغییر واقعی ایجاد میکنن اساس قرار بدیم، افرادی که تفاوتی در جهان واقعی ایجاد میکنند. به اونا اعتبار بدیم، چون فقط در این صورت یه جهان متفاوت میسازیم. جهانی که بچههامون آزاد باشن تا بهترین نسخه خودشون باشن، جایی که شکل ظاهری که فکر میکنن دارن هرگز مانع نمیشه خودشون باشن یا به چیزی که در زندگی میخوان، برسن. معنی اینو واسه کسی که تو زندگی تون هست تصور کنید. چه کسی رو تو فکرتون دارین؟ همسرتون؟ خواهرتون؟ دخترتون؟ برادرزاده یا خواهرزاده تون؟ دوستتون؟ ممکنه فقط زنی باشه که چند تا صندلی اون ور شما نشسته. معنی این براش چیه اگه از صدایی راحت بشه که از درون ازش انتقاد میکنه، ازش ایراد میگیره که باید قد بلندتر، رانهای لاغرتر، شکم کوچکتر یا پاهای کوچکتری داشته باشه؟ معنی این براش چی میتونه باشه اگه به اون غلبه کنیم.
این طوری پتانسیل اونو آزادکنیم؟ حالا وسواس جامعه ما درباره شکل ظاهری جلوی ما رو میگیره. ولی بیاین واقعیت رو به بچههامون نشون بدیم. بیاین به اونا نشون بدیم که شکل ظاهری تون فقط یه قسمت از هویت شماست و واقعیت اینه که ما دوستشون داریم
به خاطر کسی که هستن و کارایی که میکنن و حسی در ما ایجاد میکنن. بیاین اعتماد به نفس رو جزو برنامههای آموزشیمون بکنیم. بیاین همه و تکتک ما نحوه گفتار و مقایسه خودمونو با دیگران تغییر بدیم. بیاین با هم مثل جوامع کار کنیم، از اجتماعات محلی تا دولتها، تا بچه کوچولوهای خوشحال یه ساله امروز تبدیل بشن به آدمای مطمئنی که فردا رو تغییر میدن. بیاین این کارو بکنیم .