شماره ۵۲۷ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ اسفند
صفحه را ببند
خود انتقادی را فراموش نکنیم

مهدي بهلولي آموزگار

خود انتقادی موضوعی فراموش شده است که در جامعه ما رواج چندانی ندارد. در خود انتقادی، فاعل شناسایی و موضوع شناسایی یکی می‌شود. این یکی شدن، هم بر پیچیدگی آن می‌افزاید و هم بر گیرایی آن. خودانتقادی، با خودشناسی و خودکاوی در پیوند است و اگر بخواهد راستین و اصیل انجام پذیرد و از بیان کلیشه‌ها بگذرد نمی‌تواند کار آسانی باشد. ستون «خودانتقادی» بخش طرح‌نو روزنامه شهروند، که به نزد من کار نو و تازه‌ای است و پیش از این در جایی ندیده‌ام، فرصتی به من داد که به مسأله انتقاد از خود، جدی و ژرف‌تر بیندیشم. اگرچه بر این گمانم که در این فرآیند، چندان کامیاب نبودم و همان‌گونه که در آن یادداشت نوشتم شوربختانه موضوعی به نام «توجیه» سد راه یک انتقاد از خود درست و حسابی بود. من البته به دنبال یافتن کارهای نادرست گذشته‌ام نبودم و از مفهوم خودانتقادی برداشت دیگری دارم. کوشیدم اندیشه‌ای نادرست یا بهتر بگویم شیوه اندیشیدنی نادرست در ذهنم بیابم که باید دگرگون شود. این‌که در گذشته، به هر دلیل، کار ناشایستی انجام داده‌ام و هم‌اکنون از انجام آن پشیمانم در عین این‌که می‌تواند گونه‌ای خودانتقادی به شمار آید اما به گمانم فروکاست مفهوم خودانتقادی است. خودانتقادی مفید و اثرگذار، باید در زمان حال انجام پذیرد و به ریشه‌یابی پندار، گفتار و کردار ناشایست کنونی شخص بپردازد تا بتواند اندیشه و رفتار کنونی او را دگرگون سازد و به بهبود اندیشگی و رفتاری او بینجامد. خب، به نظرم این کار آسانی نیست و چه بسا از توانایی خود شخص فراتر رود. من اگر به شیوه برتر و بهتری در اندیشیدن دست یابم، خردمندانه این است که آن را بپذیرم. اما چگونه یک فرد می‌تواند فراتر از توان اندیشیدن کنونی خود بیندیشد؟! از سوی دیگر، انسان، باشنده‌ای آمیخته از خرد، احساس و منافع است و هنگامی که پای احساس و منافع هم به میان می‌آید کار خودانتقادی را بیش از پیش سخت می‌سازد. با این همه، اگر دل‌نگران وضع رفتاری و اندیشگی خود هستیم و سودای بهبود آن را در سر می‌پرورانیم راهی جز ورود به چنین فرآیند پیچیده و گیرایی نداریم و باید هر طوری شده گونه‌ای خودانتقادی همیشگی را در دستور کارمان بگذاریم. 

 


تعداد بازدید :  135