جلال جلاليزاده فعال سیاسی
انتقاد از خود (خودانتقادی) و اعتراف به معایب و ضعفهای رفتاری (یا دیگر گونههای آن) توسط خود فرد، از ویژگیهای زیبای فردی و البته بسیار مشکل است. در مقابل خودانتقادی، عیبجویی از دیگران و تجسس در احوال مردم وجود دارد که خصلتی ناپسند و مذموم است. این رفتار که شخص به اشتباهات خود اعتراف و به نوعی اظهار توبه کند، یکی از ویژگیهای انسان مسلمان تزکیه شده و خودساخته است. اینکه انسان دارای رفتارها، ضعفها و نواقصی در زندگی عملی باشد و خود به بیان آنها بپردازد، شجاعت اخلاقی و حاکی از ایمان و اراده شخص در تطابق ظاهر و باطن است. وقتی شخص، خودش قبل از اینکه روزی پردهها بالا رود و شخصیت حقیقی افراد آشکار شود، به بیان ضعفها و ایرادات خود بپردازد، میتواند درس و الگوی بزرگی برای دیگران باشد. چنین حرکتی(بهویژه اگر در جامعه رایج شود) میتواند، هم شخص را بهنوعی بیمه و هم رفتارهای درون جامعه را تضمین کند. حتی در سخنان بزرگان آمده است: رحمت خدا بر کسانی که عیبهایم را به من میگویند. این نشان دادن عیبها چه از طرف خود شخص یا دیگران باشد، فرق نمیکند به شرطی که شخص از انتقاد دیگران دچار ناراحتی و نگرانی نشود. بنا به گفته پروین اعتصامی:
حاصل عمر تو افسوس شد و نهان
عیب خود را مکن ایدوست ز خود پنهان
یعنی نداشتن جرأت در انتقاد از خود موجب حسرت و افسوس برای خود شخص خواهد شد. به نظر من، از آنجایی که هیچ انسانی بدون ضعف و خطا نیست و در حدیث شریف هم به آن اشاره شده که هر انسانی خطا میکند، بهترین خطاکاران توبهکنندگانند. هرچند اصل بر پوشاندن گناهان و خطاهاست اما از حیث اجتماعی و سیاسی در جهان امروز نظر به مشکل شدن و پیچیدگی کارها یا واسپاری امور به اشخاص، امکان اشتباه در انجام وظایف بهویژه از سوی کسانی که مسئولیت دارند، اعتراف به بیدقتی یا ناتوانی و اشتباه در مقاطع مختلف زندگی، نهتنها شهامت میخواهد بلکه دلیل بر صداقت و سلامت قلبی فرد است که ضمن اعتراف به نقاط ضعف یک تجربه و یک پیروزی بر هوای نفس و شکستن غرور کاذب و گرفتن نمره قبولی در کلاس درس اخلاق است. از سویی نیز کل کار علمای اخلاق در این نکته خلاصه میشود که انسان خودش را بشناسد و بر منیت و کبر و غرور خود که اعتراف نکردن به خطاها و تسلیم نشدن در مقابل واقعیت است، خط بطلان بکشد. همه ما در مقابل خانواده، دوستان، همکاران و جامعه مرتکب خطا یا اشتباه میشویم. کمتر کسی است که بهنوعی متعرض حریم دیگران نشود و اینکه شخص بیاید و اظهار کند که من حق فلانی را ضایع کردهام یا من شایستگی فلان مقام و مرتبه را نداشتهام، بزرگترین نشانه شجاعت و جرأت فرد در بیان حقیقت است. هرچند ممکن است بیان اینگونه مطالب، برای نخستینبار دشوار باشد اما از اینکه فرد بتواند چنین حصاری را بشکند، نوعی جهاد است، یعنی خودشکنی و شکستن مجسمه ابهت و شکوه شخصی. همانگونه که شخص پس از پی بردن به اعتقادات غلط و باورهای نادرست از آنها دست میکشد و عقاید و باورهای تازه را میپذیرد، یعنی بریدن از گذشته و واردشدن به محیطی جدید و متصل شدن به جریان تازه و بدیع. از آنجایی که فرهنگ، آداب و رسوم جامعه، نتیجه تعامل افراد با یکدیگر است و بسیاری از عادتها (که به عرف بدل میشود) بر اثر تکرار اعمال و اقوال ایجاد میشوند، اگر افراد جامعه اقدام به خودانتقادی کنند و این مسأله در جامعه نهادینه شود، خودبهخود این رفتار، بین همه افراد عمومیت پیدا میکند و مانند بسیاری از موضوعات و مسائلی که در ابتدا سخت و دشوار بوده، به تدریج در جامعه رواج مییابد.