[فرشته کیانی ] در یک روز معمولی در بیمارستان ناصر در جنوب غزه، ویکتوریا رز (Victoria Rose)، جراح بریتانیایی، قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار میشد. چون به گفته او «بمباران ساعت چهار صبح شروع میشد». او اکنون به لندن بازگشته و تازه سومین ماموریت بشردوستانه خود به غزه از زمان آغاز جنگ اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ را به پایان رسانده است. او در طول تقریبا چهار هفته در ماه می، معمولا در هر شیفت ۱۴ساعته، ۱۲ یا ۱۳ زخمی فلسطینی را جراحی میکرد، مگر اینکه حادثهای با تلفات گسترده در طول شب رخ میداد، که به معنای شیفتهای طولانیتر و مجروحان بیشتر بود. در مقایسه، در بیمارستانهای لندن، او حداکثر 3 بیمار را در روز درمان میکند. او گفت: «فعالیت در غزه بیوقفه بود.» او از برخی بیماران فراوانش یاد کرد، از جمله آدم النجار ۱۱ساله، تنها فرزند بازمانده دکتر آلا النجار. ۹ فرزند دیگر دکتر آلا و همسرش، حمدی، که او نیز پزشک بود، ماه گذشته در حمله اسرائیل به خانیونس جان باختند. او به وضوح دو برادر با آسیبدیدگی شدید، یعقوب و محمد، که تنها بازماندگان خانوادهشان بودند و دختری هشتساله به نام عازیزا، که یتیم شده بود، را به یاد میآورد. رز، متخصص جراحی پلاستیک و ترمیمی، گفت: «این دختر از ناحیه صورت و شانه دچار سوختگی شده بود و کسی او را تنها در حال راه رفتن میان ویرانهها پیدا کرد و به بیمارستان آورد.» رز و تیمی از پزشکان همچنین خستگیناپذیر تلاش کردند پای دختری هفتساله را حفظ کنند، اما در نهایت مجبور شدند آن را قطع کنند. الجزیره با دکتر ویکتوریا رز در مورد شدت روزافزون بمباران اسرائیل، تأثیر سوءتغذیه که با محاصره سه ماهه کمکرسانی تشدید شده است، جانباختگان و زخمهای ناشی از اصابت گلوله که او در میان کسانی دیده که ناامیدانه سعی در دریافت غذا از مراکز تحت حمایت آمریکا و اسرائیل داشتند، احساس ناامیدی او از افزایش آمار کشتگان و میزان جراحات و حیرت از اینکه چگونه فلسطینیان بر این همه رنج فائق میآیند، گفتوگو کرد.
اینبار که وارد غزه شدید چه احساسی داشتید؟
قطعا وقتی وارد شدیم، بمباران خیلی بدتر، نزدیکتر و مداومتر از همیشه بود. پهپادها بسیار نزدیک بودند؛ دائما آنجا بودند و واقعا آنقدر صدایشان بلند بود که اگر بیرون بودید، صحبت کردن دشوار بود.
انواع جراحاتی که مشاهده کردید، چه چیزی را در مورد شدت فعلی بمباران نشان میدهد؟
اینبار به نظر میرسید جراحات از قلب یک انفجار ناشی شده باشد. مردم منفجر شده بودند و تکههای بدنشان جدا شده بود. تابستان گذشته، زخمهای ناشی از ترکش بسیار بیشتر بود، بمبی در همان نزدیکی منفجر میشد و چیزی به آنها برخورد میکرد و به بدنشان آسیب میرساند. جراحات از نوع قابل درمان و قابل ترمیم بسیار بیشتر بودند، در حالی که به نظر میرسید این جراحات در بمبارانهای فعلی، حاصل اصابت مستقیم به بدن افراد بوده است.
شما سه بار در طول این نسلکشی، از جمله در مارس و آگوست سال گذشته، داوطلبانه کمک کردهاید. آمار کشتهشدگان که اکنون حدود ۵۵هزار نفر است، همچنان با سرعت در حال افزایش است. آیا این چالشبرانگیزترین سفر شما بود؟
بدون ذرهای شک. حجم آسیبدیدگان بیشتر شده و بچهها هم بیشتر. تعداد بچههای مجروح به صورت تصاعدی افزایش یافته است. از زمان سفر مارس (2024) تعداد بچههایی که من دیدهام، دو برابر شده است. در طول اولین سفر (در مارس ۲۰۲۴)، فکر میکردم کلی بچه میبینم، اما این سفر از آن هم فراتر رفت.
بیمارستان ناصر را چگونه توصیف میکنید؟
بسیار شلوغ؛ انگار تمام جمعیت آنجا هستند. پزشکان معمولا در مورد بستری افراد بسیار گزینشی عمل میکنند؛ بستریشدگان مسنتر هستند، سرطان دارند یا دچار عوارض ناشی از دیابت یا حملات قلبیاند. معمولا در بریتانیا به این افراد تخت بیمارستان داده میشود. اما در غزه، ممکن است همه افراد را در این مسیر ببینید، آدمهای عادی که دچار سانحه شدهاند. افراد سالمی که در غیر این صورت واقعا سرحال بودهاند و حالا از هم پاشیدهاند. باورنکردنی است کسی را که تا دیروز سالم بوده، اکنون در حالی که یک دست یا قسمتی از بدنش را از دست داده، بستری کنید.
شما در غزه بودید زمانی که مردم ناامیدانه تلاش میکردند از طریق بنیاد بشردوستانه غزه (GHF)، یک سازوکار جدید تحت حمایت اسرائیل و آمریکا، کمکهای غذایی دریافت کنند و در همان حال سربازان اسرائیلی به آنان حمله میکردند. بسیاری کشته شدند. شما در آن زمان مصاحبههای رسانهای انجام دادید. شاهد چه چیزهایی بودید و چه تجربههایی داشتید؟
قربانیان زخمهای ناشی از گلوله داشتند. بعد از تیراندازی در مراکز توزیع غذا، وقتی همه قربانیان را آوردند، بلافاصله روزنامهنگاری که با او صحبت کردم، به من گفت که «اسرائیل شلیک به فلسطینیان را انکار کرده است. آنها میگویند که این فلسطینیها هستند که به یکدیگر شلیک میکنند»! و بعد آنها به نوعی گفتند که «هیچکس کشته نشده است» و من با 30 کیسه جسد در اورژانس ایستاده بودم و فکر میکردم، نمیشود اینطور دروغ گفت، نمیشود.
طبق گزارش سازمان ملل متحد، بسیاری در غزه در معرض گرسنگی هستند و هزاران کودک از سوءتغذیه حاد رنج میبرند. این موضوع چه تاثیری بر بیماران و کارکنان بیمارستان دارد؟
همه وزن کم کردهاند. دخترانی در دهه 20 زندگی خود بهطور چشمگیری وزن کم کردهاند. کودکان هم واقعا نحیف هستند، پوست و استخوان. 60 کودک در بیمارستان ناصر بر اثر سوءتغذیه جان خود را از دست دادهاند. اینها عمدتا کودکانی هستند که به لاکتوز حساسیت دارند یا بیماری دیگری نیز دارند، زیرا هیچ یک از شیرخشکهای موجود برای کودکان مبتلا به عدم تحمل لاکتوز مناسب نیست. علاوه بر این، کودکانی هم هستند که بیماریهای دیگری دارند که مانع از مصرف شیر معمولی میشود. این واقعا تکاندهنده بود. بیماران ترومایی، که من آنها را ویزیت میکردم، واقعا نحیف بودند، اصلا چربی نداشتند، دچار تحلیل عضلانی شدید بودند و واقعا بهبود نیافتند. بیماریهای عفونی بسیار است. با سوءتغذیه، سیستم ایمنی بدن ضعیف میشود. علاوه بر این، تمام زخمها به هر حال کثیف بودند، چون همه در چادر زندگی میکنند و هیچ سرویس بهداشتی و آب تمیزی وجود ندارد. ما در شرایط واقعا سختی قرار داشتیم و بعد آنتیبیوتیکهایمان تمام شده بود. ما فقط سه نوع آنتیبیوتیک داشتیم که میتوانستیم استفاده کنیم و اگر در بریتانیا بودیم، هیچکدام از آنها انتخاب اول ما نبودند.
روحیه پزشکانی که با آنها کار کردید را چگونه توصیف میکنید؟
الان واقعا در هم شکستهاند. خیلی از آنها به من گفتند: «ترجیح میدهم بمیرم تا اینکه ادامه بدهم.» بسیاری از آنها خواهان آتشبس هستند و فکر میکنم که آمادهاند هر کاری که لازم باشد برای رسیدن به آن انجام دهند. آنها در بدترین شرایط خود هستند. همه آنها چندین و چندبار آواره و جابهجا شدهاند، اعضای مهم خانواده خود را از دست دادهاند. این افراد فرزندانشان را از دست دادهاند و خانههایشان کاملا ویران شده است. واقعا، واقعا دوران سختی برای آنهاست.
نگرانیهای شما برای غزه چیست؟
این یک بحران انسانی ساخته دست بشر است، بنابراین میتوان آن را به دست بشر متوقف کرد و این همان چیزی است که باید اتفاق بیفتد. اگر مردم به اندازه کافی به دولتها و رهبران فشار بیاورند، این وضعیت ممکن است فورا متوقف شود. فکر میکنم اگر به زودی این آتش را خاموش نکنیم، غزهای وجود نخواهد داشت و مطمئناً فلسطینیهایی در غزه نخواهند بود. صحبت کردن با فلسطینیها در مورد آینده بسیار دشوار است، زیرا آنها واقعا نمیتوانند آن را ببینند.