[ شهروند ] مدارس تراز که با نامهای سمپاد (سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) یا تیزهوشان شناخته میشوند، بهعنوان نخستین نهاد تخصصی برای پرورش استعدادهای درخشان ایران، از زمان تأسیس تاکنون نقش بیبدیلی در تحول نظام آموزشی کشور ایفا کرده و دستاوردهای قابلتوجهی به دست آورده اند. درواقع این مدارس با ایجاد چارچوبی علمی و پیشرفته، توانستهاند، زمینهساز تحولات کلیدی شوند. سیستم سنجش هوش چندگانه در سال 1363 یکی از این تحولات کلیدی بود. در این راستا طراحی اولین نظام ملی ارزیابی با معیارهای هوش منطقی-ریاضی، خلاقیت در حل مسئله، تحلیل انتقادی و حرکت فراتر از محفوظات محوری به سمت پرورش مهارتهای شناختی کلید خوردند. مدارس تراز در ابتدای کار و در اولین دوره 300شرکتکننده داشتند؛ آماری که در سال 1404 به 1.2میلیون نفر میرسد. به عبارتی این مدارس طی 4دهه شاهد افزایش 4000برابری متقاضی بودند که میتواند نشاندهنده تبدیل شدن این مدارس به نهاد مرجع در کشف استعدادها باشد. البته این مدارس با حفظ ماهیت علمی خود و پرهیز از تبدیل شدن به «کارخانه تولید مدرک»، همچنان میتوانند پیشران تحولات آموزشی ایران باشند. اگرچه چالش اصلی، ایجاد تعادل میان فراگیری و کیفیت در مقیاس ملی است.
سهمیه اختصاص دانشآموزان مناطق محروم به 40درصد رسید
در سالهای اخیر، سازمان سمپاد اقدامات قابل توجهی برای کاهش محرومیت آموزشی و افزایش دسترسی استعدادهای مناطق محروم انجام داده است. مهمترین این اقدامات عبارتند از: طرح کاوش که در سال 1400 رقم خورد. این طرح با هدف شناسایی استعدادهای دانشآموزان در مناطق محروم و کمتر توسعهیافته اجرا شد. در قالب این طرح، آزمونهای استعدادسنجی در روستاها و شهرهای کوچک برگزار گردید تا دانشآموزانی که به دلیل عدم دسترسی به امکانات آموزشی مناسب، امکان حضور در مدارس سمپاد را ندارند، شناسایی شوند. افزایش سهمیه مناطق محروم یکی دیگر از اقدامات مهم این مدارس بود. سهمیه اختصاص داده شده به دانشآموزان مناطق محروم از 5درصد در سال 1395 به 40درصد در سال 1404 افزایش یافته است. این افزایش چشمگیر، امکان حضور بیشتر دانشآموزان مستعد این مناطق را در مدارس سمپاد فراهم کرده است. اقدام بعدی تاسیس مدارس شبانهروزی رایگان بود. درواقع در راستای حمایت از دانشآموزان مستعد مناطق محروم، 28مدرسه شبانهروزی رایگان در استانهای سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد ایجاد شده است. این مدارس با ارائه خدمات رایگان آموزشی و اسکان، امکان تحصیل بدون دغدغههای مالی را برای دانشآموزان فراهم میکنند.. واقعیت امر این است که این تحولات گامهای مهمی در جهت تحقق عدالت آموزشی و کاهش نابرابریهای آموزشی در کشور محسوب میشوند.
رشد 17درصدی همکاریهای بینالمللی آموزشی
واقعیت امر این است که مدل ترکیبی شناسایی استعدادهای سمپاد، بهعنوان یک الگوی پیشرو در سطح جهانی شناخته شده و تاثیرات ملموسی در نظامهای آموزشی کشورهای مختلف داشته است. یکی از اتفاقات خود کنفرانس بینالمللی مدارس استعدادیابی (تهران 1402) بود. میزبانی این کنفرانس را سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) بهعهده داشت و 40 کشور از 5 قاره در آن شرکت کرده بودند. کنفرانسی با محورهای اصلی همچون طراحی آزمونهای چندبُعدی فراتر از سنجش حافظه، مکانیسمهای تامین مالی پایدار برای مدارس استعدادهای درخشان و نقش فناوریهای شناختی در پرورش استعدادها. اگرچه این کنفرانس دستاوردهای ملموسی همچون امضای پیمان تهران برای ایجاد شبکه جهانی مدارس استعدادیابی، راهاندازی صندوق مشترک پژوهشی با سرمایه اولیه 20میلیون دلار و طراحی چارچوب استاندارد جهانی برای سنجش هوش چندگانه را هم داشت. البته باعث تقویت دیپلماسی علمی ایران هم شد زیرا شناسایی سمپاد بهعنوان مرجع معتبر آموزشی در گزارش یونسکو 2024 و افزایش همکاریهای بینالمللی آموزشی (رشد ۱۷۰٪ از ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳) هم رقم خورد. یکی دیگر از نتایج مثبت این کنفرانس الهامبخشی به کشورهای در حال توسعه بود زیرا اجرای پروژههای الگوبرداری در 12 کشور آفریقایی و آسیایی، ایجاد مراکز آموزشی مشترک در بنگلادش، سنگال و بولیوی نشان از این دارند که سمپاد با عبور از مرزهای جغرافیایی، در حال تبدیل شدن به «کانون تولید دانش پرورش استعدادها» در سطح جهانی است. البته موفقیت کلیدی این مدل، ترکیب هوشمندانه بین اصالت علمی و انعطافپذیری در تطبیقپذیری فرهنگی است.
افزایش 28درصدی مشارکت دانشآموزان عادی در المپیادها
البته سمپاد در مسیر تحولات آموزشی با دو چالش اساسی مواجه است که راهکارهای نوآورانهای برای آنها طراحی کرده است.طرح مدرسهیار یکی از راهکارهای برونرفت از چالشها بود. در مکانیسم اجرای این طرح تیمهای مشترک دانشآموزی(هر گروه: 3 سمپادی + 10دانشآموز محلی) تشکیل شدند. هرچند برگزاری کارگاههای هفتگی با محوریت «یادگیری مشارکتی» هم بود. دستاورد اولیه این طرح کاهش ۴۰٪ شکاف نمرات در ۱۲ منطقه محروم و افزایش ۲۸٪ مشارکت دانشآموزان عادی در المپیادها بود. درواقع این راهکارها سمپاد را به سمت الگویی پایدار هدایت میکند که در آن «استعدادیابی» به «توسعه محلی» گره خورده و نخبگان بهجای خروج از کشور، به موتور محرکه تولید دانش و ثروت تبدیل میشوند.
بنیانهایی که امروزه به الگویی جهانی تبدیل شدهاند
تأسیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان به سال 1355 برمیگردد. درواقع سمپاد با پیشنهاد حسین عبده تبریزی تاسیس شد. یکسال بعد یعنی سال 1356 تهران شاهد افتتاح اولین مدرسه سمپاد بود؛ دبیرستان البرز. هدف اولیه از افتتاح این مدارس شناسایی نخبگان علمی و ایجاد مسیر آموزشی شتابدهنده برای پرورش استعدادهای برتر عنوان شد. در سال 1363 هم اولین آزمون سراسری سمپاد با حضور 3هزار دانشآموز مستعد برگزار شد. چند سال بعد یعنی سال 1367 مدارس سمپاد در 12 استان کشور گسترش یافت.در آن دوره ویژگی این مدارس تمرکز بر علوم دقیقه (ریاضی و فیزیک) با بهکارگیری الگوهای آموزشی پیشرفته و معلمان مجرب بود. درواقع سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) در دو دهه نخست فعالیت، بنیانهایی را بنا نهاد که امروزه به الگویی جهانی تبدیل شده است.
افزایش سهم ایران در المپیادهای جهانی
یکی از اهداف بنیادین این مدارس شناسایی نخبگان علمی از طریق غربالگری سهمرحلهای (هوش، خلاقیت، پشتکار)، ایجاد مسیر آموزشی شتابدهنده با حذف محدودیتهای درسی مدارس عادی و تربیت نسل پیشگام در علوم پایه برای توسعه ملی بود. اگرچه این مدارس با ایجاد نخستین نظام طبقهبندی استعدادها در خاورمیانه و افزایش سهم ایران در المپیادهای جهانی از صفر مدال (1360) به 12 مدال (1375) باعث تحول در اکوسیستم آموزشی هم شدند. این مدارس اثرات اجتماعی هم داشتند؛ شکلگیری طبقه علمی جدید با نقش محوری در توسعه فناوری و کاهش شکاف جنسیتی در علوم دقیقه (نسبت دختران: ۱۸٪ در ۱۳۶۰ → ۳۷٪ در ۱۳۷۵). درواقع این دوره، سمپاد را از یک «پروژه آزمایشی» به «نهاد مادر آموزشی» تبدیل کرد. کلید موفقیت این دوره را باید در ترکیب سه عنصر مدیریت نخبگان، برنامهریزی متمرکز، انعطافپذیری ساختاری جستجو کرد. بهطوری که امروزه ردپای این الگو در نظامهای آموزشی 20 کشور جهان دیده میشود. در حقیقت این نهاد آموزشی با چهار دهه تجربه، نهتنها الگوی بیبدیل پرورش نخبه در منطقه است، بلکه با تحولات اخیر خود به سمت ترکیب کیفیت آموزشی و عدالت اجتماعی گام برمیدارد. آینده سمپاد در گرو تبدیل چالشها به فرصتهایی برای ساختن نسلی است که هم نخبه است، هم متعهد به میهن.
ادغام سمپاد و سازمان تیزهوشان و تاثیرش بر اکوسیستم آموزشی
مدارس سمپاد طی سالهای 1375 تا 1395 شاهد تحولات بنیادین بودند. درواقع این دوره با دو تغییر اساسی در هویت سازمانی سمپاد همراه بود که پیامدهای عمیقی بر اکوسیستم آموزشی استعدادهای درخشان گذاشت. اگرچه در سال 1382 سمپاد و سازمان تیزهوشان ادغام شدند و همین مساله بر اکوسیستم آموزشی تاثیر گذاشت. بهواقع این ادغام دو پیامد متناقض داشت، اول کاهش موازیکاری و استانداردسازی آزمونها و دیگری تقلیلِ سمپاد به «مرکز تستزنی پیشرفته.»آمار نشان میدهد کیفیت برنامههای پرورشی 40درصد کاهش یافت، چون منابع مالی صرف گسترش کمی مدارس شد، نه ارتقای کیفی. به عنوان نمونه حذف کارگاههای خلاقیت که پیش از ادغام، 30درصدی برنامه آموزشی را تشکیل میداد یک نمونه عینی از این مساله بود. نکته قابل تامل اینکه پژوهشها نشان میدهد 70درصد معلمان سمپاد حتی پس از 1392، آموزشهای مهارتی را «حاشیهای» میدانستند. دلیل این مساله هم در سیستم ارزیابی مدارس بود زیرا ملاک ارزیابی تعداد مدالهای بینالمللی نه پرورش تفکر انتقادی. به باور صاحبنظران این موضوع پیامدهای بلندمدتی هم داشت که سه بحران کلیدی را میتوان نام برد. اول فرار مغزها؛ ۵۸٪ فارغالتحصیلان مستقیم به کانادا/آلمان مهاجرت میکنند. دوم شکاف نسلی؛ مشارکت فارغالتحصیلان سمپاد در پروژههای ملی 40درصد کاهش یافت و آخرین مورد بحران مشروعیت؛ سمپاد از «نماد نخبهپروری» به «نماد نابرابری آموزشی» تبدیل شد.
چالشهای پیشروی مدارس تراز
البته چالشهای پیشروی مدارس تراز قرار دارد. اولین چالش شكاف آموزشی كیفی است. پیامدهای این چالش عبارتند از؛ اختلاف محسوس سطح آموزشی با مدارس عادی، بهویژه در مناطق محروم و تمركز بر آموزش تئوری محض بهجای مهارتهای كاربردی. فشار روانی دانشآموزان چالش بعدی این مدارس است که میتواند منجر به بالا رفتن 30درصدی نرخ اضطراب تحصيلی ناشی از انتظارات بالا و رقابت شدید و كاهش سلامت روانی با گزارشهای افزایش افسردگی و اختلالات خواب شود. عدالت آموزشی چالش بعدی خواهد بود که باعث خواهد شد تنها ۲۵درصد دانشآموزان از خانوادههای كمبرخوردار پذیرش شوند البته تمركز جغرافيایی مدارس در كلانشهرها و دسترسی محدود روستاييان هم هست. چالش آخر هم به كارآمدی خروجیها برمیگردد؛ مهاجرت ۶۰ درصد فارغالتحصيلان به خارج از كشور و عدم انطباق مهارتهای آموختهشده با نيازهای بازار كار داخلی.