شماره ۳۳۶۷ | سه‌شنبه 13 خرداد 1404
صفحه را ببند
وقتی زمین لرزید اما دل‌ها نلرزید؛
روایت میدانی از مانور زلزله در سیرجان

ساعت به هشت صبح رسیده بود که آسمان سیرجان میزبان گرد و غبار شد؛ صدای انفجارها، آژیرها و ...، فضای آرام منطقه را به صحنه‌ای واقعی از بحران بدل کرد. اما در دل این آشوب ساختگی، چنان هماهنگی، سرعت و اراده‌ای شکل گرفت که گویی کرمان تمرین همدلی را از بر کرده است.
صبح روز یکشنبه  سیرجان بیدار شد، اما نه به روال همیشگی. ساعت حدود ۸:۳۰ با اعلام وقوع زلزله‌ای فرضی به قدرت ۶.۴ ریشتر، آرامش شهر با ضربه‌ای سهمگین شکسته شد.
مانور منطقه‌ای زلزله با حضور جمعی از مسئولان، نیروهای امدادی و داوطلبان از ۶ شهرستان آغاز شد. اما آنچه رخ داد، صرفاً یک تمرین نبود؛ یک نمایش خوب از انسجام و آمادگی ملی بود.آسمان آفتابی بود، گرد و غبار مصنوعی ناشی از انفجارهای کنترل‌ شده در فضا پخش شده بود. صدای فریاد مجروحان فرضی در میان دود و خاک گم می‌شد.
در گوشه‌ای از میدان، فردی با صورت خاکی و لباس پاره، زیر آوار نمادین خانه‌ای افتاده بود. امدادگران هلال احمر، بی‌درنگ وارد عمل شدند.
تیم‌های جست وجو و نجات با تجهیزات کامل و سگ‌های زنده‌یاب به دنبال نجات جان‌هایی بودند که هرچند فرضی، اما کاملاً واقعی به نظر می‌رسیدند.
در همان لحظه، بالگرد امدادی با چرخشی سریع در آسمان ظاهر شد. تکنسین‌های اورژانس با مهارت و آرامش مجروحی را به سوی بیمارستان صحرایی انتقال دادند که در گوشه‌ای از میدان مستقر شده بود. داخل چادرهای سفید و مجهز، پزشکان و پرستاران آماده بودند؛ با ست‌های جراحی، دستگاه‌های احیا و حتی تیم مشاوره روانی.
از سوی دیگر، تیم‌های واکنش سریع از شرکت ملی گاز و اداره برق استان، برای قطع جریان‌های خطرناک، ایمن‌سازی خطوط و ترمیم تاسیسات وارد عمل شدند.
در کنار آنها، کارکنان آب و فاضلاب، با لباس‌های مخصوص و ابزارهای پیشرفته، در حال شناسایی نشتی‌ها و پایش لوله‌ها بودند.همه‌چیز با نظمی دقیق پیش می‌رفت، گویی این نیروها سال‌ها در کنار هم در دل حادثه زیسته‌اند.
اما چیزی که این مانور را فراتر از یک تمرین ساده کرد، حضور پررنگ داوطلبان بود. در کنار نیروهای تخصصی، گروه‌هایی از جوانان داوطلب با کاورهای هلال احمر و دستکش‌هایی خاکی، بارهای امدادی را جابه‌جا، بسته‌های غذا توزیع می‌کردند و دست کودکان آشفته را می‌گرفتند.
چادرهای اسکان اضطراری برپا شده بود. تیم‌های سحر(سازمان حمایت روانی) با لبخند و گفت‌وگو، اندکی از ترس فرضی اما تأثیرگذار حادثه را از دل خانواده‌ها می‌زدودند.
از فرماندهی میدان، تمام عملیات از طریق بی‌سیم‌ها و تبلت‌های مدیریتی پایش می‌شد. استاندار، مدیرکل بحران استان، معاونان استانداری، مسئولان هلال احمر و اورژانس، با دقت و جدیت، لحظه‌به‌لحظه روند امداد و واکنش را زیر نظر داشتند. هر حرکتی ثبت می‌شد، هر نقصی یادداشت و هر موفقیتی تحسین می‌شد.
خبرنگاران و رسانه‌ها با دوربین‌های خود، تصویرهایی ناب از تلاش، ایثار و فداکاری ضبط می‌کردند؛ تصویرهایی که در اخبار منتشر شد، اما هیچ‌گاه به اندازه لحظه وقوع، زنده و پراحساس نخواهند بود.در پایان این رزمایش، چیزی که باقی ماند، نه خاک و دود یا خستگی عملیات، بلکه حس اعتماد بود. اعتماد به اینکه در لحظه بحران، دستگاه‌ها می‌دانند چه کنند.مردم می‌دانند کجا بروند و مهم‌تر از همه، اینکه در دل لرزش زمین، تکیه‌گاهی از انسانیت و انسجام همچنان پابرجاست.در مانور زلزله کرمان، زمین لرزید اما دل‌ها نلرزید. زیرا میان خاک و آهن، چیزی بود به‌نام «همدلی»؛ که از هر نیرویی نیرومندتر عمل کرد.با این حال امید می‌رود این هماهنگی و سرعت عمل مثال‌زدنی که در مانور زلزله سیرجان به نمایش گذاشته شد، در میدان‌های واقعی نیز تکرار شود؛ چرا که متأسفانه در حادثه اخیر آتش‌سوزی در یکی از مناطق روستایی شهرستان جیرفت، شرایط متفاوت بود.در آن حادثه، این مردم محلی بودند که با دستان خالی و بدون تجهیزات کافی، آتش را مهار کردند؛ تلاشی جان‌فرسا که هرچند از سر غیرت و ایثار بود، اما به‌وضوح نشان داد که همچنان در برخی مناطق، حلقه‌های اتصال میان بحران و امداد نیاز به تقویت دارند.
ساعت به هشت صبح رسیده بود که آسمان سیرجان میزبان گرد و غبار شد؛ صدای انفجارها، آژیرها و ...، فضای آرام، منطقه را به صحنه‌ای واقعی از بحران بدل کرد. اما در دل این آشوب ساختگی، چنان هماهنگی، سرعت و اراده‌ای شکل گرفت که گویی کرمان تمرین همدلی را از بر کرده است.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  80