شماره ۳۳۶۷ | سه‌شنبه 13 خرداد 1404
صفحه را ببند
فیلم تحسین‌شده «اسفند» به روایت کارگردان فیلم- دانش اقباشاوی
اسفند یک فیلم تاریخی است از جنس سینما!

  [ شهروند ]  فیلم سینمایی «اسفند» به عنوان یک بیوگرافی جذاب از یکی از مهم‌ترین دوره‌های زندگی شهید علی هاشمی- که به عملیات‌های مهمی چون خیبر و به دنبال آن هم تصرف جزیره استراتژیک مجنون ختم شد- این روزها روی پرده است و واکنش‌های تحسین‌آمیز زیادی نیز موجب شده است. فیلمی به کارگردانی دانش اقباشاوی، فیلمساز جنوبی سینمای ایران که در کارنامه‌اش دستیاری سینماگرانی چون احمدرضا درویش، ابراهیم حاتمی‌کیا، رسول صدرعاملی و عبدالرضا کاهانی دیده می‌شود- که حالا بعد از کارگردانی آثاری چون «دختر الهام»، «تاج محل» و اپیزود دوم فیلم اپیزودیک «هیهات»، «اسفند» را روی پرده فرستاده که به گفته شماری از منتقدین و کارشناسان سینمایی، یکی از شبیه‌ترین و نزدیک‌ترین فیلم‌های سینمای ایران به ساختار و لحن فیلم‌های دهه ۶۰ محسوب می‌شود. یک فیلم به‌شدت جنوبی و بومی که از اپیدمی این سال‌های سینمای جنگ- مانند استفاده افراطی از جلوه‌های ویژه رایانه‌ای، حضور انبوه تانک و خودروهای زرهی و در کل تمرکز روی نمایش درگیری‌های مسلحانه- پرهیز کرده و هم‌وغم خود را روی روایت معمایی شکل‌گیری سازمان سری قرارگاه نصرت گذاشته است. و اتفاقا این مهم‌ترین نکته‌ای است که اقباشاوی در بی‌شمار گفتگوهای رسانه‌ایش با خبرگزاری‌های مختلف از مهر و ایرنا و ایسنا و دانشجو تا صبا و دفاع مقدس و البته روزنامه‌هایی مانند همشهری و صبا و جام‌جم و ایران و همین شهروند خودمان- از نمایش جشنواره‌ای فیلم به بعد- مجبور به پاسخ‌گویی بوده است...
آن‌چه در پی می‌خوانید؛ روایتی از دانش اقباشاوی درباره ساخت، نمایش و درونمایه «اسفند» است- که این روزها با حدود یک‌ونیم میلیارد فروش با استقبال نسبی مخاطبان مواجه شده است...

 آیا شرایط اکران و فروش فیلم «اسفند» برایتان راضی‌کننده بوده؟
من «اسفند» را به‌عنوان یک فیلم کاملاً شخصی ساختم و همین که این فیلم واقع‌گرا و غیرکمدی بدون استفاده از سوپراستارها یا جلوه‌های ویژه پس از سه سال و چند ماه تلاش و دوندگی به اکران رسیده، برایم اتفاقی واقعاً ارزشمند حساب می‌شود. با این حال این موضوع را نباید نادیده گرفت که چنین فیلم‌هایی به اکران متفاوتی نیاز دارند که مبتنی بر زمان کافی و سالن‌های پرتعداد است- و در غیر این‌صورت، این فیلم‌های غیرکمدی، حتی اگر مانند «بی‌سروصدا» یا «بازی را بکش» سوپراستار هم داشته باشند، باز هم محکوم به شکست خواهند بود. نکته مهم دیگر در اکران این قبیل فیلم‌ها هم سانس‌بندی است. در واقع وقتی تماشاگر علاقمند به فیلم‌هایی از جنس «اسفند» می‌بیند که بهترین سانس‌ها همیشه در اختیار فیلم‌های خاص و تجاری است، خب، طبیعتا یا سینما رفتن را از عادت‌هایش خط می‌زند و یا این‌که به مرور شرطی شده و بلیت فیلم‌های دیگری را درخواست می‌کند. این اتفاقی است که در سال‌های اخیر برای فیلم‌های متفاوت غیرتجاری و غیرکمدی افتاده و می‌توان آن را نتیجه برنامه‌ریزی و مهندسی خاصی عنوان کرد!

 شما به عنوان کارگردان فیلم «اسفند» می‌توانید بگویید که این فیلم اصلا چه دارد که تماشاگر باید آن را در سالن ببیند و مثلا منتظر نشود بعد از اکران آنلاین آن را در شرایط مساعدتری تماشا کند؟
«اسفند» از همان ابتدا مخصوص پرده سینما ساخته شده. در واقع چه از نظر تصویربرداری، چه از نظر تنوع و فضای متنوع داستانی و جغرافیایی، و چه از نظر حضور بازیگران جدید و غیرکلیشه‌ای «اسفند» از آن فیلم‌هایی است که تماشای آن روی پرده بزرگ سینما جذابیت مضاعفی برای مخاطب خواهد داشت. یک فیلم نو در داستان‌گویی و فرم که یک تجربه سینمایی نو و متفاوت را برای مخاطب رقم می‌زند و به خصوص چون از نظر قصه‌گویی فیلم سرپایی است و داستانش را بدون لکنت تعریف می‌کند، اگر در اکران خفه نشود و زمان بیشتری با سانس‌های بهتری اکران شود، قطعا فروش خوبی هم خواهد داشت.

در شرایطی که اغلب فیلمسازان نوآمده در آثار اول‌شان- به‌خصوص وقتی با حمایت سازمانی مانند اوج ساخته می‌شوند- ظواهر سینمایی و اکشن و جلوه‌های ویژه را در اولویت قرار می‌دهند، شما چرا و چگونه تصمیم گرفتید به این شیوه روایت رئالیستی و نئورئالیستی برسید؟

خب، این لحن رئالیستی از ابتدا در فیلم‌های من، حتی فیلم‌های اولیه کوتاه من هم بوده است. در واقع من همیشه طرفدار سینمای رئالیستی قصه‌گو و سرگرم‌کننده بوده‌ام که نمونه‌ها و اساتیدی مانند مکتب نیویورک و مارتین اسکورسیزی دارد که به دلیل اصالت ایتالیایی و علاقه به نئورئالیسم این مکاتب را با هم ترکیب کرده و قصه‌های جذاب و سرگرم‌کننده خود را با سبک نئورئالیستی ارائه می‌دهند. نکته دیگر در این میان این‌که «اسفند» یک فیلم تاریخی است و تاریخ- به‌ویژه وقتی صحبت از تاریخ معاصر می‌شود که بسیاری از شاهدانش، مثلا در داستان فیلم ما دوستان، فرماندهان، نیروها و خانواده علی هاشمی، هنوز زنده‌اند- نمی‌تواند زیاد از رئالیسم فاصله بگیرد. پس یعنی این رویکرد از ابتدا در ذهن من بود و حتی یادم است که از رئیس سابق سازمان اوج خواسته بودم اجازه دهد با تحقیقات گسترده فیلمی بزرگ بسازیم که لحن رئالیستی داشته باشد- و در واقع آن‌گونه که گفته بودم از لحاظ بصری شبیه «اینک آخرالزمان» کاپولا باشد و در محتوا به «روزی روزگاری» امرالله احمدجو نزدیک شود! 

نمی‌ترسیدید این لحن باعث شود مخاطب با فیلم ارتباط برقرار نکند؟
حتی فکرش را هم نمی‌کردم که مخاطب ممکن است با این فیلم ارتباط برقرار نکند. خیلی از فیلم‌ها صرفاً اکشن هستند، اما «اسفند» یک اثر معمایی-جاسوسی است که هم در ادبیات و هم در سینما امتحان خود را پس داده است. در واقع همان‌طور که هیچکاک تاکید داشت که تنها داستان‌هایی مخاطب را جذب می‌کنند که عنصر تعلیق داشته باشند؛ من مطمئن بودم که «اسفند» توجه مخاطب را به خود جلب خواهد کرد. چون این فیلم از اولین تا آخرین دقیقه پر از تعلیق است. این فیلم در حقیقت یک فیلم جنگی است که به جای شلیک و تیراندازی، مخاطب را به تماشای حل شدن یک پازل دعوت می‌کند. 

برگردیم سر پله اول. اصلا چه شد که ساخت فیلم «اسفند» به ذهن‌تان رسید؟
من بچه آبادان هستم و از اولین روزهای بچگی در حال و هوای جنگ بوده‌ام و البته الفبای سینما را هم در سینمای جوان آبادان یاد گرفته‌ام. در سینمای حرفه‌ای هم دستیاری فیلمسازانی چون احمدرضا درویش و ابراهیم حاتمی‌کیا را کرده‌ام- که از بزرگان سینمای دفاع مقدس هستند. بنابراین؛ وقتی بعد از مدت‌ها تلاش برای ساخت فیلم، یک‌سری از دوستان پیشنهاد دادند که بیایم و در ژانر دفاع مقدس فیلم بسازم، با این‌که اول کار اعتقاد داشتم که دیگر جنگ تمام شده و دو کشور صلح کرده‌اند و ضرورتی ندارد به مسایل طرفین دامن بزنیم، ولی زمانی که درباره «شهید هاشمی» تحقیق کردم، دیدم او تنها فرماندهی بود که توانسته بود اتحاد و دوستی بین عرب‌های خوزستان و فارس‌ها و حتی شیعیان عراق رقم بزند، پس فیلمی هم که درباره ایشان ساخته می‌شد، می‌توانست گام محکم دیگری در مسیر اتحاد اقوام منطقه باشد. نکته مهم دیگر شناختی بود که من به عنوان یک فیلمساز خوزستانی از اتمسفر خوزستان و دفاع مقدس داشتم و در واقع از این رو که «اسفند» را یک خوزستانی باید می‌ساخت، حس کردم که چاره‌ای جز ساخت این فیلم ندارم.

در مسیر تحقیقات؛ به شنیده‌ها و دانسته‌های نزدیکان و همراهان شهید اکتفا کردید یا مستندها و کتاب‌هایی را هم که درباره شهید هاشمی نوشته شده بود، خواندید؟
مهم‌ترین منابع مکتوب درباره شهید هاشمی کتاب‌هایی مانند «هوری»، «گمشده‌ من»، «قرارگاه سری نصرت» و «زیر صفر مرزی» است که توسط مهدی افشارنیک خلق شده‌اند. علاوه بر این کتاب‌ها، اما مستندهای زیادی هم دیدم- و یکی از شانس‌هایم هم این بود که دو نفر در سال‌های 96 و95 در سازمان اوج تحقیقات مفصلی درباره علی هاشمی انجام داده بودند و من هم تمام 200 ساعت فایل صوتی این تحقیقات را که حاصل گفت‌وگو با همراهان و نزدیکان شهید بود، به دقت گوش کردم. 

معمولا بسیاری از فیلمسازان موقع ساخت فیلم پرتره از یک قهرمان دچار اغراق می‌شوند. شما ترسی از این موضوع نداشتید؟
اصلا شاید به‌خاطر همین ترس بود که تحقیق و پژوهش را تا این حد جدی دنبال کردم. و در نهایت هم به قول هگل که می‌گوید «پیشانی را به واقعیت بسپاریم و رادیکال‌ترین تفکر رئالیستی حرف زدن است»؛ پایم را محکم کوبیدم. رابرت مک‌کی استاد فیلمنامه‌نویسی در بخشی از کتاب «داستان» می‌گوید که «فیلمنامه خوب ترکیب تحقیقات، خاطرات و اندکی تخیل است». من هم به این دلیل خودم را در تحقیقات غرق کردم، افراد زیادی را دیدم، با خیلی‌ها صحبت کردم و البته بزرگ‌ترین شانس من هم گفت‌وگو با مادر شهید علی هاشمی بود.

شهید علی هاشمی که بود؟
علی هاشمی،یکی از فرماندهان تاثیرگذار در دوران جنگ بود که نقش مهمی در عملیات‌ خیبر و بدر ایفا کرد. او که فرماندهی قرارگاه‌های مختلف سپاه را در جریان جنگ بر عهده داشت؛ یکی از مهم‌ترین دوران فعالیتش فرماندهی «قرارگاه نصرت» بود. هاشمی در سن ۲۷ سالگی و در سال ۱۳۶۷ در جزیره مجنون شهید شد. اما وجود او تا حدی در جریان جنگ اثرگذار بود که همیشه نامش در کنار سرداران بزرگ جنگ آورده می‌شود. اهمیت این شخصیت در جنگ و داستان پر فراز و نشیب تلاش‌هایش باعث شده که تا به حال در آثار هنری مختلف، به سراغ زندگی او بروند و به عبارت بهتر فیلم‌ها و کتاب‌های زیادی درباره ایشان ساخته و نوشته شده باشد- که از جمله آن‌ها می‌توان به مستندی به نام «زیر صفر مرزی» ساخته مهدی افشارنیک اشاره کرد. سه کتاب به نام‌های «هوری»، «گمشده من» و «قرارگاه سری نصرت» نیز تاکنون درباره شخصیت شهید علی هاشمی و مجاهدت‌هایش نوشته شده است. این‌ها علاوه بر دو فیلم سینمایی «اسفند» و «اشک هور» است که درباره شهید علی هاشمی ساخته شده و هر دو، هم‌زمان در جشنواره گذشته فیلم فجر به نمایش گذاشته شدند. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  259