[شهروند] اسکندر مقدونی با نام اصلی الکساندر سوم، به دلیل حمله به سرزمین پارس فردی منفور در بین ایرانیان است. او 20 سال بیشتر نداشت که در پی قتل پدرش فیلیپ به دست یکی از اعضای گارد سلطنتی، بر تخت پادشاهی مقدونیه (واقع در شمال یونان) نشست. اسکندر تا 16 سالگی به دستور پدر تحت تعلیمات فیلسوف شهیر یونانی ارسطو قرار داشت. فیلیپ امیدوار بود پسرش لمحهای از دانش کهن یونان را کسب کرده و به این ترتیب چنته پادشاه آتی مقدونیه از علم و معرفت پیشینیان تهی نباشد. جالب اینجاست داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی نیز درست همزمان با اسکندر یعنی در ٣٣٦ قبل از میلاد بر تخت فرمانروایی امپراتوری ایران تکیه زد، هرچند سرنوشت دو پادشاه جوان مسیری کاملا بیارتباط از یکدیگر داشت. در حقیقت آن هنگام که اسکندر مشغول تلمذ نزد ارسطو بود، داریوش سوم در محاصره زنان حرمسرا و مؤبدان قدرتطلب قرار داشت و نمیدانست هزاران کیلومتر دورتر یک نوجوان یونانی برای در هم پیچیدن طومار پادشاهی او و انقراض سلسله هخامنشی آماده میشود.
در هم پیچیدن طومار سلسله هخامنشی ظرف 4 سال
2359 سال پیش در چنین روزی، برابر 27 می ٣٣٤ پیش از میلاد، ارتش مقدونیه به فرماندهی الکساندر سوم، سپاهیان داریوش سوم پادشاه هخامنشی را در نبرد «گرانیک» شکست داد تا به این ترتیب ماجرای هزیمتهای پیدرپی آخرین شاه هخامنشی از یونانیان و در نهایت اضمحلال این سلسله کلید بخورد. اسکندر مقدونی فقط 2 سال پس از بر سر گذاشتن دیهیم پادشاهی، به مرزهای امپراتوری هخامنشی یورش آورد. او در شروع مناطقی در فلات آناتولی را مورد حمله قرار داد. حملاتی که در ابتدای کار از طرف دربار داریوش سوم آنچنان جدی گرفته نشد، اما بعداً برای هخامنشیان روشن شد که این حملات فقط یک دستاندازی ماجراجویانه توسط شاهی جوان نیست. حمله یونانیها به قلمرو پارسیان، از آغاز تا پایان و فروپاشی امپراتوری هخامنشی که با مرگ داریوش سوم در ٣٣٠ قبل از میلاد محقق شد، ٤ سال طول کشید و الکساندر سوم طی این مدت توانست هخامنشیان را در سه نبرد گرانیک، ایسوس و گوگمل مغلوب کند.
مقاومت و دلاوری بی حاصل آریو برزن و یاران او
یونانیان طی ٤ سال هجوم و فتح نقطه نقطه قلمرو امپراتوری پارس با مقاومت جدی روبرو نشدند، اما ایستادگی ژنرال آریو برزن و ١٢٠٠ سرباز او در منطقه «دربند پارس» که سپاه مقدونی را برای ٣ روز زمینگیر کرد، باید از نقاط عطف نبردهای ایران و یونان قلمداد شود. مقاومت آریو برزن و یاران او در نهایت حاصلی در بر نداشت و همگی آنان به دلیل خیانت افراد محلی کشته شدند. کالیستنس، مورخ شخصی اسکندر بعدها درباره نبرد دربند پارس نوشت: «اگر داریوش سوم این افراد را در نبرد گوگمل به میدان فرستاده بود، شکست ما حتمی بود.» اسکندر پس از فتح ایران عازم هندوستان شد، اما وسط راه منصرف شد و عزم تصرف شبه جزیره عربستان را کرد. او در مسیر فتوحات جدید بود که بیماری ناشناختهای بر او عارض شد. این بیماری در کمتر از دو هفته شمع حیات اسکندر را در شهر بابل و هنگامی که 32 سال بیشتر نداشت خاموش کرد.